روز جهانی مطبوعات: وضعیت بدتر شده ... • تفسیری از پتر فیلیپ
۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۳, پنجشنبهتفسیری از پتر فیلیپ:
از سوم ماه مه ۱۹۹۴ که مراسم روز جهانی آزادی مطبوعات برای نخستین بار برگزار شد، تا کنون در این مراسم تغییر محسوسی به وجود نیامده است.
در بیانیههای علنی سازمانهای مدافع حقوق بشر و ارگانهای صنفی روزنامهنگاران که به این موضوع میپردازند، عنوان میشود: "وضعیت" بدتر شده.
در این بیانیهها، از کشورها، رژیمها و حکمرانانی نام برده میشود که در برخورد با مطبوعات دستشان بغایت آلوده است.
شماری از این کشورها سالهاست که شناختهشده هستند، زیراً در لیستهای سیاه حضوری دائمی دارند.
بعضیها جدیدند، یا اینکه انتقاد شدید از آنها جدید است. همه آنها اما در یک چیز مشترکاند: آنها به این نوع انتقاد اهمیت نمیدهند.
رفتار آنها بیدلیل نیست. تا زمانی که آنها مورد تحریم یا فشارهای دیگری قرار نگیرند، دلیلی برای نگرانی نمیبینند. این اصل را مقامات چین، ایران، ویتنام، یا کرهی شمالی میدانند، که نمونههایی از پلشتکاراناند.
نقض آزادی مطبوعات، در کشورهای دموکراتیک مورد انتقاد قرار میگیرد، اما این انتقادها معمولاً نتایج قابل مشاهدهای در پی ندارند. گاهی اوقات مقامات مسئول در کشورهای غربی این گونه انتقادات را مزاحم میدانند و به آنها وقعی نمیگذارند، زیرا با رژیمهای مورد انتقاد روابط خوبی دارند، یا مایلاند روابط خوبی برقرار کنند.
ولایمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه نمونهی بارز اینگونه انتقادات "بیآزار" به برخوردهای بیرحمانه با مطبوعات است.
حکومتهای دموکراتیک بیش از حد بهخاطر منافع اقتصادی خود تطمیع میشوند و آنچه را که سازمانهای صادق مدافع حقوقبشر در مورد کشورهای دیگر گزارش میکنند. جدی نمیگیرند. عقل حکومتی باعث میشود که نادیده بگیرند آن چه را که در سخنرانیها و در پیمانهای بینالمللی موعظه مینمایند.
آنها که در رابطه با رعایت حقوق بشر اینگونه رفتار میکنند، چرا باید در رابطه با اصل آزادی مطبوعات رفتار دیگری داشته باشند؟ اصلی که به خودی خود به عنوان اصلی حقوقبشری به رسمیت شناخته نمیشود، بلکه در بهترین حالت در رابطه با حق آزادی بیان زیر عنوان حقوق بشر دستهبندی میشود.
این کجاندیشی میبایست سالها پیش از جانب حکومتهای دموکراتیک تصحیح میشد. در عوض آنها از مطبوعات به عنوان "چهارمین قوه"ی کشوری نام میبرند، گویی که رسانهها واقعاً در کنار قوههای مقننه، مجریه و قضائیه، قوهای مستقل را تشکیل میدهند که توسط قانون اساسی حقانیت یافته است.
رسانهها اینچنین نیستند، و شاید هم خوب است که نیستند، زیرا مطبوعات باید تحقیق کنند، باید به اکتشاف بپردازند و به بحثهای مختلف دامن بزنند. برای همین هم به آزادی و حقوق نیازمندند. در عین حال، رسانهها باید محتاطانه و مسئولانه از آزادی و حقوق خود استفاده کنند. خودکنترلی، خوب است اما کافی نیست. کنترل دولتی هم که سانسور است و باید آنرا رد کرد.
به همین دلیل آزادی مطبوعات بیش از آنکه افسارگسیختگی باشد، وظیفهای است در قبال مسئولیت. البته هر رسانه و هر روزنامهنگاری، حتی در کشورهای دموکراتیک. به آن عمل نمیکند، و هر سیاستمداری هم به آن حد از اعتقاد به قانون نرسیده که وسوسه نشود، مطبوعات را مهار کند.
به عنوان نمونه میتوان از وضع قوانین برای مشروعیت شنود، کوشش برای کنترل اینترنت و برملاکردن منابع خبری سری روزنامهنگاران نام برد.
تا زمانی که سیاستمداران معتقدند، با این روشها میتوان مطبوعات را کنترل کرد، بدمنشان در جاهای دیگر قادر خواهند بود، به اعمال خبیث خود ادامه دهند. در این صورت روزنامهها بسته خواهند شد، روزنامهنگاران به زندان خواهند افتاد، ناچار به فرار خواهند گردید و به قتل خواهند رسید.
و بر این قرار تیتر مطبوعات در رابطه با "روز جهانی مطبوعات" همچنان خواهد بود: "وضعیت بدتر شده ..."