”سنديكاها مانع شورشهاى كور كارگرى و حافظ صلح اجتماعىاند”
۱۳۸۴ دی ۱۳, سهشنبه�اهاى جهانى و دبير سنديكاى فلزكاران و مكانيك.
داود خدابخش
در شامگاه دوشنبه ۱۲ ديماه، شهردار تهران محمد باقر قاليباف با حضور در ميان رانندگان و كاركنان شركت واحد در ورزشگاه آزادی بر حل مشكلات معيشتی رانندگان و كاركنان شركت واحد تأكيد كرد و حل اين مشكلات را از دغدغههای جدی شهرداری دانست. به گزارش خبرگزارى دانشجويان ايران «ايسنا» قاليباف گفت: اگر روزی به دنبال حل دغدغههای معيشتی اين عزيزان نباشيم آنها در دنيا و آخرت مرا نبخشند.
شهردار تهران در ادامه افزود: علاوه بر حل مشكلات معيشتی نسبت به توزيع امكانات و رعايت عدالت نيز خود را موظف میدانم تا در تمام سطوح مديريتی و حل مشكلات از نظرات كاركنان شركت واحد جويا شوم.
شهردار تهران به تأكيد گفت، بايد عزت و منزلت كارگران شركت واحد ارتقاء يابد و به گونهای رفتار شود كه اين كاركنان احساس كنند در همه تصميمات اتوبوسرانی دخيل هستند. وی افزود: قول میدهم در نوع كار و مديريت در ابعاد مختلف اين مساله را رعايت كنم.
در حاشيه اين مراسم در ورزشگاه آزادی ورود مصطفی نوريان، مديرعامل شركت اتوبوسرانی، كه اخيرا استعفا كرده است، به ورزشگاه موجب اعتراض رانندگان و كاركنان اين شركت شد كه به دنبال اين مسأله نوريان ورزشگاه را ترك كرد.
بايد گفت كه اظهارات شهردار تهران با استقبال و تشويق كاركنان و رانندگان شركت واحد همراه بود و پس از اتمام اظهارت وی آنها شعارهايی سر دادند و با در دست داشتن پلاكاردهايی خواستار تشكيل سنديكا و آزادی «منصور اسانلو»، دبير سنديكاى كارگران شركت اتوبوسرانى واحد بودند. شهردار تهران همچنين با خانواده اسانلو به گفتوگو پرداخت و گفت كه رفع مشكلات را پيگيری خواهد كرد.
نمايندهى كميسيون ارتباطات سنديكايى ايران در فدراسيون سنديكاهاى جهانى آقاى اسداله صادقى، دبير سنديكاى فلزكاران و مكانيك (تا زمان بستهشدن اين سنديكا توسط دولت) پيرامون اهميت حركت اعتصابى و اعتراضى سنديكاى شركت واحد مىگويد:
” خوشبختانه این حرکتی که سندیکاى شركت واحد کرد، در واقع سرآغاز و نقطهی عطفی در ایندوره از جنبش کارگریست. من فکر میکنم که دیگر عرصه بر خانهی کارگر تنگ شده است و کارگران راه خود را پیدا کردهاند. این تشکل سندیکای شرکت واحد یک راهیست که در مقابل کارگرها قرار گرفته است و اینهمه فشاری که دارد به رهبران سندیکا میآید و اینهمه تهدیدی که میشوند، زندان میشوند و اتهامات بیاساس و واهیای كه به آنها زده میشود، بیشتر در این رابطه هست که از الگوشدن و از نمونه شدن این سندیکا در میان کارگرها و از اینکه کارگرها از آن پیروی کرده و بمثابه آن عمل کنند، جلوگیری بکنند.”
آقاى صادقى در مورد ماهيت «شوراهاى اسلامى كار» و «خانهى كارگر» كه در واقع براى جلوگيرى از فعاليتهاى سنديكايى كارگرى از اوايل انقلاب بدين سو تشكيل شده بودند و اينكه آنها ماهيت حكومتى دارند تا كارگرى، مىگويد:
” شوراهای اسلامی و خانههای کارگری را در واقع نمیشود از هم تفکیک کرد. چون شوراهای اسلامی و خانهى کارگر در واقع یک نهاد هستند و آن سازمانها و ساختارهایی که دارند در حقیقت اینها زیرمجموعهی خانهى کارگر محسوب میشوند و خانه کارگر به اصطلاح مرکز آنها، مرکز تجمع عالی آنهاست. بنابراین، تفاوت زیادی بین شوراهای اسلامی کار، ماهیت آنها و کارکردشان با خانه کارگر وجود ندارد و اگر هم هست، به اصطلاح فرعیست و آن عناصری که معترض هستند عملا حرفشان یا در خانه کارگر، در بالا، بازتاب پیدا نمیکند، یا طردشان میکنند. بعنوان نمونه میتوانم به شما بگوییم که یکی از تشکلهایی که تحت همین وابستگی که به خانه کارگر داشت و در یکی از بیمارستانهای تهران شکل گرفته بود، بعد از اینکه راه خودش را جدا کرد و خواست بیاید و مسایل سندیکایی را تعقیب بکند، بخاطر صحبتهایی که توسط فعالین سندیکایی با وی شد، داخل مورد غضب قرار گرفت و آنقدر به او فشار آوردند و در منگنه قرار دادند که او را منزوی کردند.
