1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

سازمان ملل متحد در قرن بيست و يكم (۱)

۱۳۸۲ دی ۳, چهارشنبه

سرنوشت سازمان ملل متحد چه خواهد شد؟ واكنش در مقابل تروريسم جهانى بايد به چه نحوى باشد؟ آيا حل اين معضل جهانى در توانايى اين سازمان هست؟ اوضاع جهان از پايان جنگ دوم جهانى تا كنون به شدت تغيير يافته و مسائل مطروحه نيز بر همين منوال متحول شده اند. براى حل اين مسائل جديد بايد نهادى باشد كه روح زمان را دريابد، ساختارى مدرن داشته باشد و پاسخگوى اين دوران باشد.

https://p.dw.com/p/A7XU
عکس: AP

تاريخ سازمان ملل متحد، تاريخ انتظارات وسيع و دست نيافتنى از سازمانى ست كه امكان برآوردن خواست هاى گوناگون اعضاء خود را ندارد. وقتى در سال ۱۹۴۶ ميلادى، اعضاء شوراى امنيت براى اولين بار كار خود را در نيويورك آغاز كردند، انتظار كشورهاى عضو متاثر از جنگ دوم جهانى بود. اين انتظارات در حال حاضر تغييراتى بنيادين كرده اند. مقامات آمريكايى اهميتى به نقش سازمان ملل در حل بحران هاى جهانى نمى دهند و مى پندارند كه اين سازمان ديگر قادر به حل مشكلات جهانى نيست و از طرف ديگر وجود همين سازمان مورد قبول جهانيان را مهم ارزيابى مى كنند و علاقه اى به فروپاشى آن از خود نشان نمى دهند.

چندى پيش همايشى از طرف يكى از بنيادهاى آلمانى در نزديكى شهر بن آلمان برگزار شد. اين همايش در مورد نقش تغيير يافته سازمان ملل متحد و اصلاحاتى بود كه بايد در اين سازمان جهانى رخ دهد تا بتواند دوباره پاسخگوى خواست هاى امروزه جهانيان باشد. در اين همايش دانشمندانان، حقوقدانان و ديپلمات هاى ۱۶ كشور جهان شركت داشتند.

كيم هولمز، يكى از مقامات برجسته آمريكايى كه در زمان تاسيس سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۶ ميلادى حضور داشته، يكى از شركت كنندگان اين همايش بود. او در مورد نقش متفاوت سازمان ملل متحد در ارتباط با زمان تاسيس آن مى گويد: مسائل سازمان ملل متحد در زمان تاسيس با توجه به تجربيات جنگ دوم جهانى بود. اين مسائل در حال حاضر اما ديگر وجود خارجى ندارند و در عوض مشكلات عديده ديگرى در پيش روى اين سازمان جهانى قرار گرفته.

اكنون سازمان ملل متحد مواجه است با پديده هاى جديدى مثل تروريسم و يا معضل سلاح هاى كشتار جمعي. سازمان ملل متحد از همان ابتداى تاسيس، همواره سعى در تحقق صلح در جهان داشته ، اما اقداماتش در مواردى بسيار موفقيت آميز نبوده است. در سال ۱۹۴۸ بحران خاورميانه منطقه را شعله ور ساخت، اما اين سازمان نتوانست تا امروز صلحى پايدار در منطقه بوجود آورد. سازمان ملل در دوران جنگ سرد نيز نتوانست كمكى به تحكيم صلح بكند و بلوك شرق و غرب تا قبل از فروپاشى اتحاد شوروى و بلوك شرق، به مبارزه با هم ادامه دادند. حتى در بحران هاى كوچك منطقه اى نيز اين سازمان موفق نبوده و كارنامه درخشانى نداشته است.

يكى از دلايل مهم عدم موفقيت سازمان ملل متحد آن است كه اين سازمان، قدرت نظامى چندانى در اختيار ندارد. دليل دوم اين كه در دوران جنگ سرد، نيروهاى تعيين كننده در اين سازمان هر يك به طرفى كشيده شدند و نه تنها هيچ اتحاد عملى ميان آنها وجود نداشت، بلكه آنها مبارزه با هم را سر لوحه اقدامات خود قرار داده بودند. بلوك شرق و غرب در دوران جنگ سرد، فقط به اعتقادات و ديدگاه هاى خود عمل مى كردند و توجهى به نظرات جناح هاى ديگر نداشتند. در همين راستا به تدريج اين ديدگاه حاكم شد كه حل بحران هاى جهاني، فقط با حضور قدرت هاى منطقه و يا به صورت ارتباطات دو يا چند جانبه قابل حلند و در اين رابطه از دست سازمان ملل متحد كارى ساخته نيست، زيرا شوراى امنيت ، يعنى بالاترين مرجع تصميم گيرى سياسى در جهان قادر نيست در هيچ زمينه مشخص به نظراتى همگون دست يابد.

