«ساخت تهران»، نمایشگاهی از آثار شش زن عکاس ایرانی
۱۳۸۶ آذر ۵, دوشنبهاين نمايشگاه دربرگيرنده كار عكاسان جوان ايرانى به نامهاى مهرانه آتشى، گوهر دشتى، غزاله هدايت، شادى قديريان، هميلا وكيلى و نيوشا توكلى است. با وجود پراكندگى سوژهها میتوان دید که زندگى زنان در ايران در عکسهای این هنرمندان جوان از جايگاه مهمى برخوردار است.
نمايشگاه به هويت زن ايرانى و مشخصههاى آن از دو راه میپردازد: اول از طريق چگونگى نگاه زن جوان ايرانى به واقعيتهاى جامعه و ثبت آن. و دوم انتخاب موضوعات و سوژههاى معين براى عكسها. اين عكاسان جوان، نمايندگان نسل جديدى از زنان ايرانى هستند كه نگاهى حرفهاى و هنرمندانه به كار عكاسى دارند.
شهرام اسلامی، گزارشگر دویچه وله در برلین به درخواست برنامه رادیویی «سرنخ» سری به این نمایشگاه زده و در محل نمایشگاه هم میزگردی با با پنج تن از اين عكاسان داشته و نظر آنها را در مورد آثار و نحوه كار شان جويا شده است.
دویچهوله: خانم آتشی، موضوع زورخانه یکی ازتابوها در ایران است. در واقع بخشى ازمحل هاى ممنوعه است که معمولا زنان ایرانی نمیتوانند وارد آنجا بشوند. شما با چه انگیزه و نیتی موضوع زورخانه را انتخاب کردید، آنهم جایی که فقط برای مردهاست، بخصوص براى مردهایی که به صورت سنتی در ایران به ورزش میپردازند؟
مهرانه آتشى: برای من زورخانه فضای جالبی بود که بروم کار بکنم. ولی اولش قرار نبود که بروم یک آینه بگذارم و عکاسی بکنم. یک مدت طولانی رفتم و از پهلوانها عکاسی کردم، تا اینکه پذیرفتند جلوی دوربین من آنطور که من میخواهم، بایستند. بعد یکروز رفتم یک آینه گذاشتم آنجا که تصویر خودم را درمیان تصویر قدرت ببینم. اینکه زن اجازه ندارد وارد زورخانه بشود یا اینکه نفس زن در زورخانه حرام است، این هدف من نبود. این صرفا یک جرقهای بود که من بروم و ببینم که زورخانه چه جایی هست.
دویچهوله: مشکلی در این زمینه نداشتید؟
مهرانه آتشى: خب، درآغاز ارتباط برقرار کردن با آنها خیلی سخت بود. نمیپذیرفتند که آنجا بروم. ولی یک مدت که رفتم، كه البته فکر میکنم و يا اينطورمیگویم، جادوی دوربین بود. چون دوربین میتواند آنها را در آنزمان و در آن مکان ثبتشان کند و برای آنها خیلی مهم بود که ثبت بشوند. چون بعدا این عکاسها میرود روی دیوار و میماند و مى توانند آنها را میبینند. فکر میکنم بخاطر دوربین شد که اینها به من اعتماد کردند و اجازه دادند که من بروم. نه! مشکل خاصی نبود. خب اولش نمیپذیرفتند، ولی یک مدت که رفتم دیگر پذیرفتند.
دویچهوله: خانم هدایت عنوان کارهای شما در این نمایشگاه «چشمی در» است. شما با «چشمی در» میخواستید واقعیت بیرونی را به نمایش بگذارید، با چشمی یا چشمی در چه هدفی را دنبال میکردید؟
غزاله هدایت: برای من اصلا محدویت زن نبود. برای من اولین چیزی که جذاب بود، آن رابطهی تنگاتنگاش بود با رسانهی عکاسی. یعنی دقیقا همان کارکرد رسانهی عکاسی که شما از درون به بیرون نگاه میکنید و آن حس کنجکاوی شما را یکجوری ارضا میکند، به نظرم با چشمی در هم همان اتفاق در حال افتادن است. فقط یک مقایسهای بود میان این دو. ولی خب اینجا بجای اینکه از درون به بیرون نگاه کنم، دوباره برمیگردد به خودم، برمیگردد به گذشتهی خودم.
