دولت انتقالى لبنان و تدارك انتخابات مجلس نمايندگان
۱۳۸۴ فروردین ۳۱, چهارشنبهان در ۳۱ ماه مه برقرار شود.
همه بايد به تركيب كابينه دولت در لبنان رضايت مىدادند: اگر مخالفان دخالت سوريه در امور داخلى لبنان دوست داشتند كه كابينه دولت وحدت ملى متشكل باشد از تعدادى برابر از طرفداران سوريه و مخالفان سوريه، حال نيروهاى اپوزيسيون منتقد به سوريه حدود يك سوم از ۱۴ وزير را تشكيل مىدهند. و نيز نخست وزير نجيب ميقاتى از طرفداران سوريه به شمار مىآيد: ميقاتى كه ۴۸ سال دارد و در رشته اقتصاد تحصيل كرده است، از دوستان رييس جمهور سوريه بشار اسد است.
اما كابينهاى كه ميقاتى معرفى كرده است، تنها موقتى است و هيچ يك از وزيران آن قصد ندارد خود را نامزد انتخاباتى كند كه قرار است به زودى برگزار شود. بنابراين نياز به نيروهاى جديد وجود دارد.
و اين كار بايست به سرعت انجام گيرد، چون طبق قانون اساسى انتخابات بايد تا ۳۱ ماه مه برگزار شود. كابينه دولت موقت ميقاتى تا آن روز به كار خود ادامه خواهد داد. وظيفه اصلى دولت جديد تدارك انتخابات خواهد بود. ميقاتى اين را مىداند: انتخابات يكى از سه اولويت عنوان شده است. دو اولويت ديگر اين كابينه عبارتند از پشتيبانى از تحقيقهايى كه براى يافتن نخست وزير مقتول رفيق حريرى انجام ميگيرد و اقداماتى براى بهبود وضعيت اقتصادى كشور.
طبق قانون بايد موعد انتخابات در لبنان دست كم ۳۰ روز پيش از برگزارى آن اعلام شود. بنابراين وقت زيادى باقى نمانده و اين مىتواند سرچشمهاى براى نارضايتى و ناآرامى گردد. چون بايد حوزههاى انتخاباتى تعيين شوند و موفقيت يا عدم موفقيت گروههايى كه به طور عمده بر پايه معيارهاى قومى و مذهبى تقسيم شدهاند، بستگى به تعيين اين حوزهها دارد.
ميقاتى تصميم دارد كارى كند كه انتخابات طبق موعد مقرر برگزار شود. آغاز انتخابات مصادف خواهد بود با خروج آخرين واحدهاى ارتش سوريه از خاك لبنان: بدين ترتيب سوريه پس از ۲۹ سال به حضور نظامى خود در لبنان پايان خواهد داد و لبنان مىتواند دوران جديدى را آغاز كند.
ممكن است كه دولت جديد لبنان با روياهاى نيروهاى اپوزيسيون همخوانى نداشته باشد، اما به هر حال هيچ دولتى كه بتواند خواستهاى اپوزيسيون را برآورده كند، تشكيل نخواهد شد: چون لبنان بايد نخست آميختگى ميان مذهب و ملت و سياست را پشت سر بگذارد و خود را از زير نفوذ بيگانگان رها كند. دست كم با خروج نيروهاى سورى از اين كشور اين امر ممكن مىشود. اما بايد ترديد كرد در اين مورد كه آيا لبنانيها حاضر خواهند بود ساختارهايى را كنار بگذارند كه قدرتهاى استعمارى در اين كشور بوجود آوردهاند و سپس آن را خود لبنانيها رشد دادهاند. زيرا اين ساختارها براى بسيارى از كسان به مثابه وسيلهاى براى دستيابى به قدرتند، اگر چه اغلب در عمل مايه خونريزى و هرج و مرج بودهاند.