هولمزدر اين مورد مى گويد:
“در شصت سال گذشته، حل بسيارى از بحران ها از طريق سازمان ملل متحد نبوده . از آن جمله اند: ايجاد روابط مجدد ميان آمريكا و چين، بستن پيمان خلع سلاح ميان آمريكا و شوروى در هلسينكي، قرارداد صلح ميان اعراب و اسرائيل در كمپ ديويد، پيمان صلح ميان مصر و اسرائيل، آغاز گفتگو ميان انگليسى ها و نيروهاى ايرلندى و يا ايجاد پايه هاى اوليه اتحاديه اروپا. همه اين پيشرفت هاى صلح جويانه در جهان بدون دخالت سازمان ملل متحد سامان يافتند.سازمان ملل قدرت حل مسائل بين المللى رو از دست داده . يكى از مهم ترين موردهاى ناهماهنگى در شوراى امنيت سازمان ملل متحد، مثلا در مورد جنگ اخير در عراق بود. اين شورا در مورد بحران عراق تا پايان به هيچ نتيجه واحدى نرسيد.”

تمام اين دلايل است كه بسيارى را در سراسر جهان بر اين نظر داشته كه بايد در ساختار سازمان ملل متحد تحولى صورت گيرد. متخصصان حاضر در كنفرانس شهر پترزبرگ نيز به همين جهت در همايش خود نظرات مختلف در مورد ايجاد تحول در اين سازمان جهانى را مورد تاكيد قرار دادند. آنها خواستار قدرت بيشتر سازمان ملل متحد شدند تا اين سازمان بتواند در آينده از عهده حل مشكلات جهانى برآيد.

ولفگانگ شويبلر، معاون فراكسيون احزاب سوسيال مسيحى و دمكرات مسيحى آلمان ، كه يكى از شركت كنندگان در اين همايش بود، با اشاره به ضرورت تغيير در اصل عدم مداخله در امور داخلى كشورها گفت:
“بايد قبول كرد كه اصل عدم مداخله در امور داخلى كشورها، به عنوان يكى از اصول سازمان ملل متحد، ديگه كارايى لازم رو در سطح جهان از دست داده ، چون كشورهايى در جهان هستند كه در اونها شرايط تحمل ناپذيرى حكمفرماست. اين كشورها در دوران جهانى شدن، نه تنها خطرى براى مردم كشور خودشون هستن، بلكه كشورهاى ديگه رو هم تهديد مى كنن. به همين جهت هم من فكر مى كنم كه بايد در حال حاضر، امكان مداخله در امور داخلى كشورهاى ديگر وجود داشته باشه. مثلا بايد اين امكان بوجود بياد تا در امور داخلى كشورهايى كه به موازين حقوق بشر وقعى نمى گذارند دخالت كرد و اونها رو از اين كار بازداشت. البته دخالت در امور داخلى كشورهاى ديگه نبايد ضرورتا با حمله نظامى همراه باشه. اين اقدام بايد به عنوان آخرين مرحله تصميم گيرى در نظر گرفته بشه. مثالى مى زنم: اگه هيتلر جنگ جهانى دوم رو آغاز نمى كرد، شايد تا امروز همه حقوقدان هاى برجسته دنيا به اين موضوع مى پرداختند كه آيا صحيح بود به امور داخلى رژيم آلمان دخالت كرد و اين رژيم رو سرنگون كرد يا نه. رژيمى كه به ساختن اردوگاه هاى مرگ دست زده بود و مردم رو قتل عام مى كرد. همين مورد در رابطه با آفريقاى مركزى هم وجود داره و نتايج دردناك فراوانى به بار آورده. در اونجا كودكان معتاد رو به جبهه هاى جنگ روانه كردند و قتل عامى وحشيانه اى رو تدارك ديدند كه نمونه اش در تاريخ كم ديده شده . به چنين موردهايى نمى شه توجه نكرد. بايد براشون راه حلى پيدا كرد.”

چچچچچچچچچچچچچچچچچچچچ

اما براى عملى مشترك، ضرورت نظرات مشترك و يا دست كم نظرات كم و بيش نزديك به هم ضرورى ست. اما تا كنون چنين حادثه اى در شوراى امنيت سازمان ملل متحد به ندرت اتفاق افتاده است. مثلا در مورد مفهوم تروريسم جهانى ميان اعضاء اين ارگان جهانى هيچ نقطه نظر مشتركى وجود ندارد. نظرات در مورد ساخت و پخش سلاح هاى كشتار جمعى نيز به همين گونه است. و مشكل تر اين كه اين كشورها در مورد شيوه مبارزه با تهيه و پخش چنين سلاح هايى در سطح جهان نيز ديدگاه هاى متفاوتى دارند. همين گونه است ديدگاه هاى متفاوت با شيوه مبارزه با تروريسم. كاى هيرشمن، يكى از اعضاء آكادمى سياست امنيتى آلمان در توضيح اين نكته و اين كه شيوه حل نظامى كه در حال حاضر مورد توجه آمريكائيان براى حل مسئله تروريسم در سطح جهان است مى گويد:
۴
مبارزه با افكار مردم از طريق حمله نظامى ناممكنه. البته حمله نظامى مى تونه در شرايط بسيار بغرنج به عنوان يكى از شيوه هاى مبارزه مورد استفاده قرار بگيره ، اما اين شيوه تنها راه مبارزه، بخصوص در چنين زمينه اى نيست. براى مبارزه با يك ايدئولوژى خاص، بايد از شيوه هاى ديگر مبارزه استفاده كرد.”