من فکر می کنم که شوراهای اسلامی و خانه کارگر به پایان خط رسیده اند، و حتا بعید میدانم خود رژیم هم از این به بعد دیگر قادر باشد یا بخواهد به این شکل از اینها حمایت بکند. چون واقعا برایش مشکل است، بخاطر این رسواییهایی که ببار آوردهاند و بخاطر عدم محبوبیتشان در میان کارگرها و بعضا نفرتى که بین بخشهای بزرگی از کارگرها و فعالین سندیکایی نسبت به عملکردهای گذشتهی اینها وجود دارد.”
(براى بحث دقيقتر در اين زمينه رجوع كنيد به مطلبى تحت عنوان «سنديكاى شركت واحد و ماهيت خانهى كارگر و شوراهاى اسلامى كار» مندرج در سايت اينترنتى بخش فارسى صداى آلمان به تاريخ اول ژانويهى ۲۰۰۶)
آقاى صادقى كه از سنديكاليستهاى پرسابقهى ايران است نسبت به وضعيت سنديكاها در دورهى هشت سالهى اصلاحات با نگاهى مثبت مىنگرد و مىگويد:
” اتفاقا موقعى كه اصلاحطلبها روی کار آمدند تا یک حدودی راضی شدند و در اثر آن فشارهایی که آمده بود، آن فضایی که باز شده بود و آغاز مجدد فعالیتهای سندیکایی، در سطح محدود البته، و فضا در حقیقت باز شد برای اینکه اینها بیایند صحبتهایشان را بکنند، اینها حاضر بودند بپذیرند و به دلایل مختلفی که سندیکاهای کارگری در چارچوبی که مطلوب نظر آنها هم هست، بیایند و فعالیت بکنند. بهرحال آنها هم طرفدار سندیکای ایدهآل نبودند، ولی یکقدم جلوتر از خانهی کارگر بودند، بخاطر ایدههایی که مطرح میکردند. به همین دلیل هم این فعالین سندیکایی در ایندوره فرصت پیدا کردند که بیایند و تلاش بکنند و سندیکاهای خودشان را احیا بکنند. تشکیل هیات موسس سندیکاهای کارگری یا تشکیل سندیکای شرکت واحد، به نظر من جزو محصول ایندوره است که با فضایی که در جامعه ساخته شده بود بی ارتباط نیست. بنابراین، میخواهم بگویم که در کل اگرچه آنها هم طالب سندیکای شاید واقعی نبودند، ولی نسبت به دورهی آقای رفسنجانی و دورههای پیشین نظر مثبتتری نسبت به سندیکا و کارکردهای سندیکایی در جامعه داشتند.”
اين دبير سنديكاى منحل اعلام شدهى فلزكاران و مكانيك ايران نسبت به شورشهاى كور كارگرى در ايران هشدار مىدهد و وجود سنديكاها را به نفع كارگران، صلح اجتماعى و حتا دولت مىداند:
” یک مطلب خیلی مهم که در رابطه با تشکل کارگری در ایران وجود دارد، با توجه به نارضایتی شدیدی که بین کارگرها وجود دارد و عدم پاسخگویی دولت، چه در دوران اصلاحات و چه بعد از آن، این خطر وجود دارد که شورشهای کارگری سراسر ایران را فرابگیرد و واقعا، اگر تشکلهای قانونمندی مثل سندیکا نباشند که نارضایتی کارگرها را در جهت درست هدایت بکند، خوب، این شورشها میتواند هم به زیان جامعه باشد و هم به زیان طبقه کارگر و به زیان شکلگیری تشکلهای کارگری و فکر میکنم که اگر عقل و درایتی وجود داشته باشد، میبایستی در شرایط کنونی حاكم بر جامعه از تشکیل سندیکاهای کارگری استقبال بکنند. درست است که این میتواند منافع بخشی از سرمایهداری ایران را به چالش بطلبد، ولی این امریست ناگزیر که آنطرف باید به آن تن بدهد. و به نظر من این حماقت است که به تشكيل سندیکاهای کارگری تن ندهند، آنهم در شرایط دشوار کنونی که ريسك شورشهایی وجود دارد که مىتوانند شورشهای تخریبی باشند و نشود از وقوع آن جلوگیری کرد. در حقیقت بازداشت آقای اسانلو و جلوگیری از فعالیت شرکت واحد و دیگران در خدمت تحریک شورشهای بدون هدف و کور کارگری و فقرا در جامعه است، که این به نظر من بهزیان جامعه و بزیان خود جنبش کارگریست. و ممکن است آقای احمدی نژاد بخواهد از اين امر در جهت اهدافی که دارد سوءاستفادهای سیاسی بکند و سیاستهای دیگر ایشان را تکمیل بکند.”
بهر حال اجتماع بزرگ شامگاه دوشنبه و فضای ورزشگاه به قدری شلوغ بود كه حراست ورزشگاه آزادی اجازه ورود خبرنگاران را به محل مصاحبه شهردار تهران نداد و جز خبرنگار واحد مركزی خبر و تعداد معدودی از خبرنگاران، مابقی در سرما ماندند و علیرغم انتظار در پشت در شيشهای ورزشگاه آزادی نتوانستند سؤالات خود را از شهردار بپرسند.
به گزارش خبرگزارى ايسنا، در اين بين مسؤولان روابط عمومی شهرداری تهران با حضور در جمع خبرنگاران علت اين امر را عدم همكاری حراست استاديوم آزادی اعلام كردند.