سرآغاز فصلى نوين، پژوهش در روابط جنسى
۱۳۸۵ شهریور ۶, دوشنبهبرخلاف آنچه به نظر مىرسد جامعه امريكا سنتىتر و مذهبىتر از آن بود كه پذيراى چنين جسارتى باشد. نه تنها آن زمان، بلكه تا به امروز نيز آلفرد كينزى مورد خشم و غضب كليساست. گواه اين مدعا جنجالى كه دو سال پيش هنگام روى پرده رفتن فيلمى از داستان زندگى كينزى در امريكا برپا شد. كار به آنجا رسيد كه حتى در نيويورك آزداترین و دموكراتترين شهر امریکا پوستر تبليغاتى فیلم از میدان تايمز برداشته شد. اما همان زمان نیویورک تايمز مقالهای چاپ کرد با عنوان: ” تنها آنهایی که شهامت دارند در مورد سکس تحقيق مىکنند.“
آلفرد کینزی در زمان حياتش موسسهای بنيان گذارد به نام ”موسسه آلفرد کینزی برای تحقیق در جنسیت، روابط جنسى و تولید مثل“. اين موسسه در حال حاضر در دانشگاه بلومینگتون (Bloomington) در ایالت ایندیانا راه او را ادمه مىدهد. کینزی سالها به عنوان استاد جانور شناسى دانشگاه ایندیانا تدريس مىكرد. جنیفر باس (Jennifer Bass) يكى از كارمندان موسسه درباره اینکه چگونه کینزی در چهل سالگی به فكر اين افتاد که در مورد مسائل جنسی تحقیق کند، مىگوید: ”كينزى در سال ۱۹۳۹تدریس واحدى در مورد ازدواج و خانواده را شروع کرده بود که متوجه شد بسیاری از دانشجویانش با سوالاتی در مورد زندگی خصوصی و روابط جنسیشان به سراغ او میآیند. او تصمیم گرفت راهى براى يافتن پاسخ اين سوالات پيدا كند. بهترين راه جمع آورى اطلاعات از طريق سوال كردن از همين دانشجويان بود، سوال کردن در مورد زندگی شخصی و روابط جنسىشان. كينزى بعد از مدت كوتاهى متوجه شد بزرگترين اشكال و سوتفاهم در درک رفتارهای جنسی بىاطلاعى در اين زمينه است. او تصمیم گرفت این مسئله پاسخ کارشناسانه بدهد.“
آلفرد کینزی سراغ خطرناکترین سوالات ممکن رفت. روابط جنسى با چه کسی، کجا، چگونه و تا چه زمانی با همان شخص ثابت؟ او و تیم همكارانش هیجده هزار مورد را بررسى كردند. افراد تيم برای بررسى هر مورد زمانى حدود دو تا سه ساعت به گفتگوی خصوصی با مراجعان مىپرداختند. اولین نتیجه کار در سال ۱۹۴۸ با نام ”رفتارهای جنسی مردان“ به چاپ رسید.
داگمار هرزويگ (Dagmar Herzog) یکی از کارشنان دانشگاه نیویورک در مورد عکس العمل عمومی مىگوید:” در امریکا آدم متوجه مىشد كه جامعه كمى شوكه شده است، روابط زناشویی، حتى خارج از روابط زناشویی همجنسگرايان از طرف دیگر انگار همه یک نفس راحت کشیدند. خوب بقيه هم اين كار را مىكنند، همه مثل هم هستند. تقریباً!“
پنج سال بعد، نسخه بعدی به چاپ رسید: ”رفتارهای جنسی زنان“ داگمار هرزویگ اضافه مىكند:” آدم فقط مىتواند بگوید گزارشها واقعأ خسته کننده بودند. اما نتیجه کلیاش يك نكته اساسى و کاملاً روشن بود. نتیجه همه این تحقیقات این بود که ارگانهای جنسى زنان و مردان به صورتى ناباورانه به یکدیگر شبيهاند. نكته ديگر این گزارشها اين بود كه نشان میداد آدمها کارهای زیادی مىکنند، حتی اگر این کارها را خانواده، مدرسه، کلسیا یا حتی قوانین حقوقى منع كرده باشد.“
از آن زمان که آلفرد کینزی آغاز به کار کرد تا امروز نه تنها نگاه و برداشت عمومی نسبت به بسیاری مسائل بلكه روش تحقيق در اين زمينه هم تغییر زیادی کرده است. اریک جانسن (Erik Janssen) یکی از کارشناسان موسسه کینزی در مورد روشهاى تحقیقاتى نو مىگوید:” ما مشتاقیم در مورد ساختار روابط جنسى بيشتر بدانيم. اينكه روانشناسی چه نقشی بر عهده دارند؟ احساساتمان تا چه حد در روابط جنسى دخیلند. کینزی نگاه قبلی را تغییر داد. اما پاسخ او به اينكه چرا نمىتوانیم احساسات را اندازه گیری کنیم يا چرا نمیتوانیم عشق را بررسی کنیم اين بود كه ما نمىتوانیم اينها را بسنجيم. من به عنوان یک جامعه شناس مخالف این پاسخم. من معتقدم ما میتوانیم هر چیزی را اندازه بگیریم. حالا شاید این کار را خیلی خوب انجام ندهیم اما این مسئله نبايد مانع از آن شود كه دست از تحقیق و یا پژوهشی به بکشیم قبل از آنکه آن را آغاز كرده باشيم.“
لیست آنچه که بايد در مورد آن باید تحقیق شود و آنچه كه بايد در مورد آن و يا به زبان سادهتر در مورد طبيعت خودمان بدانيم پایانى ندارد.