دویچهوله: خانم توکلیان، موضوع کارتان در نمایشگاه «ساخت تهران» چیست؟
نیوشا توکلیان: کارهای من موضوع خاصی ندارد، کارهایم عکاسی مستند اجتماعی است. ولی یک موضوع واحدی که در تمام عکسها هست، زن است. زن و موقعیت زن در ایران.
دویچهوله: من در این توضیحاتی که در رابطه با کارهای شما و معرفی شخص شما داده شده بود، دیدم که نوشته شده شما در خاورمیانه، در کشورهای دیگر اسلامی یا بهتر بگوییم کشورهای اسلامی عربی هم کار عکاسی کردهاید و موضوع زن را در آنجا نيز دنبال کردهاید!
نیوشا توکلیان: من همیشه دوست داشتم که فقط توی ایران کار نکنم. دوست داشتم در حد یک عکاس بینالمللی کار بکنم و به کشورهای مختلف بروم. ولی بعد از مدتی دیدم، چون بهرحال من ایرانی هستم و خیلی از سنتهای مسلمانها را میدانم، بهترین راه برای من این است که فقط به کشورهای مسلمان بروم و از زنها عکس بگیرم. چون بهرحال من خودم یک زن مسلمان هستم و آنها با من احساس راحتی میکنند و میدانند که من نگاه متقابل به آنها میکنم، نه اینکه از دید بالا به آنها نگاه بکنم. پس بنابراین با ما خیلی راحتترند تا یک عکاس خارجی. برای خودم من اصولا زنهای مسلمان دنیا جالباند و میخواهم این نقطهی مشترکی که میان زنهای مسلمان توی کشورهای عربی و اسلامی هست، را پیدا کنم. که البته خیلی کار سختیست. میدانید چه میگویم! یعنی چیزی نیست که من با دوتا عکسی که اینور و آنور میگیرم، بگویم این زنها اينگونه اند. یعنی یک چیزیست که طول میکشد و من تازه الان دو سه سال است که سفر میکنم و از اين موضوع عکس میگیرم.
دویچهوله: در عراق هم شما از زنهای عراقی عکس گرفتید؟
نیوشا توکلیان: بله! زمان جنگ عراق من ۶ماه آنجا بودم و اصلا از جنگ عکس گرفتم. موضوع من فقط زنهای عراقی نبود. ولی نمیدانم، یک چیزی هست، که زنها برایم خیلی جالبترند که ازشان عکس بگیرم تا مردها. واسه همین بیشتر عکسها را در جنگ عراق از زنها گرفتم. چون فکر میکنم که مردها این آتش را بپا میکنند، مردها باهم جنگ میکنند، ولی زنها هستند که باید از خودگذشتگی نشان بدهند و تاوانش را پس بدهند.
دویچهوله: خانم دشتی، شما در کارهایتان بیتشر به چه موضوعاتی پرداختهاید؟
گوهر دشتی: دو مجموعه است. یکی متن و عکس خانوادگی و یک مجموعه دیگری هم نمايش فضاهای خانگیست که هردو به نوعی ارتباط با فرهنگ دارند. البته آن عکسهای فامیلی و متن اصلا عکاسی نیست، دربارهی عکاسیست. یعنی به هویت خود عکاسی برمیگردد، تا اینکه یک «فريم» و یک shatter خیلی خوبی باشد. و آن مجموعه اصلا با دوربین آنالوگ و کاملاسنتی عکاسی شده است. یک مجموعهی دیگری هم دارم که بیشتر کار تحقیقاتی است و دربارهی عکاسی زیارتی در مشهد است. در این نمایشگاه از دو فريماش استفاده شده است. ولى متاسفانه بايد گفت كه عنوان ها در اينجا با هم شده اند. در صورتی که این مجموعه هیچ ربطی به عکاسی زیارتی ندارد.
