ديدار صدراعظم آلمان از روسيه: كمبود الهام سياسى
۱۳۸۵ اردیبهشت ۸, جمعه�ىكند.
تفسيرى از كورنليا رابيتس (Cornelia Rabitz) مفسر دويچهوله در رابطه با ديدار مركل از روسيه
آيا خنكى هواى سيبرى بود كه مانع شادى واقعى ديدار سران دو كشور شد؟ يا فشار زمانى كه طرفين تحت آن قرار داشتند؟ هر چه باشد سياستمداران عاليرتبهى آلمانى و روسى، به همراه سپاهى واقعى از خادمان روحى، با سرعت به شهر مركزى سيبرى شتافته بودند. يا شايد هم موضوع بر سر كمبود الهام سياسى بود؟
در هر صورت، شهر براى پذيرايى دوستانه از ميهمانان، زحمت زيادى به خود داده بود. قهرمانان داستان يعنى آنگلا مركل و ولاديمير پوتين و همچنين هيئتهاى نمايندگىشان، به روال عادى هميشگى، مذاكرات سران را برگزار و ديدگاههاى خود را در مورد امور، براى يادداشت كردن در دفترچهها، به نمايندگان رسانهها ديكته كردند.
پيام تومسك مانند طبيعت در اين فصل، خشك و بىحاصل است و آن را ميتوان در چند كلمه خلاصه كرد: در مورد مناقشهى اتمى با ايران، هر دو طرف بر ديپلماسى تكيه مىكنند، گازپروم و ب.آ.اس.اف معاملات تازهاى صورت مىدهند، پوتين قول صدور انرژى مطمئن به اروپا را مىدهد.
مناسبات آلمان و روسيه، به هر حال در عالىترين سطح سياسى، ظاهرا بصورت قطعى به مناسبت اقتصاد خارجى تبديل شده است. و فراتر از آن، هيچ دستور كار سياسى ديگرى بجز ادامهى آنچه كه تا كنون وجود داشته‘ قابل تشخيص نيست. متاسفانه پس از مذاكرات سران در تومسك بايد گفت كه نقطهى عزيمت آنگلا مركل همانجايى است كه پيش از او گرهارد شرودر به آخر رسيده بود. در سيبرى غربى، جستجو براى يافتن نشانههاى تازه درسياست آلمان در قبال روسيه بيهوده بود. صدراعظم آلمان كه در ماه ژانويه در نخستين سفر پس از انتخاب خود به مسكو، به دليل ملاقات با فعالان حقوق بشر روسيه و طرح موضوعات ممنوعه، سروصدايى به پا كرده بود، اين بار بطرز تقريبا وحشتناكى روزمره به نظر مىرسيد. اينك يك عملگرايى ملالآور خود را تثبيت كرده است. آيا واقعا ميان آلمان و روسيه هيچچيز بجز «معاملهى بزرگ» براى گفتگو وجود ندارد؟
براى نمايندگان اقتصاد كه اجازه داشتند رييس دولت را همراهى كنند، سفر يكبار ديگر با صرفه بود. اينكه آيا منطقهى تومسك و انسانهاى ساكن آنجا از قراردادهاى منعقده و شركتهاى مختلط چيزى عايدشان خواهد شد، بايد بعدا خود را نشان دهد. چه وقت مردم روسيه از درآمدهاى جوشان معاملات انرژى سود خواهند برد، نياز به طالعبينى دارد. اينكه اقتصاد براى آلمان نيز مانند روسيه نقشى عمده و سودآور دارد قابل انكار نيست. پرسش برانگيز هنگامى است كه مناسبات ميان دو كشور و مردم آنها، عمدتا بر پايهى معاملات انرژى و چيزهاى مشابه طراحى گردد.
بسيارى برآمد آنگلا مركل، پيشرفتهاى او و ورودش به صحنهى بينالمللى را ستايش ميكنند. هيچكس در غم رفتار زمخت سلف او گرهارد شرودر واقعا اشكى نمىريزد. اما ميان سردى عملگرايانه و رفاقت پراحساس، جاى زيادى براى بازى وجود دارد. همچنين در سيبرى.