1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

روح صدا

۱۳۸۵ تیر ۱۱, یکشنبه

اين روزها كمتر كسى را مى‌بينيد كه براى خودش آواز بخواند يا هنگام كار سوت بزند. به جاى آن برنامه‌هاى راديويى، سى‌دى و كاست‌هاى موسيقى آهنگ متن زندگيمان شده‌اند. محيط پيرامون رفته رفته شلوغ‌تر و پرسرصداتر مى‌شود.

https://p.dw.com/p/A6Un
عکس: Ludger Schadomsky

به اين نكته دقت كرده‌ايد! اين روزها هر كسى اراده كند، خواننده مى‌شود. يك ميكروفون البته از نوع خوب براى تقويت صدا‌، ترانه‌اى نه چندان پرمعنا و موزيكى باب روز! از قسمت فرهنگى كه بگذريم، خواندن يا خوانندگى زمانى به معناى داشتن صداى خوش بود. به قول صاحب نظران اول جنس صدا مطرح بود بعد پرورش و تربيت آن، صداى مانند صداى اديت پياف (Edit Piaf)، خواننده ريزجثه‌ فرانسوى كه كمتر كسى مى‌توانست حدس بزند چنين صدايى دارد. صداى رسايى كه نيازى به يارى ميكروفون نداشت. پياف كارش را از خيابان آغاز كرد. آوازه‌خوانى كه ساعت‌ها در خيابان مى‌خواند تا از راه پول اندكى كه رهگذران خوش ذوق خيابان در كيسه‌اش مى‌ريختند امرار معاش كند.

پياف يكى از بزرگترين خوانندگان تاريخ موسيقى، صدايش را در خيابان پرورش داد. جايى كه به قول پرفسور برنارد ريشتا (Bernhard Richter)، مدير كلينيك دست اندركاران موسيقى بهترين آموزشگاه پروش صداست: ” به اديت پياف فكر كنيد كه دنياى كارش از خيابان آغاز شد براى كسب درآمد ناچيزى كه از راه آن امرار معاش مى‌كرد ساعت‌ها در خيابان مى‌خواند تا اصلأ بتواند زندگى كند. از اين شاگردها امروز ديگر پيدا نمى‌شود به جاى آن آدم از همان ابتدا مستقيم به استوديو مى‌رود.“

ميكروفون‌هاى امروزى از هر حنجره‌ای خواننده مى‌سازند. البته اگر اين ميكروفون‌ها نبوند ارتباطات صوتى ما هم در سطح جهان تا اين حد به يكديگر نزديك نمى‌شدند. ارتباطات تلفنى، راديويى و تلويزيونى كه در هر كدامشان ميكروفون نقش مهمى بازى می‌كند. اختراع ميكروفون حدود صدوپنجاه سال پيش و تكميل آن در اوايل قرن نوزدهم ميلادى توسط جورج نيومن تا حد زيادى معيار زيبايى شناختى موسيقى و بخصوص خوانندگى را تغيير داد. اگر نخواهيم سراغ خواننده‌هاى وطنى برويم!! مى‌توانيم به لويس آرمسترانگ اشاره كنيم كه اگر ميكروفون اخترع نشده بود شايد همه كاره مى‌شد جز خواننده!

اما با وجود دستگاه‌هاى آكوستيك موجود و ميكروفون‌هايى كه هر روز پيشرفته‌تر مى‌شوند قوانين بازى هنوز براى بسيارى از نوازندگان و خوانند‌گان به همان سختى گذشته است. خواننده‌هاى خيابانى هنوز بايد به همان بلندى بخوانند تا شنيده شوند. در اشتوتگارت‌، شهرى از شهرهاى آلمان‌، نوازندگان خيابانى اجازه استفاده از ميكروفون و يا دستگاه تقويت كننده صدا را ندارند، هر يك ربع يكبار هم بايد جايشان را عوض كنند تا صدايشان مزاحم مغازه‌هاى مجاور نشود.

اين خواننده‌ها براى آنكه در هياهوى خيابان شنيده شوند بايد صداى رسايى داشته باشند. پروفسور ريشتا كه نه تنها پزشك متخصص اين زمينه بلكه خواننده‌اى است كه دوره پرورش صدا را گذرانده مى‌گويد: ” اين مشكل بزرگى است، جامعه امروزى ما، در انتها، جامعه‌ی مدرن و وابسته به تكنيك است. احتمالأ مى‌دانيد تا حدود هشتاد سال پيش كه دستگاه‌هاى تقويت كننده صدا و همين ميكروفونى كه ما روزانه اتوماتيك‌وار استفاده مى‌كنيم ساخته نشده بودند، پخش صدا در تجمعات ساده‌اى مثل جمع كليسا يا مشابه آن اصلأ مقدور نبود. در سابق آدمها بيشتر عادت داشتند بخوانند، بلند اظهار نظر كنند و حرف بزنند. اين توانايى امروزه تا حدى از ميان رفته است.“

اين روزها كمتر كسى را مى‌بينيد كه براى خودش آواز بخواند يا هنگام كار سوت بزند. به جاى آن برنامه‌هاى راديويى، سى‌دى و كاست‌هاى موسيقى آهنگ متن زندگی‌مان شده است، نكته‌اى كه تنها به خواننده‌ها مربوط نمى‌شود، بلكه اين محيط پيرامون ماست كه رفته رفته شلوغ‌تر و پرسرصداتر مى‌شود.

ريشتا معتقد است: ” درست با افزايش صدا پيرامون ما كه نقش خيلى خيلى مهمى بازى مى‌كند، ما رفته رفته بيشتر به آن عادت مى‌كنيم، مثلأ به سر و صداى خيابان. اما جايى مثل كلاس درس، وقتى معلم سر كلاس مى‌رسد با صداى متنى مواجه مى‌شود كه نه تنها سر و صداى شاگردان كلاس بلكه سر و صداى محيط خارج از كلاس را هم شامل مى‌شود، آموزش در چنين شرايطى نيازمند تلاش قابل توجهى است. معلم بايد با تن مناسبى درس را آغاز كند كه حواس دانش‌آموزان را به خود جلب كند.“

يادگيرى تنها تكرار نيست بلكه تبادل اطلاعات ميان آدمهاست. گذشته از آن صداى ما پنجره‌اى است كه خبر از حال درونمان مى‌دهد.