دویچهوله: خانم وکیلی، موضوعی که در عکسهای شما به نمایش گذاشته شده، چه هست؟
همیلا وکیلی: عکسهای من خودنگاره است. خواستم دغدغههای زندگیام و اجتماعام را توی عکسهایم بگویم، از کودکیام تا حالا.
دویچهوله: با گذاشتن عکس خودتان کنار دیوار یا حتا آینه شکسته چه چیزی را میخواستید بیان کنید؟
همیلا وکیلی: آینه که رفلکس خودم است و دیوار هم برایم مثل چیزی میماند که پشتاش را آدم نمیبیند. و اینها یکجور دیوارهاییاند که خیلی صاف نیستند، دیوارهای آجریی هستند که نامنظماند.
دویچهوله: یکی از عنوانهای عمومی برای این نمایشگاه در واقع هویت زن ایرانی بوده و اینکه هویت زن ایرانی چه جوری خودش را در رسانهی عکس به نمایش میگذارد. میخواستم بدانم که آیا رسانهی عکس اصلا برای تبین هویت مناسب است ؟ آيا این دنبال خود گشتن و خودیابی، از طریق عکس میتواند موفق باشد؟
مهرانه آتشى: به نظرم هویت براى من مسئلهی خیلی مهمیست . چون فکر میکنم ما یک دورهای هویتمان را گم میکنیم. علتش هم این است که از داخل آنقدر چیزهای مختلف داریم، آنقدر به ما برچسبهای مختلف میخورد، و از بیرون بیشتر، یعنی از طرف کشورهای غربی چیزهایی به ما میچسبانند و از داخل هم چیزهای دیگری داریم. مثلا: زن هستیم، مسلمان هستیم، توی خاورمیانه داریم زندگی میکنیم و همه اینها هویت است. و یکسری هم که از بیرون به ما برچسب میخورد. که هر روز توی همه رسانهها میگویند و مینویسند. حالا برایم مهم است که من کی هستم، پس میروم دنبالش. ولی البته من توی کارهایم نتوانستم خودم را پیدا بکنم.
نيوشا توكليان: من فکر میکنم یک نکتهای که واقعا وجه مشترک میان همهی ما هست، نه فقط عکاسهای زن ایرانی، کلا زنهای ایرانی و شاید مردم ایران، این است که ما دو زندگی مختلف در ایران داریم: بیرون از خانه و داخل خانه. و این ما را گیج میکند. یعنی ما نمیدانیم چه هستیم، که هستیم. ما سنتی هستیم؟ ما مدرن هستیم؟ این زندگیکردن میان سنت و مدرنیته ما را گیج کرده است و ما با این دوربینی که دستمان میگیریم، میخواهیم خودمان را پیدا بکنیم. حالا همهمان موفق نمیشویم، ولی بهرحال داریم سعی میکنیم همانطور که خانم مهرانه آتشی گفت، داریم میگردیم خودمان را پیدا بکنیم. و این بخاطر همین موقعیتیست که ایران دارد. در مواردى خانوادهها سنتیاند، ولی جامعه مدرن است. و در موارد ديگر جامعه سنتی است وخانوادهها مدرناند. ما، گیج شدهایم و دنبال هویتمان هستیم.
دویچهوله: ولی رسانهای که انتخاب کردهاید رسانهی مدرن است. آیا فکرمیکنید رسانهی مدرن میتواند به هویتیابی زن ایرانی کمک بکند؟ آیا اصلا مسئلهی عکاسی را به صورت هنری میبینید، یا اینکه بیشتر جنبهی تکنیکی قضیه غالب است؟
گوهر دشتى: قضیهای که شما به آن اشاره میکنید، دوربین و مدرنیته، این ابزار است. آن چیزی که توی فکر ما هست و پشت visor دیده میشود، برای ما هویت را شکل میدهد، نه اینکه حالا این دوربین است دست من یا بوم نقاشیست یا هرچیز دیگری. آن تفکر هست که حالا من کجا هستم، کجا بزرگ شدم، چطوری بزرگ شدم، توی چه خانوادهای، توی چه جامعهای و خیلی چیزهای دیگر. فکر نمیکنم این اصلا برای خودش تکنیکال باشد. یعنی در حقیقت دوربین، حالا توی هر زمینهای که کار میکنید، وسیلهایست برای بیان آن چیزی که توی ذهنتان هست.
