1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

”ساعت درخشان ورزش”

۱۳۸۴ بهمن ۹, یکشنبه

”ورزش تنها جسم را پرورش نمی‌دهد، بلكه يك عنصر مهم آموزش و تربيت است. در ساعت ورزش دانش آموزان اين امكان را پيدا می‌كنند كه خصوصيات خوب خود را تكامل دهند، رسم دوستى و قضاوت عادلانه را بياموزند و عادت به تمركز را در خود پرورش دهند. ما سه ساعت در هفته به اين مهم اختصاص داده ايم و می‌خواهيم همه شانس استفاده از آنرا داشته باشند. چه دختر، چه پسر!”

https://p.dw.com/p/A6S4
عکس: AP

”ورزش تنها جسم را پرورش نمی‌دهد، بلكه يك عنصر مهم آموزش و تربيت است. در ساعت ورزش دانش آموزان اين امكان را پيدا می‌كنند كه خصوصيات خوب خود را تكامل دهند، رسم دوستى و قضاوت عادلانه را بياموزند و عادت به تمركز را در خود پرورش دهند. ما سه ساعت در هفته به اين مهم اختصاص داده ايم و می‌خواهيم همه شانس استفاده از آنرا داشته باشند. چه دختر، چه پسر!”

ورزش در مدارس آلمان اجبارى است، سه ساعت در هفته. اين براى هر دانش آموزى صدق می‌كند، چه ورزش دوست و اهل جنب و جوش باشد، چه بيحال و بى تحرك. اما اين اجبار براى گروهى از محصلين به معضلى تبديل می‌شود، هنگاميكه آنها از يافتن راهى براى زيگزاگ ميان سنتهاى خانوادگى و قوانين مذهبى و قوانين حاكم برمدارس در می‌مانند. اينها دختران دانش آموز ترك و يا عرب ساكن آلمان هستند كه از شركت شان در ساعات ورزش مدام كاسته می‌شود. آنها روى نيمكت كنار سالن به تماشاى ورزش ديگر همشاگردى‌هايشان می‌نشينند، با حسرت اندكى آزادى براى تحرك بيشتر.

اين دانش آموزان براى آنكه ورزش نكردنشان موجه باشد بهانه‌هاى متعددى در آستين دارند. علت اصلى كه پس اين بهانه پنهان شده، خانواده‌هاى مذهبى شان است كه مخالف شركت دختران در ورزش مدرسه هستند. آيا اين دختران قادرند در مقابل خانواده‌شان بايستاند؟ يا مسئولان آموزشى بايد راه چاره اى براى آنها بيابند؟

سناتور آموزشى شهر برلين كلاوز بوگر معتقد است كه خانواده‌هاى خارجى با عقايد مذهبى افراطى، بطور سازماندهى شده در برابر قوانين و سيستم آموزشى آلمان فعال هستند و او می‌خواهد به هر قيمتى كه شده اين معضل را از سر راه دختران دانش آموز خانواده‌هاى مذهبى بردارد. خبرنگار صداى آلمان براى روشن شدن چند و چون اين موضوع به سراغ يكى از مدارس شهر برلين به نام ”روتلى” رفته و با معلم ورزش اين مدرسه كه درصد بالايى از دانش آموزان آن خارجى هستند تماس گرفته. خانم آنتيه هنسه معلم ورزش مدرسه منطقه ”نويه كلن” برلين به سوال او كه آيا شركت نكردن دختران خارجى در ورزش واقعا به چشم می‌خورد پاسخ مثبت می‌دهد و می‌گويد:

”بعضى از آنها هميشه سر ساعت ورزش غايبند. تازگى يكى از اين دخترها در راه پله جلوى من را گرفت و گفت خانم معلم من هيچوقت در ساعت ورزش حاضر نبودم، حالا تكليف نمره ام چه می‌شود؟ جواب من هم اين است كه خوب صفر می‌گيرى.”

بيشتر ساكنان منطقه ”نويه كلن” شهر برلين ترك يا عرب‌اند. و اكثر دانش آموزان به مدارسى می‌روند كه نام ”هاوپت شوله” دارند. اين مدرسه داراى پايين ترين سطح آموزش است و فقط تا كلاس دهم ادامه پيدا می‌كند. دانش آموزانى كه از اين مدارس مدرك می‌گيرند، تنها شانس يك دوره كارآموزى دارند كه آنهم در شرايط امروز آلمان نه فقط براى دانش آموزان خارجى، كه براى خود آلمانى‌ها هم مشكل است. ۸۰ درصد دانش آموزان مدرسه ”روتلى” كه يكى از همين ”هاوپت شوله”‌هاست خارجى اند. دختران تقريبا همگى با روسرى به مدرسه می‌آيند. بسيارى از دانش آموزان حتى زبان آلمانى را بدرستى نمی‌دانند، و با بودن در اين مدرسه كه در آن به سادگى می‌شود از حرف زدن به آلمانى صرفنظر كرد، شانسى هم براى بهبود وضعشان ندارند. براى معلم‌هاى اين مدرسه درس دادن به دانش آموزانى كه با سطح كم سواد به نازل ترين مدارس آلمان می‌آيند و در اين بين زبان درست و حسابى هم نمی‌دانند، كار طاقت فرسايى است. و به همه اين مشكلات، مانع ديگرى هم افزوده می‌شود كه همانطور كه اشاره كرديم، شركت نكردن دختران در ساعات ورزش است.

