رشد راستگرايى افراطى در جهان
۱۳۸۴ آذر ۲۵, جمعهراستگرايى افراطى همان ناسيوناليسم يا ملىگرايى افراطى است. كانون اين جهانبينى ”مليت“ است و هر چه در اين دايره قرار نگيرد ”خصم“ است و دشمن. در نگاه نخست، وقتى مىبينيم كه ”مليت“ ركن اين ايدئولوژى است، باور توسعه همكارى اين گروهها به خارج از مرزها برايمان مشكل مىشود. اما واقعيت به گونهى ديگریست. در عمل گروههاى راست افراطى بلغارستان، رومانى، چكسلواكى، فرانسه، آلمان و ديگر كشورها نه تنها مناسبات خوبى دارند، بلكه تلاش مىكنند كه همكاريشان را در سطح اروپا بيش از پيش تقويت كنند.
حدود ۱۶ حزب نئوفاشيستى و ناسيوناليستى از هلند گرفته تا يونان و لتونى و پرتغال جبههاى بنام ”جبهه ملى اروپا“ را تشكيل دادهاند. هميارى اين احزاب و گروهها تا بدان جا پيش رفته كه قرار است حزب مشتركى بنام ”حزب راست اروپا“ را بنياد نهند.
اين در حاليست كه در سطوح پايينتر فعاليت هواداران اين مكتب با شور و حدت در جريان است. آنگونه كه ”توماس گرومكه“، كارشناس ايدئولوژى راستگرايى افراطى از وزارت امور داخلى ايالت "نوردراين وستفالن" آلمان ارزيابى مىكند: ملىگرايان راست افراطى در اروپاى شرقى بسيار فعالند و با گذشت زمان گروههاى جديدى نيز پا به عرصه وجود مىگذارند. آنان در روسيه فعاليت وسيعى دارند و با صربها و دست راستىهاى تندروى بلغارستان نيز بخوبى همكارى مىكنند.
اما سئوال اساسى اينجاست كه اگر محور ملىگرايى افراطى ”مليت“ است، پس همكارى بينالمللى اين گروهها بر چه پايهاى شكل گرفته؟ توماس گرومكه معتقد است: بخش بزرگى از اين گروهها بر نكاتى مانند نژادپرستى و ضد يهودیگرى تكيه مىزنند و عقايد ملىگرايانه خود را وراى آن قرار مىدهند. بدين ترتيب نه ملىگرايى مختص به سرزمينى خاص، بلكه ايدئولوژى ”پان آريايى“ يا همان جهانبينى فراگير آريايى به صحنه مىآيد. اينجا ديگر دفاع از نژاد آريايى است كه در صدر قرار مىگيرد و بدين ترتيب هميارى اين گروهها به خارج از مرزهايشان كشيده مىشود. همين امر موجب مىشود كه راستگرايان افراطى از همكارى با شبه نظاميان مسلمان افراطى نيز ابايى نداشته باشند، چرا كه در اينجا عامل وحدت آنان ”ضد يهودىگرى“ و دشمنى با اسراييل مىشود. اما اين ظاهر امر است. در حقيقت اين همكارى سودآفرين است و موجب مىشود تا دست راستىهاى افراطى كه از نظر مالى در تنگنا قرار دارند به منابع مالى جديدى دسترسى پيدا كنند.
گويى احزاب فعال راست افراطى نيز اين نكته را دريافتهاند. آنان نيز با وجود دفاع متعصبانه خود از مليتشان بدنبال متحدانى در خارج از كشور مىگردند. در اين طيف گاهى حتى گروههايى با عقايد متضاد را مىتوان ديد، يكى از يهوديت دفاع مىكند، ديگرى با آن عناد مىورزد و با وجود اين با يكديگر همكارى مىكنند. زيرا كه تنها با هميارى با متحدان اروپايى است كه مىتوان فراكسيونى از احزاب متعدد اروپايى تشكيل داد و وارد پارلمان اروپا شد و اين به معناى رسيدن به هدفى بس مهم يعنى ”پول و تامين مالى حزب“ است.