مهرانه آتشى: امروز دوربین است، فردا میتواند یک مدیوم دیگر باشد. یک روز بنویسی، یک روز نقاشی کنی... به نظر من اصلا مهم نیست که مدیوم چه هست، مهم این است که چی دارید میگویید.
نيوشا توكلى: یک چیز دیگر که من میخواستم اضافه کنم به حرف بچهها، این است که ما اول دغدغهمان این هویت نبود، ما همهمان عکاسی را دوست داشتیم. به این دلیل اول نگفتیم: من میخواهم هویتام را پیدا بکنم، پس دوربین بهترین راه است. نه، اینجوری نبود. ما به عکاسی علاقه داشتیم، شروع کردیم و در عکاسی پیشرفت کردیم ، بعد این سوالها در ذهنمان بوجود آمد که حالا ما کی هستیم و از کجا میآییم؟ یعنی اولش این نبود که فقط دنبال هویت گمشدهی خودمان بگردیم و بخواهیم دنبال یک ابزار بگردیم. بهرحال آدم وقتی تجربههایش بیشتر میشد، سناش بیشتر میشود، این فکرها هم برایش پیش میآید که کی هستم، چی هستم، میخواهم چکار بکنم. بعد میبینی که عکاسی بلدی و این یک راه است که میتوانی خیلی راحت از این ابزار استفاده کنی و دغدغههایت را نشان بدهی.
دویچهوله: گفته میشود که «رسانه خود پیام است». اين صحبت یکی از کارشناسان ارتباطات در آمریکاست و به همین لحاظ وقتی سوال میکنیم که عکاسی، رسانهی جدید و مدرنی هست، صددرصد پیامرسانیاش هم از ویژگیهای خاصی، بطور مثال نسبت به ادبیات، برخوردار خواهد شد. آيا عکاسی مى تواند موضوع فکر هم قرار بگیرد؟
نيوشا توكلى: ببینید، عکس برای مردم خیلی جالب است. یعنی همیشه خبرنگارها درباره رسانهها همین را میگویند. اگر شما ده صفحه راجع به موضوعی بنویسید و عکس تویآن نباشد، این واسه مردم روشن نمیشود. مردم دوست دارند با چشم ببینند و باور کنند. یعنی وقتی با چشم دیدند، آن وقت باور میکنند که آن اتفاق آنجا افتاده...
غزاله هدايت: آنچه من از سوالتان متوجه شدم، این است که کارکرد خود رسانهی عکاسی توی کارها ملموس هست. که فکر میکنم توی تک تک کارهایی که اینجا هست بهنوعی این هویت دوربین عکاسی بارز است. حالا مثالی که به ذهنم میآید، بطور مثال در کار زورخانهی مهرانه آتشی کاملا شما کارکرد، یعنی همین شجاعتی که دوربین عکاسی به او میدهد که وارد آن حریم خصوصی بشود و بعد دوباره انعکاس آن را، یا انعکاس خودش را در آینه میبیند، این بازی چندپارهای که توی کارش هست دقیقا میتوانید به واسطهی دوربین عکاسی دنبال بکنید. این کنجکاویست، اینکه مدام بتوانید همه جا چشمچرانی بکنید، این نگاه غالب مردم است که همیشه روی زن هست. حالا به زن با دوربین عکاسی از اینور دارد نگاه میکند. یا مثلا در کار همیلا وکیلی یا در کار همه. من فکر میکنم در کارهمه این کارکرد دوربین عکاسی خیلی ملموس هست.
