1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

سزاريا اوورا، خواننده اى مردمى از جزاير كيپ ورد

شيرين جزايرى۱۳۸۳ اردیبهشت ۱۰, پنجشنبه

در تاريخ تا به حال كم پيش آمده كه خوانندگان زن هنرمندى به واسطه كار خلاق هنريشان باعث معروفيت ميهن خود گردند. شايد بتوان از ام كلثوم خواننده مصرى ويا آماليا رودريگش خواننده پرتغالى در اين جا نام برد كه به قهرمانان كشور خود تبديل شدند و در ميان توده مردم جايگاه خاصى يافتند. سزاريا اوورا Cesaria Evora خواننده زن ۵۳ ساله از جزاير كيپ ورد نيز از جمله اين زنهاست. تا پيش از اين بسيار كم بودند كسانى كه حتى نام جزاير كيپ ورد

https://p.dw.com/p/A6Q0
عکس: AP

را شنيده باشند. طنين آواز او در اين ميان از مرزهاى زيادى گذشته است. آخرين آلبوم موسيقى اش جايزه بهترين موسيقى معاصر جهان را در سال گذشته، دريافت كرده است

استعداد فوق العاده هنرى سزاريا اوورا را يك نوازنده فرانسوى بطور اتفاقى كشف كرد. او آلبومى از ترانه هاى او را در پاريس منتشركرد. اين سى دى در مدت بسيار كمى به يكى از پر فروش ترين آلبوم هاى موسيقى تبديل شد. خيلى زود اين زن خواننده كه درآن زمان ۴۷ ساله بود به شهرت جهانى رسيد و كنسرت هايش در تمام كشورها مورد استقبال بى نظير قرار گرفتند.

كيپ ورد ميهن سزاريا اوورا كه با نام محلى كابو ورده به معنى دماغه سبز معروف است در ۶۰۰ كيلومترى ساحل غربى آفريقا و در حدود كشور سنگال در اقيانوس آرام قرار دارد. اين كشور به عنوان يكى از كوچكترين كشورهاى جهان مجموعا از هشت جزيره بزرگ و پنج جزيره كوچكتر تشكيل شده است، با جمعيتى بالغ بر ۴۱۱ هزار نفر و مساحتى معادل ۴۰۰۰ كيلومتر مربع. آب و هواى گرم و خشك و وجود بادهاى شديد و فشار خشكسالى هاى طولانى مدت، امكان كشاورزى را ذر اين سرزمين نمى دهد به همين جهت درآمد بسيار نازل ساكنان اين جزاير عمدتا از ماهيگيرى است.

هنگامى كه پرتغالى ها در سده پانزدهم ميلادى وارد اين جزيره شدند، آن را از گياهان سبز و پر پشت استوايى كه در كنار توده هاى سياه گدازه هاى آتشفشانى با زيبايى هر چه تمامتر خودنمايى مى كرد، پوشيده يافتند و درياى نيلگون بر شكوه و جلوه آن مى افزود. هنوز ۴۰۰ سال از حضور و سلطه پرتغالى ها نگذشته بود كه از سبزه زارهاى زيباى آن چيزى باقى نماند و جزاير مزبور به بيابان هاى خشك شناور در دل امواج اقيانوس مبدل گرديد. بسيارى از ساكنان آن دست به مهاجرت زدند و آنان هم كه به جاى ماندند چشم به دريافت كمك هاى خارجى دوختند.
كيپ ورد در سده شانزدهم كه تجارت برده رونق داشت، از موقعيت ممتازى برخوردار بود. خريد وفروش و حمل بردگان از آفريقا به كشورهاى ديگر از طريق اين جزاير انجام مى گرفت. اين محل به مركزى براى برخورد فرهنگهاى مختلف افريقايى و اروپايى تبديل شد. اين موضوع را مى توان در ترانه هاى محلى آنجا به نام «مورنا» دنبال كرد. ترانه هاى مورنا مجموعه اميدها، دردهاو تلخى سرنوشت برده هايى است كه طى ساليان دراز از طريق اين جزيره ها از كشورهاى آفريقايى به كشورهاى اروپايى و امريكا و برزيل حمل و نقل و فروخته مى شدند.

