رونق کتابخانهها، راهی برای کتابخوان کردن مردم (گفتگو با على ميرزايى مدير مسئول و سردبير «نگاه نو»)
۱۳۸۴ آبان ۳, سهشنبهنگاه نو با انتشار شصت و هفتمین شمارهاش وارد پانزدهمین سال فعالیت خود میشود. نخستین شمارهی نگاه نو سال ۱۳۷۰ منتشر شد. بنیانگذار و صاحبامتیاز این مجله محمد تقی بانکی بود که تا شمارهی پنجم، آن را با همکاری خشایار دیهیمی، علی میرزایی و چند روزنامهنگار و نویسندهی دیگر منتشر کرده است.
این مجله که ابتدا به صورت ماهنامه انتشار مییافت بعدا دوماهنامه و سپس فصلنامه شد و علی میرزایی از شمارهی ششم مدیر مسئول و سردبیر نگاه نو بوده است. این مجله بر خلاف اغلب نشریههای فرهنگی و ادبی ایران، گرچه مجبور به تغییر روال انتشار خود شده، همواره مطابق وعدهای که به خوانندگان داده نظم انتشار خود را حفظ کرده است. انتشار منظم، با توجه به مشکلات گوناگون و بهویژه برای نشریههای مستقل کاری دشوار است و مستقل بودن از ویزگیهایی است که سردبیر نگاه نو بر آن تاکید بسیار دارد:
«مجله نگاه نو از روز اول تا همین الان که صحبت میکنیم و ۱۴ سال از انتشارش گذشته و ما وارد پانزدهمین سال انتشارش شدیم به طور مطلق مجلهای مستقل بوده، و به دو معنی مستقل بوده؛ یکی ازینکه جانبداری خاص و مشخصی از هیچ گروهبندی سیاسی یا دستهبندیهایی که هست نکرده. ما سعی کردیم برای عرضهی افکار یک تریبون آزاد باشیم. البته این به آن معنی نیست که من که تصمیمگیرنده و مسئول این مجله هستم این کار را به صورت، به قول تهرانیها، فلهای انجام داده باشم. این طوری نیست. ولی به هر حال در نگاه نو اگر یک نفر حتا به صمیمیترین همکار ما نقدی داشته و این نقد پایهی علمی داشته ما آن را چاپ کردهایم. یعنی اینطور نبوده که ما اجازهی نقد به دیگران ندهیم. این یک جنبه و جنبهی دیگر استقلال نگاه نو که آن هم خیلی اهمیت دارد استقلال مالی نشریه است. این نشریه مطلقا از هیچ دستگاهی به هیچ مقداری و به هیچ شکلی کمک مالی و اقتصادی دریافت نکرده. ما این نشریه را با درآمدهایی که از محل آبونمان و تک فروشی، و اخیرا هم چند برگ آگهی، است حفظ کردهایم.»
نگاه نو را باید مجلهای در حوزهی اندیشه، یا آنطور که مدیر مسئولش میگوید نشریهای روشنفکرانه ـ دانشورانه قلمداد کرد. این مجله در سالهای اخیر از همکاری عدهای از نویسندگان خارج از کشور نیز بهرهمند بوده است؛ همکاریای که به گفتهی علی میرزایی به انتشار نوشتههای این نویسندگان در نگاه نو محدود نمیشود:
«نکتهی دیگری که در مورد نگاه نو اهمیت دارد این است که نگاه نو واقعا پلی بود، و هست و امیدواریم باز هم باشد، بین ایرانیانی که در خارج از ایران تحقیق میکنند و کارهای ارزندهای خلق میکنند و داخل کشور. ما این امکان را به این هموطنانی که از ما دور هستند دادیم که آثارشان را برای نگاه نو بفرستند و ما آنها را چاپ بکنیم. تعدا زیادی از این خانمها و آقایانی که در ایران نبودند بعد از همکاری با نگاه نو کم کم شر.ع کردند به ایران آمدن. یعنی آمدند به ایران، پیش خانوادهایشان، و بعد دوباره برگشتند. خیلی از آنها کتابهایشان را در ایران منتشر کردند. و بعضی از کتابهایی که منتشر کردند و میکنند مقالههایی بود که قبلا در نگاه نو چاپ شده بود و مجموعهی آن مقالهها را بعدا منتشر میکردند.»
