ديروز و امروز مهاجران افغانى در ايران : گفتگو با عبدالغفور آرزو کاردار سفارت افغانستان
۱۳۸۳ اسفند ۱۰, دوشنبهتقريبا همزمان با انقلاب سال ۱۳۵۷ در ايران همسايهى شرقى ما، افغانستان توسط سربازان اتحاد شوروى سابق، اشغال شد. درگيريهاى خونين و سپس جنگ داخلى و حکومت طالبان بيش از دو دهه افغانستان را با هرج و مرج روبرو کرد و به آشوب کشاند. از پيامدهاى درگيرهاى طولانى در اين منطقه، کشته شدن يک ميليون نفر و آوارگى و مهاجرت پنج ميليون افغانى به کشورهاى همسايه بود.
مردم افغانستان در اين سالها از جنگ و بىثباتى کشورشان آسيبهاى بسيارى ديدهاند. به گزارش سازمان حقوق بشر افغانستان، که مورد حمايت سازمان ملل نيز قرار گرفت و اواخر ژانويه تقديم حامد کرزاى رئيس جمهور اين کشور شد، هفتاد درصد مردم افغانستان خود را قربانى جنايات جنگى و نقص حقوق بشر مىدانند.
افغانستان در ربع قرن گذشته همچنين صحنهى درگيريهاى خونينى ميان اقوام مختلف بوده است. جنگ در افغانستان با قيامهايى عليه نيروهاى اشغالگر آغاز شد اما با بيرون رفتن آنان خاتمه نيافت. يکى از خونينترين درگيريهاى تاريخ معاصر افغانستان در هرات اتفاق افتاد. اسفند ماه سال ۱۳۵۷ شهر هرات، شاهد قيام مردم و درگيرهاى کمسابقهاى بود که در عرض سه روز ۲۵ هزار کشته برجا گذاشت.
شهر هرات که يکى از مراکز مهم تمدن و فرهنگ منطقه نيز محسوب مىشود زادگاه دکتر عبدالغفور آرزو کاردار سفارت افغانستان در ايران نيز هست. دکتر آرزو اکنون مدتى است در غياب سفير افغانستان وظايف و مسئوليتهاى او را برعهده دارد و به گفته آگاهان در آيندهى نزديک رسما به اين سمت منصوب خواهد شد. با او دربارهى وضع پناهندگان افغانى در ايران و محدوديتها و مشکلاتى که در ماههاى اخير براى آنها بهوجود آمده گفتگويى انجام داديم. عبدالغفور آرزو در آغاز به سابقهى حضور شهروندان افغانى در ايران اشاره کرد که در ابتداى انقلاب نه بر اساس موازين حقوقى و قانونى بلکه با توجه به ويژگيهاى منتج از فرهنگ دينى نگريسته مىشدند:
«مىدانيد که در آغاز ايران ديدگاه اين داشت که مردم ما که به ايران مىآيند به عنوان مهاجر تلقى مىشوند. مهاجر، آواره، پناهنده سياسى و اقتصادى ... اين مقولات از لحاظ ميثاقهاى بينالمللى تعاريف خاص خود را دارند. در آن مقطع در چارچوب ايرانى تازه به پاخاسته، يعنى قصل نوين سياسى که انقلاب اسلامى داشت هنوز قانون تدوين نشده بود. چون اين دو تحول همگون صورت گرفت. مردم ما اجبارا، بر اثر قتلهاى بيرحمانهاى که نظام حاکم انجام مىداد به سمت ايران و پاکستان مهاجر شدند. ايران از آنجا که در قانون اساسى بحث آواره، بحث مهاجر، بحث پناهنده تبيين نشده بود، آنهايى را که مىآمدند با آن ديدگاههاى ارزشى که مطرح بود و هست مردم افغانستان را به عنوان مهاجر تلقى کردند. مهاجر در فرهنگ دينى ريشه دارد، به معناى اخص خود. به اين علت اين مردم انصار، فرهنگ دينى ايجاب مىکرد، اگر نانى دارند نصف آن را به مردمى بدهند که اينجا مىآيند. بحث تعريفهاى سياسى در آن مقطع مطرح نيست. يعنى بحث ارزشى و کلام بر منافع ملى و معضلات ملى غلبه دارد در پيپدهى مهاجر. به اين خاطر مردم ما که به ايران آمدند مهاجر تلقى شدند و دولت جمهورى اسلامى هم نسبت به مهاجرين، همان سوبسيدهايى را که به ساير ملت ايران مىداد به افغانها هم مىداد. تمام قوانين مدنى و قضايى يکسان تطبيق مى شد. انصار مهاجرين را در آغوش گرفته بودند و مهاجر و انصار دقيقا مقولات دينى است و تعريف دينى دارد.»
