سوئیس:<br>در رؤیای تابستان رؤیایی
۱۳۸۷ خرداد ۱۰, جمعهتیم ملی فوتبال سوئیس در طول تاریخ حدوداً نیم قرنی جام ملتهای اروپا، تنها دو بار در مرحلهی پایانی حاضر بوده است: ۱۹۹۶ انگلستان و ۲۰۰۴ پرتغال. این تیم هر دو بار هم تنها با کسب یک امتیاز در پایان بازیهای گروهی به خانه بازگشت. حتی "استفان شاپیوزا"، ستارهی خط حملهی سوئیس هم نتوانست در این راه باری از دوش تیم ملی کشورش بردارد.
این مهاجم پیشین تیم بوروسیا دورتموند آلمان، در ۵ بازیای که در چارچوب رقابتهای جام ملتهای اروپا انجام داد، موفق نشد حتی یک گل برای سوئیس بهثمر برساند. او دیگر بازی نمیکند و اینک به دیگرانی چون "ترانکیلو بارنتا" در خط میانی یا "الکساندر فرای" در نقش مهاجم نوبت رسیده، تا به رؤیای قهرمانی سوئیس جامهی عمل بپوشانند.
شاپیوزا، بارنتایی را تصویر میکند که باید در خط میانی، پیروز نبردهای تک به تک باشد و با خلاقیت خود تیم را به جلو هدایت کند. "خلاقیت" به خرج دادن در واقع به معنای گل زدن است. تیم سوئیس در تاریخ جام ملتهای اروپا تاکنون در هر دو حضور خود توانسته تنها یک گل به ثمر برساند. تساوی بدون گل در برابر کرواسی (۱۹۹۶ انگلستان) و یک بر یک در برابر انگلستان (۲۰۰۴ پرتغال) ، بهترین نتایجی هستند که سوئیس در این پیکارها کسب کرده است.
بازیکن ملی در نقش قهرمان ملی
تیم سوئیس به مربیگری "یاکوب کوهن" در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان انتظارات هواداران خود را تا حد زیادی پاسخ گفت، تا مرحلهی یکهشتم نهایی خود را بالا کشید و پس از ۳۹۰ دقیقه گل نخوردن، در ضربات پنالتی مغلوب تیم اوکراین شد. کوهن که مطبوعات او را در زمان بازی در باشگاه زوریخ، «بهترین فوتبالیست تاریخ سوئیس» مینامیدند، با این موفقیت جای خود را در تیم ملی محکمتر کرد.
وی تغیرات بسیاری در ترکیب تیم ملی سوئیس ایجاد کرد. به تصمیم او "دیگو بناگلیو"ی ۲۵ ساله به جای "پاسکال تسوبربولر" ، ۳۷ ساله در چارچوب دروازه قرار گرفت؛ "یوهان فوگل" ، هافبک دفاعی تیم نیز کنار گذاشته شد و بازوبند کاپیتانی به بازوی "الکساندر فرای" افتاد. "گوکهان اینلر" ۲۴ ساله و "گلسون فرناندز" ۲۲ ساله، نیز از دیگر جوانانی هستند که در حال حاضر از امیدهای تیم ملی سوئیس در رقابتهای قهرمانی اروپا به شمار میروند.
کوهن ۶۵ ساله سیستم ۴-۴-۲ را برگزیده است. دو مدافع کناری خصوصیات حملهای هم خواهند داشت و دامنهی فعالیت فرای در پیشانی خط حمله بسته به ترکیب تیم مقابل، متفاوت خواهد بود. وی که در اتمام تورنومنت ۲۰۰۸، تیم ملی سوئیس را به "اوتمار هیتسفلد" تحویل خواهد داد، در این جام برای هر پست تقریباً دو بازیکن در اختیار دارد؛ البته به جز فرای.
"بناگلیو" از وولفسبورگ، "ماریو اگیمان" از کارلسروهه و بارنتا از لورکوزن، در کنار اینلر از اودینزه و فرناندز از منچسترسیتی، قطعاً تجربهی کافی برای حضور در تورنومنت مهمی همچون قهرمانی اروپا را دارند. "ارن دردیوک" ۱۹ ساله هم البته در ترکیب تیم حضور دارد.
مربی تیم ملی سوئیس زمانی هدایت تیم زیر ۲۱ سال و زیر ۱۷ سال این کشور را بر عهده داشت و در واقع خود تربیتکنندهی سرمایههای آیندهی فوتبال کشورش بود.
در زمان ۷ سال مربیگری او، تیم ملی فوتبال سوئیس همواره در مسیر پیشرفت بوده است. وی ۳۸۶ بازی برای تیم زوریخ در خط میانی انجام داد، ۶ بار قهرمان باشگاههای این کشور شد و ۵ بار جام حذفی را تصاحب کرد. او همچنین ۶۳ بازی ملی انجام داد و در جامجهانی ۱۹۶۶ هم حضور داشت.
یاکوب کوهن که با نام "کوبی" هم خوانده میشود، در ۱۷ دسامبر ۲۰۰۶ بهعنوان مربی سال سوئیس و در ۱۳ ژانویهی ۲۰۰۷ بهعنوان "شهروند نمونهی سوئیس" انتخاب شد. پس از صعود تیم سوئیس تا مرحلهی یکهشتم نهایی جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان هم در شهر "ویدیکوهن" ، زادگاه کوبی، میدانی به نام "کوبی کوهن پلاتز، جامجهانی ۲۰۰۶" نامیده شد.