سزاريا اوورا در جزيره ميندلو از مجموع جزاير كيپ ورد به دنيا آمد. پدرش را كه نوازنده ويلن بود خيلى زود از دست داد و او و شش خواهر و برادرش با كار مادرشان به عنوان آشپز و در سختى بسيار، دوران كودكى را پشت سر گذاشتند. او از ۱۷ سالگى آوازخوانى در مهمانخانه ها را با دستمزدى بسيار ناچيز شروع كرد. آواى او خيلى زود جزء جدايى ناپذير جزيره محل تولدش ميندلو شد. در آنجا او آوازه خوان ترانه هاى محلى «مورنا» بود.. ترانه هايى كه مملو از احساسات شادى، غم، عشق، تنهايى و دلتنگى است.
او كه عنوان ملكه ترانه هاى محلى مورنا را به خود اختصاص داده در اين باره مى گويد: ترانه هاى مورنا اعتقاد و راه علاج و بهبودى زندگى ماست . اين ترانه ها مى توانند اندوه ما را كاهش دهند و كمك كنند كه حتى براى دقايقى مشكلات خود را فراموش كنيم.
او در باره ميهنش مى خواند:

«بگذار بخوانم
من از كابو ورده آمده ام
سرزمينى كه
آغوش خود را
به روى تمام كودكان جهان
كه در سرماى تنهايى
و در انتظار
سر مى كنند
باز كرده است »

سزاريا اوورا با صدايى رسا و حضور بسيار موثر خود، هنوز هم با همان لباس ساده آفريقايى با پاهايى بدون كفش به روى صحنه مى رود. بعد از اجراى كنسرت هاى فراوان در اروپا و امريكا، هرساله با سى دى هاى جديد مشتاقان هنر خود را بيشتر شيفته كرده است.

ساكنان كيپ ورد و يا كابو ورده مثل ساكنان بسيارى از مستعمره ات ديگر پرتغال از قبيل آنگولا و برزيل به لهجه اى از زبان پرتغالى تكلم مى كنند. اما لهجه اى كه براى پرتغالى ها فهميدن آن آسان نيست. رفت و آمد دائمى ملوان ها و مهاجران و برده ها با خود برخورد فرهنك ها و به دنبال آن موسيقى اين انسان ها را به همراه داشته است. موضوعى كه تا به امروز در ترانه هاى محلى كابو ورده به چشم مى خورد.

استقلال اين جزاير در سال ۱۹۷۵ اهميت جغرافيايى و اقتصادى آن را براى پرتغال كم كرد. وضعيت اقتصادى خراب باعث شد كه بسيارى از هنرمندان و ساكنان اين جزاير را ترك كنند. سزاريا اوورا عليرغم مشكلات بسيار در كنار مادر پيرش در آنجا ماند.

سزاريا در باره زندگى خصوصى اش مى گويد: «من زن هاى زيادى را مى شناسم كه سرنوشت خود را به دست مردان سپرده اند بطورى كه فقط آنها حق تصميم گيرى و نظر دهى درباره زندگى شان را دارند. به همين دليل ترجيح مى دهم كه تنها باشم.»

تصويرى از اين خواننده را مى توان در زنى ديد كه در ساحل تنهايى اين جزيره راه مى پيمايد ولحظات غم و شادى كوچك انسان ها را در طول تاريخ پر فراز ونشيب اين جزيره با آوايش بازگو مى كند.
ترانه هاى اوورا مضامينى بسيار انسانى دارند. از دورى و دلتنگى، از عشق و اميد، از درد مهاجران و غم دورى و خاطرات ميهن و تنهايى سخن مى گويد. ترانه هاى او ساده و صميمى اند، بدور از تشريفات و آداب فريبكارانه .

«اگر مى دانستم
كه انسان هاى جوان هم مى ميرند،
در اين جهان
به هيچ كس دل نمى بستم
زيباى من
در لحظه هاى بدرود
به همراهت
اشك مى ريزم. »

و يا در ترانه ديگرى مى خواند:
«در اين جهان تنها نيستم
احساس عشق مرا
به همراه مى برد
كسى را
كه در تاريكى
زيستن نتواند»

امسال نمايشگاه بزرگ كتاب لايپزيك در آلمان با برنامه كنسرت او آغاز گشت و براى اجراى كنسرت هاى بعدى در تابستان امسال او دوباره به كشور آلمان سفر مى كند. قسمت زيادى از درآمد او از اين اجرا ها صرف انجام پروژه هايى براى بهبود زندگى مردم در ميهنش كابو ورده مى گردند.