روز جهانى ديابت
۱۳۸۴ آبان ۲۵, چهارشنبهروز چهاردهم نوامبر روز جهانى بيمارى ديابت نامگذارى شده است. بيمارى ديابت يا مرض قند يكى از قديمىترين بيماريهاى تاريخ پزشكى است. پزشكان عصر باستان نه تنها اين بيمارى را مىشناختند بلكه نسخههاى سنتى و گياهى آنها هنوز هم از بهترين راههاى درمان اين بيمارى به شمار مىآيند. اين پزشكان با آزمايش ادرار بيمارى قند را تشخيص مىدادند.
برخى معتقدند پزشكى باستان دانش شگرفى است كه به فراموشى سپرده شده است و تلاشهاى انسان امروزى كشف مجدد اين دانش است. به عنوان مثال سالهاست كه محققان عرصههاى مختلف دانش مثل بيوشيميستها تلاش مىكنند ارتباط بين مصرف سير يا دم كرده شنبليله و اثر آن بر كنترل قند خون را پيدا كنند. دانش نوين ثابت مىكند اين دستورهاى طب سنتى به راستى در كنترل قند خون موثرند. پزشكى عصر باستان و ريشههاى عميق آن حيرتانگيز است.
حدود دويست سال پيش دانشمندان رابطه ميان لوزالمعده و بيمارى قند خون را پيدا كردند. بعد از اين كشف شناخت بيمارى ديابت شتاب بيشترى گرفت. حدود هفتاد سال پيش با كشف هورمون انسولين كه جايزه نوبل پزشكى را براى كاشف آن به ارمغان آورد روشن شد كه دسته بزرگى از بيماران ديابتى از كمبود اين هورمون رنج مىبرند. نبود اين هورمون كه وظيفه كنترل قند خون را بر عهده دارد منجر به بيمارى ديابت نوع اول مىشود. امروزه اين دسته از بيماران ديابتى با تزريق انسولين بيمارى خود را كنترل مىكنند.
تئورى ارثى بودن بيمارى ديابت تا حد زيادى به اثبات رسيده است. اما پيش بينى اينكه تحت چه شرايطى فرزندان بيمارى را به ارث مىبرند بسيار مشكل است. حتى اين امكان هست كه فردى ژن بيمارى را به ارث برده باشد اما به دليل فراهم نشدن زمينه مناسب براى ظهور بيمارى ژن مسئول بيمارى هرگز فعال نشود.
پژوهشگران دانش ژنتيك مىكوشد با پيدا كردن ژنهاى مرتبط و موثر در بيمارى ديابت راهى براى اصلاح يا كنترل اين ژنها پيدا كنند. تحقيق روى بيمارى ديابت پروژهاى است كه بسيارى از پژوهشكدههاى بزرگ و معتبر ژنتيك در سراسر جهان به آن مشغول هستند.
بيمارى ديابت بيمارى است كه فرد بيمار را براى تمام عمر گرفتار مىكند. كاهش توانايىهاى فردى، ضعف عمومى كه نتيجه رژيمهاى هميشگى غذايى است، آسيب اندامهاى درونى و بيماریهاى جانبى كه از پيامدهاى بيمارى ديابت هستند نه تنها براى فرد بيمار بلكه بردوش جامعه فشار سنگينى وارد مىآورد.
بيمارى ديابت در برخى از مناطق دنيا شيوع بيشترى مىدهد. اين مسئله نشان مىدهد ميان بيمارى و عادات غذايى مردم يك منطقه پيوند مستقيم وجود دارد.
غير از كمبود انسولين، كه منجر به ناتوانى بدن در كنترل و تنظيم قند خون مىشود، تغذيه نادرست مثل مصرف مدام غذاهاى سنگين و چرب يا شيرينى زياد تعادل طبيعى بدن را مختل مىكند. تجزيه و تبديل پيوسته اين مواد عملكرد اندامهاى درونى بدن را زير فشار قرار مىدهد. اين فشار با گذشت زمان سلولها را در انجام وظايف اوليهشان ناتوان مىكند و از تواناى و سرعت بدن در سوخت و ساز قندها مىكاهد.
بدين ترتيب حتى در حضور انسولين كنترل قند خون با مشكل مواجه مىشود زيرا گيرندههاى سلولى حساسيت خود را نسبت به اين هورمون از دست دادهاند. اين نوع ديابت كه به ديابت نوع دو معروف است اغلب بعد از چهل سالگى بروز مىكند. در اين حالت بيمارى تنها با رژيمهاى خوراكى و پرهيز كنترل مىشود. مصرف سبزيجات، حبوبات، ماهى و لبنيات به اين بيماران توصيه مىشود.
پيشرفت علم در پنجاه سال اخير اين امكان را براى بيماران ديابتى فراهم آورده است تا با استفاده از دستگاههاى اندازهگيرى، قند خون را به طور مرتب چك كنند و كمتر به پزشك و آزمايشگاه نيازمند باشند. اميد است كه روزى پيشرفت تكنولوژى و تحقيقات محققان ژنتيك معالجه به روش ژن درمانى را ميسر سازد، اما كمتر خوردن و بيشتر تحرك داشتن هميشه ميسر است.