دخترها براى فرار از ساعات ورزش بهانه‌هاى گاه مسخره اى می‌آورند. مثلا اينكه لباس ورزش را فراموش كرده‌اند و با مانتو نمی‌توانند ورزش كنند. يا اينكه هر هفته سرما خورده اند، يا دل درد دارند، يا هزار درد ديگر. خانم هنسه معلم ورزش می‌گويد: در مجموع از ۲۰ دختر دانش آموز تنها شش نفرشان ورزش می‌كنند و بقيه تماشاچى هستند.

”آنها كنار سالن می‌نشينند، با صداى بلند باهم گپ می‌زنند، هيچ كار و مشغوليتى ندارند و يكساعت و نيم درس ورزش را فقط به تنبلى می‌گذرانند. آنها حتى حواس دخترهايى را كه فعالانه در ورزش شركت می‌كنند هم پرت می‌كنند. و هركارى كه در ساعت درس ممنوع است انجام می‌دهند: غذا می‌خورند، با موبايل مشغول می‌شوند و بازى می‌كنند.”

اما سناتور مسئول امور آموزش و پرورش برلين كلاوز بوگر معتقد است كه بى علاقگى شديد دختران به ورزش نشان از مشكل ديگرى دارد . او می‌گويد كه خانواده‌هاى بشدت مذهبى آنها پشت اين قضيه هستند:

”اين واقعيت دارد كه دخترانى كه به سن بلوغ می‌رسند از سوى خانواده‌هايشان اجازه شركت در ورزش را نمی‌يابند و خانواده آنها تا جايى پيش می‌رود كه حتى از يك دكتر آشنا براى دختر گواهى می‌گيرد كه بدلايل پزشكى قادر به انجام تمرينات ورزشى نيست. اين موانع به كرسى نشاندن سياست آموزشى آلمان، كه درس ورزش يكى از مهمترين رشته‌هاى درسى آن است و براى آن سرمايه گذارى كرد ه را مشكل می‌سازد.

كلاوز بوگر می‌گويد: آنطور كه ما مطلع شده ايم در مساجد ‌آدرس دكترهايى كه به خانواده‌ها گواهى براى عدم شركت دخترانشان در ساعت ورزش را می‌نويسند، داده می‌شود. و ما تصميم گرفته ايم با اين ممانعت سازماندهى شده و سيستماتيك مقابله كنيم.

او نامه اى به تمام مدارس اين ناحيه فرستاده كه در آن تاكيد شده، عقايد مذهبى و اعتقادات خانواده‌ها، بهيچ رو به عنوان دليل موجهى براى فرار از ساعت ورزش مورد قبول اولياى مدرسه قرار نخواهد گرفت. پرورش فكرى و جسمي جوانان كه دولت برايش سرمايه گذارى كرده و بخش مهمى از آنهم در ساعات ورزش صورت می‌گيرد، امرى است كه نمی‌تواند بازيچه عقايد مذهبى شود. اين شانسى براى نوجوانان و جوانان است كه زندگى آينده خود را آنطور كه می‌خواهند بسازند. اين حق به دختران مسلمان نيز بايد تعلق گيرد. به نظر بوگر:

”درس ورزش تنها جسم را پرورش نمی‌دهد. اين درس يك عنصر مهم آموزش و تربيت است. در ساعت ورزش دانش آموزان اين امكان را پيدا می‌كنند كه خصوصيات خوب خود را تكامل دهند. رسم دوستى و قضاوت عادلانه را بياموزند و عادت به تمركز را در خود پرورش دهند. ما سه ساعت در هفته به اين مهم اختصاص داده ايم و می‌خواهيم همه شانس استفاده از آنرا داشته باشند. چه دختر، چه پسر!”

سخت گيرى‌هاى سناتور آموزش و پرورش برلين نتايج اوليه خود را نشان داده. خانم هنسه معلم ورزش مدرسه ”روتلى” در نويه كلن برلين با خوشحالى از آثار اولين فشار رسمى براى نجات دختران از محدوديت‌هاى عقيدتى كه نتيجه اى جز تنبلى جسمى و فكرى براى آنها ندارد می‌گويد:

”براى اولين بار همه دخترهايى كه حاضر بودند، با لباس مخصوص در ساعت ورزش شركت كردند. يعنى هشت دختر از ۱۶ دانش آموز دختر دو كلاس سال دهم. و اين در تمام دوران سال گذشته سابقه نداشت. من اسم اين ساعت را ساعت درخشان ورزش گذاشتم.”