مشکلات سوئیس در تورنومنت ۲۰۰۸
مشکل اصلی تیم ملی سوئیس اما در وحدت بازیکنان است. به این معنی که مربی این تیم ۴۱ یازیکن را انتخاب کرد و در طول ۱۷ بازی تدارکاتی، ترکیب مورد نظر خود را انتخاب کرد. بسیاری از بازیکنها در چند بازی غایب بودند و پس از اینکه انتخاب شدند در واقع به اندازهی کافی با همتیمیهای خود تمرین نکرده بودند. این عامل بازدهی تیمی را تضعیف کرده است.
علاوه بر آن جای خالی بازیکنانی که تیم را هدایت کنند همانقدر به چشم میآید که کمبود گلزن. "لیشتاشتاینر" ، اگیمان و اینلر بدون تجربهی کافی در عرصهی فوتبال ملی پا به این تورنومنت میگذارند. "فیلیپ دگن" و "لودویک مانیا" با مصدومیت دست به گریبان بودهاند و بار بیش از حد بر دوش "فیلیپ ساندروس" بوده است. "هاکان یاکین" ۳۱ ساله میتواند جوانترها را هدایت کند حضورش در میانهی میدان مورد تردید است.
البته کوهن برای گلزنی امید بسیاری به فرای بسته است. مهاجم ۲۸ سالهای که پس از مصدومیت طولانیمدت، دوم فوریهی گذشته نخستین بازی خود را در بوروسیا دورتموند جشن گرفت. وی ۲۶ مارس بود که پس از یکسال دوری، در برابر تیم فوتبال آلمان به میدان رفت. فرای خود گفته که میخواهد همراه تیم سوئیس قهرمان اروپا شود.
کوهن بازیکن سال سوئیس در سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۷ شد و در نخستین فصل خود (۲۰۰۶/۲۰۰۷) در بوروسیا دورتموند ۱۶ گل به ثمر رساند. او نخستین بازی ملی خود را در سال ۲۰۰۱ در برابر تیم یوگوسلاوی (یک بر یک) انجام داد و بازی اخیر سوئیس در برابر آلمان پنجاهوهفتمین بازی ملی او بود. او تا کنون ۳۲ گل ملی به ثمر رسانده و با دو گل دیگر به "کوبیلای تورکیلماز" ترکتبار خواهد رسید. تورکیلماز، مهاجم اسبق تیم ملی سوئیس، ۶۴ بازی و ۳۴ گل ملی در کارنامهی خود دارد. او رکورددار تعداد گل ملی در سوئیس است.
سوئیس که در سیزدهمین جام ملتهای اروپا بهعنوان یکی از میزبانها (در کنار اتریش) بدون بازیهای انتخابی به جمع تیمهای پایانی پیوسته، در گروه اول و در کنار پرتغال، نایبقهرمان دورهی قبل، ترکیه و جمهوری چک قدرتمند قرار دارد. این تیم در روز هفتم ژوئن در ورزشگاه "سنیاکوب پارک" شهر بازل، بازی افتتاحیهی خانگی را در برابر جمهوری چک انجام خواهد داد.
استفان شاپیوزا خوشبین است. او به امتیاز میزبانی اشاره میکند که : «بازی افتتاحیه در برابر چک را میتوان با پیروزی پشت سر گذاشت. در بازیهای خانگی و با پشتیبانی تماشاگران خیلی کارها میتوان انجام داد. شکی نیست که گروه ما گروه مشکلی است اما به اعتقاد من گروه آسانی در جام ملتهای اروپا وجود ندارد. »
ترکیه و سوئیس؛ پوست و دباغخانه؟
شاید حساسترین دیدار گروهی سوئیس در مقابل تیم فوتبال ترکیه باشد. دیداری حساس پس از یک جنجال. آخرین صفآرایی این دو تیم در چارچوب بازیهای انتخابی جامجهانی ۲۰۰۶ آلمان، انجام شد. در بازی رفت، سوئیس حریف را در خانه با نتیجهی ۲ بر صفر شکست داد. در بازی برگشت در ترکیه، اگر چه ترکها تیم سوئیس را ۴ بر ۲ بردند، اما سوئیس در مجموع و بهخاطر دو گل زده در خانهی حریف، به جام جهانی راه پیدا کرد.
تماشاگران خشمگین ترکیه، سوئیسیها را با پرتاب اشیا به رختکن فرستادند. جایی که میان بازیکنان دو تیم درگیری رخ داد.
جدالی سخت در داخل زمین و البته جوی آرام در استادیوم. این آرزویی است که شاپیوزا نه تنها برای بازی ترکیه و سوئیس که برای تمام تورنومنت دارد. و البته یک آرزوی دیگر که بهتر است آنرا کمی رؤیا بنامیم: «ایستادن بر قلهی اروپا». وی میگوید: «این رؤیایی است که پیشتر به تحقق پیوسته است، برای دانمارک در سال ۱۹۹۲ و یونان در سال ۲۰۰۴. پس چرا برای ما نه؟ البته این بسیار دشوار خواهد بود.»