دویچهوله: سوال دیگری که از شما داشتم در رابطه با تاثیر نمایشگاه بر افکار عمومی کشورهای میزبان هست. در این باره که چه تاثیری احیانا کارهای شما روی فکر و نظر مردم در رابطه با زنان ایرانی، کشور ایران و در ارتباط با جامعهمان میگذارد؟
مهرانه آتشى: من فکر میکنم که غربیها از ایران و ازوضعیت ما خیلی چیزی نمیدانند. هر چی میدانند، همان چیزهاییست که هر روز دارند توی اخبارشان میبینند یا میشنوند. اینکه رییس جمهورمان این را گفت، سیاستمان اینجوریست، مملکتمان در ا ین وضع است و غیره. ولی وقتی میآییم بیرون و کارهایمان را نشان میدهیم، قضیه کاملا فرق میکند. من فکر میکنم خیلی تاثیرگذار است، به شرطى كه دوباره آدمها با همان دید نیایند و ما را ببینند. چون هرکسی باز میآید نمایشگاه را میبیند، ما را نمیبیند، پیرامون ما را میبینید. اینکه باز من از کجا آمدم، دارم چی کار میکنم، مملکتام در چه وضعی هست و غیره. یعنی برای ما اینجا صحبتکردن راجع به کارهایمان خیلی سخت است. چون هر چی بگوییم میتواند دوباره از ما سواستفاده بشود. یعنی الان ما خیلی سوژههای خوبی هستیم برای مدیا برای اینکه از ما سواستفاده بکنند. ولی من فکر میکنم بودن کارهایمان بیرون از کشور و بودن خودمان و حرفزدن راجع به آنها خیلی میتواند تاثیرگذار باشد.
دویچهوله: آیا این نمایشگاه کمک میکند که بعضی از پیشداوریها و ذهنیتهای اشتباه در خارج از کشور نسبت به زن ایرانی، نسبت به هنرمند ایرانی و نسبت به کشور ما عوض بشود؟
نيوشا توكلى: بله، من فکر میکنم صددرصد همین است و بخاطر همین ما برپايى این نمایشگاه نمایشگاههای دیگر را قبول میکنیم . و اينكه بیاییم به خارج از ایران و بدون هیچ واسطهای بخواهیم زندگیمان، را خودمان به خارجى ها نشان بدهیم. برای اینکه، شما نگاه بکنید، تنها راهی که خارجیها ایران را میبینند همین روزنامهها و مجلات و تلویزیون ها هست. یعنی میان ما ومردم خارج یک واسطهای اینجاست که بعضی موقعها نمیشود به این واسطهها اطمینان کرد. یعنی از ما برداشت بد میکنند. بهترین چیز این است که ما خودمان بیاییم و زندگی واقعی خودمان را به خارجیها نشان بدهیم، بدون این که واسطهای باشد و به صورت مستقیم خودمان با آنها حرف بزنیم. من فکر میکنم واقعا نمایشگاه تاثیر میگذارد روی مردم و مثلا در نمایشگاههای دیگری که ما گذاشته بودیم، برای مردم خیلی جالب بود. چون متاسفانه راجع به ایران همیشه فکرها مشکی است. یعنی مردم فکر میکنند که زنان در ایران هیچگونه آزادی ندارند، اصلا زن عکاس در ایران وجود ندارد. ولی وقتی خودمان را میبینند و با ما حرف میزنند، کارهایمان را میبینند، واقعا نظرشان عوض میشود. نگاه کنید، ما به کشورمان افتخار میکنیم. یعنی بعنوان یک ایرانی میخواهیم بیاییم و خودمان، عکسهایمان و کارهایمان را نشان بدهیم و نشان بدهیم که ایران با آنکه زنها در آن محدودیت دارند، و این نیست که همه چیز عالیست، ولی بازهم با همین محدودیتها زنهای ایرانی موفق هستند و در تمام محافل هنری دارند کار میکنند و کارهایشان هم هزارماشااله خیلی خوب است.