با توجه به تیراژ محدود مجلههای روشنفکری (نگاه نو ۶ هزار تیراژ دارد) و مشکلات بسیار دیگر، چه آیندهای در انتظار آنهاست و چه انتظاری میتوان از خوانندگان داشت؟
«تصور این که یک روزی نگاه نو را منتشر نکنیم خیلی آزارم میدهد. و این خودش یک انگیزهی خیلی مهمی است. از مردم هم نمیشود خیلی توقع داشت. البته نه اینکه نمیشود توقع داشت. من همینجا جلوی این میکروفون شما میگویم، باید توقع داشته باشیم. خیلی راهها هست که میشود اینگونه مجلهها را کمک کرد به حیات خودشان ادامه بدهند. کافی است یک آدم بزرگتری در منزل خودش ده تا اشتراک سالانهی نگاه نو، یا نشریههای دیگری مثل نگاه نو ـ من اسم اینها را گذشاتهام نشریههای دانشورانه روشنفکرانه، اینها ده پانزده عنوان بیشتر نیستند ـ خب، این جامعهی روشنفکری بیاید و ده تا از این نشریهها را برای بچههای خانوادهاش مشترک شود. و فکر نکنید این ده بیست پنجاه تا مشترک مشکل مالی ما را حل میکند، نه. ما را امیدوارتر میکند، خوشحالتر میکند، انگیزهی ما را قویتر میکند برای این که نشریههای خودمان را دربیاوریم. ولی در هر حال من ناراضی نیستم. درست است که، من کمتر و همکاران من بیشتر، کسانی هستند که در نگاه نو به رایگان کار میکنند، ولی همینکه این نشریه هنوز سرپاست و مردم آن را میخوانند ما همه خیلی خوشحال هستیم.»
سردبیر نگاه نو پایین بودن تیراژ مجله و کتاب را با وضع بد اقتصادی مردم مرتبط میداند، اما معتقد است برای کتابخوان کردن مردمی که توان خرید کتاب را ندارند راههایی وجود دارد:
«تا موقعی که وضع اقتصادی مردم بهبود جدی پیدا نکند وضع فروش کتاب و تیراژ کتاب همین هست که میبینیم. خیلی از دولتها با این مشکل اقتصادی به شکلهای دیگری مقابله میکنند. یعنی میشود وضع اقتصادی مردم زیاد خوب نباشد اما مردم همچنان کتابخوان باقی بمانند، و آن تقویت کردن کتابخانههاست. ممکن است دولت نتواند خیلی کمک کند و صنعت نشر را رونق بدهد ولی میتواند کاری کند کتابخانهها پررونق بشوند. کتابخانهها از نظر تعداد کتاب پرتنوع باشد. گزینش کتاب به ترتیبی باشد که اگر کسی به کتابخانهای رجوع کرد بتواند هفتاد هشتاد درصد از نیازهایش را در کتابخانههای عمومی برطرف کند و بعد هم از کتابخانههای عمومی به کتابخانههای تخصصی ارجاعش بدهند. یعنی اگر ما رو به سوی تقویت کتابخانهها برویم میتوانیم این مشکلی را که به علت مشکلات اقتصادی عموم مردم در جامعه با آن روبرو هستند، جبران کنیم. این یک سیستم جبرانی است که با آن میتوان مردم را همچنان کتابخوان نگه داشت.»
علی میرزایی پیش از انتشار نگاه نو مدتی سردبیر مجلهی «دانشمند» بوده و پس از آن نیز سردبیری هفتهنامهی ورزشی«پرسپولیس» را برعهده داشته است.
بهزاد کشمیریپور، گزارشگر صدای آلمان در تهران