1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

سابقه بحث جنگ با ايران در دولت آمريكا

۱۳۸۳ آبان ۴, دوشنبه

لشكركشى آمريكا به ايران و وارد شدن به يك جنگ عليه اين كشور، بحث جديدى در محافل دولتى آمريكا نيست. به گفته ريچارد كلارك، مشاور سابق امور امنيتى، از زمان رياست جمهورى بيل كلينتون در دهه نود ميلادى همواره بررسى مى‌شده كه جنگ عليه رژيم مذهبى ايران امكانپذير است يا نه. زيرا كه ايران از زمان گروگانگيرى كارمندان سفارت آمريكا در تهران در سال ۱۹۸۰ همواره يكى از دشمنان درجه يك آمريكا بوده است. در اين فاصله آمريكا ايران ر

https://p.dw.com/p/A4Dk
پنتاگون، مركز تصميمات نظامى دولت آمريكا در واشنگتن
پنتاگون، مركز تصميمات نظامى دولت آمريكا در واشنگتنعکس: dpa

� بدليل تلاش‌هاى اتمى‌اش براى دستيابى به سلاح اتمى خطرى مضاعف براى صلح جهانى ارزيابى مى‌كند.

به گزارش خبرگزارى آلمان، در واشنگتن كسى منكر اين نيست كه جنگ عراق حيطه عملياتى آمريكا را بشدت محدود كرده است. روزنامه «نيويورك تايمز» در تفسيرى نوشت: ”عدم موفقيت در عراق توانايى‌هاى قدرت‌هاى راهبر را در كنترل دولت‌هاى خطرناك فلج كرده است”.

ولى كم‌طاقتى در واشنگتن رو به فزونى‌است. سناتور جمهوريخواه «جان كيل» اروپايى‌ها را متهم مى‌كند، در تلاش‌هاى خود در معضل اتمى ايران شكست خورده‌اند. از نظر او اروپايى‌ها در پى تثبيت منافع اقتصادى خود قراردادهايى را با خطرناك‌ترين كشورها، از جمله ايران به امضا رسانده‌اند. ريچارد بوشر، سخنگوى وزارت امور خارجه آمريكا نيز در مورد تلاش اروپايى‌ها با عصبانيت فزاينده‌اى واكنش نشان داد و بطور بدبينانه‌اى گفت: ”تاريخ به ما آموخته كه پاسخ (تهران) «نه» خواهد بود”. خانم كوندولزا رايس، مشاور امنيتى رئيس جمهور آمريكا نيز تهديد كرده بود، يا ”ايران سياست خود را تغيير مى‌دهد، يا اين كشور منزوى خواهد شد”. و جان كرى ابراز داشت: ”ما بايد در برابر ايران سرسخت‌تر شويم و سرسخت‌ نيز خواهيم شد”.

بايد گفت، نومحافظه‌كاران در دولت بوش مدت‌هاست كه مشت آهنين را عليه ايران طلب مى‌كنند، عليه كشورى كه از تروريست‌ها حمايت مى‌كند و تهديدى مرگبار عليه اسرائيل است و كانون اسلامگرايى افراطى و تهاجمى است. ولى براى جرج بوش جنگ عراق در اولويت بود. در اين جنگ تنها ظرفيت‌هاى نظامى معيار نيست. آيت‌اله‌هاى تهران به يمن نفوذ خود در ميان برادران شيعه خود در عراق قادرند شورش عليه اشغالگران را دامن زنند.

بهرحال، يك جنگ عليه ايران چه از نظر نظامى و چه سياسى امرى بسيار مسئله‌ساز است. فعاليت‌هاى نظامى آمريكا در افغانستان و عراق دست و بال نيروهاى نظامى آمريكا و تسليحات آنها را بسته‌اند. از نظر كارشناسان نظامى، اشغال ايران نيازمند سه برابر سربازى است كه در عراق در عمليات شركت دارند. از آنگذشته، اينكه بتوان متحدى براى شركت در اين جنگ يافت، بسيار ترديدآميز است.

همين‌طور ضربه نظامى اسرائيل عليه ايران نيز كه اخيرا بطور علنى در واشنگتن مورد بحث قرار گرفته، در مقايسه با ضربه نظامى اسرائيل عليه تأسيسات نظامى عراق در سال ۱۹۸۱ چندان مؤثر ارزيابى نمى‌شود: از نظر كارشناسان آمريكايى، تأسيسات هسته‌اى ايران در يك محل تمركز ندارند و همگان نيز از محل آنها مطلع نيستند و بنابراين همانند پروژه‌هاى صحرايى صدام حسين قابل دسترسى نخواهد بود. از آنگذشته اين تأسيسات با پدافند هوايى مناسب‌ترى مورد حفاظت قرار گرفته‌اند.

حال همه چيز در انتظار انتخابات رياست جمهورى آمريكاست. ديپلمات‌هاى اروپايى در واشنگتن گمان مى‌برند كه تهران انتظار دارد در بهترين حالت در برابر انصراف از سلاح اتمى امتياز بيشترى بگيرد. در غير اينصورت تلاش خواهد شد كه رهبرى تهران با تحريم‌هاى سازمان ملل تحت فشار قرار داده شود، ولى در واشنگتن ترديد حاكم است. به نوشته نيويورك تايمز، به احتمال تهران اين اميد را در سر دارد كه ”غرب اين شهامت و يا اين قاطعيت را نخواهد داشت عليه مسلح شده ايران به سلاح اتمى وارد عمل شود”. و اين با در نظر گرفتن تجربه عراق چندان هم غيرواقع‌بينانه نيست.