کاردار سفارت افغانستان سپس به نقش افغانها در بازسازى شهرها و کورهپزخانهها و کار در کارخانهها به ويژه در دوران جنگ ايران و عراق اشاره مىکند:
«در طول دوران جنگ هشت سالهى ايران و عراق، و تجاوز ارتش سابق اتحاد جماهير شوروى به افغانستان بحث مهاجرين و بازگشت مهاجرين هرگز فربه مطرح نبود. هر قدر از اين سالها ميگذرد و در انقلاب اسلامى ايران همواره تجارب نوينى صورت ميگيرد بحث مهاجرين، بحث بازگشت مهاجرين مطرح مىشود؛ سرشمارى، شناسايى، اين که آيا مهاجر آواره است يا نيست و بحث پناهندگيها و اينها ... آنچه ما امروز باور داريم اين است که ما يک از نظر بينالمللى توافق سهجانبهاى بين کميسارياى [عالى پناهندگان سازمان ملل] و ايران و افغانستان وجود دارد که محوريترين حرف اين توافقنامه بازگشت داوطلبانهى افغانها به کشور خودشان است. اين نکته نکتهاى کليدى است که با کمال تاثر گهگاهى اين قضيه نقض ميشود؛ يکجانبه و از جانب نيروهاى اجرايى در ايران تعريف جديدى پيدا مىکند و معضلاتى براى مهاجرين ايجاد مىکند.»
شايع است که در بعضى شهرها، به ويژه در مشهد و کرمان تعدادى از مهاجران افغانى بازداشت شده و در مواردى بدون اطلاع خانوادهشان به افغانستان بازگردانده شدهاند. در همين ارتباط احمد حسينى، مديرکل اداره اتباع بيگانه در وزارت کشور، ضمن تکذيب خبر بدرفتارى با مهاجران گفته است اين امر «مغاير با سياستهاى دولت جمهورى اسلامى است و دليلى ندارد که دولت ايران پس از بيش از دو دهه نگهدارى از مهاجران افغان بخواهد به روشهاى پليسى متوسل شود.» اما بنابر شواهد موجود دولت ايران مىکوشد با ارائهى تعاريف جديد و با دستهبندى مهاجران به گروههاى مختلف بخشى از آنان را از شمول قوانين و توافقهايى که بازگشت غيرداوطلبانهى آنها را منع مىکند خارج سازد. اواسط ماه ژانويهى سال ميلادى جارى کميسارياى عالى پناهندگان سازمان ملل متحد در پى فشارهاى ايران به پناهندگان افغانى براى بازگشت به ميهنشان، تهديد کرده بود که کمکهاى خود به ايران را قطع خواهد کرد. اين کمکها تا پايان سال ۲۰۰۴ بالغ بر ده ميليون دلار بوده است. جانشين سفير افغانستان نيز با اشاره به اين که افغانيهاى ساکن ايران را دو گروه عمدهى مهاجران و کارگران فصلى تشکيل مىدهند در ارتباط با تعاريف گوناگون هويت مهاجران افغان توسط مقامات ايرانى مىگويد:
«دو تيپ در ايران از مردم ما زندگى مىکنند: يک تعداد مهاجرين هستند که باز به خاطر سياستهاى خاص وزارت محترم کشور جمهورى اسلامى ايران اسناد گوناگونى دارند؛ کارت شناسايى سبز رنگ، کارت کامپيوترى، سربرگ، نامه، کارت ويژه ... انواع کارتها را دارند اين مهاجرين. که فعلا وزارت کشور، همهى اين اسناد و مدارکى را که داده به عنوان تعيين هويت مهاجرين، اينها را به رسميت مىشناسد.»
کاردار سفارت افغانستان با اشاره به اين که ثبات در کشورش به سود تمام منطقه است و ايران نيز به دليل حجم روبه گسترش مبادلات اقتصادى خود (هفتمين صادرکنندهى کالا به افغانستان) از آرامش و رشد در اين کشور سود ميبرد اعتقاد دارد ديدگاهى که خواستار بازگشت فورى يا اجبارى مهاجران افغانى است، اوضاع امروز افغانستان را در نظر نمىگيرند و واقعبينانه نيست:
«بايد مديريت بازگشت مبتنى بر واقعيتها باشد. در غير اين صورت بارها وزارت کشور زمانبندى ايجاد کرده، اولتيماتوم داده و اين تطبيق نشده. و اين نشان ميدهد که نوع مديريت براى بازگشت مهاجرين با واقعيتهاى منطقوى و واقعيت شرايط اجتماعى اقتصادى افغانستان ناسازگار است. مسئولينى که وضعيت سياسى افغانستان را واقعبينانه ميبينند، در نهايت همه دستگاههاى اجرايى با تصلبى که وزارت کشور در بازگشت مهاجرين دارد، اين ديدگاه را برنمىتابد، واقعبينانهتر نسبت به اين قضايا قضاوت ميکنند. که ما هم هميشه همين را گفتيم؛ که آنى که مهم است، عقدهها را تبديل به عقيده کردن است نه عقيدهها را تبديل به عقده ساختن. طبيعى است که مردم ما برميکردند. چنانچه در اين تحولى که انجام شد در فصل نوين سياسى، آمار بالايى از ايران و پاکستان به ايران برگشتند.»
او ضمن اشاره به اينکه سازماندهى بازگشت مهاجران بياشکال نبوده و در مواردى موافقتنامههاى سهجانبه را نقض کرده اظهار اميدوارى مىکند که «در گفتگويى دوجانبه و سه جانبه بتوانيم مديريت بازگشت را مبتنى بر واقعيتهاى عينى ايران و افغانستان تئوريزه کنيم و تلاش ما در اين جهت مبتنى است.»
دکتر عبدالغفور آرزو، کاردار سفارت افغانستان در ايران، يکى از شاعران و پژوهندگان بنام اين کشور است. از او تا کنون دهها جلد کتاب واز جمله هفت جلد در ايران منتشر شده که سهتاى آن به شعر و کار بيدل اختصاص دارند.
بهزاد کشميرىپور، گزارشگر صداى آلمان در تهران