"دوست دارم به پدرم بگویم همیشه در کنارم باشد"
۱۳۸۶ تیر ۲۸, پنجشنبهعبدالله مومنی و بهرام فیاضی هر دو از دستگیرشدگان ۱۸تیر در دفتر سازمان ادوار تحکیم هستند.
"جرمی رخ ندادهاست"
مهدی امینزاده، معاون دبیرکل شورای مرکزی سازمان دانشآموختگان (ادوار) در گفتگو با دویچهوله، تفتیشخانه دستگیر شدگان را در ادامه دستگیریهای اخیر ارزیابی کرد و گفت: «اینبار هم قوهقضائیه مثل موارد پیش از این در یک اقدام شتابزده و کاملاً خلاف قانون تعدادی از فعالان دانشجویی را بازداشت کرده و اکنون بهدنبال دلایلی برای اثبات جرم آنها میگردد. در همهجای دنیا و در ایران هم روال باید بر این باشد که، اگر جرمی اتفاق افتاد، دادگاه بر اساس مدارک اقدام به دستگیری و بازداشت متهمین کرده و در همان ساعات اولیه متهم را تفهیم اتهام کند. اما در سالهای اخیر متأسفانه اینگونه نبودهاست. ابتدا افراد به اشکال غیرانسانی در خیابان، کوچه و یا منازلشان بازداشت میشوند و بعد از نگهداری آنها در سلولهای انفرادی، قوهقضاییه تازه شروع میکند دنبال اتهاماتی گشتن و بعد دلایلی برای اثبات اتهام.»
امینزاده معتقد است، دلیلی برای اثبات جرم و مستند کردن آن وجود ندارد، چراکه "اصلاً جرمی رخ ندادهاست". امین زاده تجمع ۶نفر از اعضا شورای مرکزی تحکیم در مقابل دانشگاه امیر کبیر را یک تحصن آرام و مسالمت آمیز و نمادین ارزیابی میکند و میافزاید، "تحصنهای آرامی از این دست در چهارچوب قانون اساسی پذیرفته شده است."
از دید او بازداشت اعضای ادوار تحکیم وحدت نیز کاملاً خلاف قانون صورت گرفتهاست: «دوستان ما مثل هرروز در دفتر حضور داشتند که پلیس به انجا حمله میبرد و با شلیک گلوله در یک مکان مسکونی، اقدام به ضربوشتم و سپس دستگیری دوستان ما میکند. دفتر سازمان یک مکان عمومی است که رفتوآمد به آن کاملاً آزاد است. چنین رفتار خشونتآمیزی در آنجا هیچگونه توجیهی ندارد.»
مهدی امینزاده این بازداشتها را کاملاً سیاسی و هدفدار ارزیابی میکند. او با تاکید بر عدم وقوع جرم معتقد است، اکنون نیروهای امنیتی بهدنبال یافتن دلایلی برای ادامه بازداشت هستند و تفتیش ها نیز در همین راستا است.
او تفتیشها را کاملا "خارج از موازین انسانی" میداند و میگوید: «آنها هیچ حریمی قائل نشدند. حتی وارد اتاقخواب آقای مومنی شدند و لابهلای ملافهها، کمدها و مواد غذایی را نیز تفتیش کردند. در مورد آقای فیاضی نیز همین اتفاق افتادهاست. پیش از این تفتیش خانهی خانم هدایت نیز به همین ترتیب بودهاست.»
معاون دبیرکل شورای مرکزی ادوار، وضعیت مومنی را نگران کننده دانست: «با توجه به گفته خانواده آقای مومنی، وضعیت ایشان از فشارهای زیاد روحی و جسمی در داخل سلول حکایت دارد و این حقیقتاً نگران کنندهاست. با توجه به پخش شوهای تلوزیونی در این شبها از تلویزیون، بهعنوان مثال چهارشنبه شب در رابطه با خانم اسفندیاری و آقایان جهانبگلو و تاجبخش، ما نگران تکرار این مسئله برای دیگر زندانیان هستیم. آنها با نگه داشتن زندانی برای مدت طولانی در سلول انفرادی و زیر فشار، اقدام به اعتراف گیری و بخشاینگونه شوها میکنند، که مسلماً هیچگونه ارزشی ندارد. با توجه به تجربهای که از دیگر زندانیان داریم، بهشدت نگران وضعیت آقای مومنی هستیم.»
«وقتی زنگ خانه را زدند، فکر کردم پدرم آزاد شدهاست»
با حمید رضا، پسر ۱۳سالهی عبدالله مومنی گفتگویی داشتیم. او که در این روزها انتظار پدر را داشتهاست، میگوید:
«وقتی مأمورها زنگ زدند، من فکر کردم پدرم آزاد شده. بعد که آمدند بالا و دستبند را دست پدرم دیدم، فهمیدم اشتباه کردم. ۴نفر بودند و اول خودشان را از نیروی انتظامی معرفی کردند. بالا که آمدند، ما متوجه شدیم که مأمور اطلاعات هستند. مادرم اول نگذاشت آنها وارد شوند. ولی بعد با حکم قضایی واردشدند.»
او از دیدنِ پدر با دست بند ناراحت است و میگوید: « پدرم را با دست بند دم در آوردند و دست بند زده با ما روبرو کردند. مگر پدر من به جز کتاب و علم و قلم چه کار دیگری کردهبود؟»
حمیدرضای نوجوان میگوید: «مأموران دوساعت تمام خانه را زیر و رو کردند، همه جا را از مواد غذایی گرفته تا کتاب و کمد و وسایل شخصی را گشتند و چند کارتن کتاب، جزوه، دستنوشته و سیدی را با خودشان بردند.»
او نگران وضعیت روحی و جسمی پدرش است. نگران شکنجه. لاغری پدر طی ۹روز برایش حکایت از فشارهای زندان دارد.
«وقتی داشت لباس عوض میکرد کبودیهایی روی بدنش بود. او به ما گفت در انفرادی بهسرمیبرد و ۲۴ساعت یک چراغ بالای سرش روشن است. هواخوری هم ندارد. پدرم گفت که در شرایط بدی بوده و هیچ خبری از بیرون نداشتهاست. تمام این مدت فکر میکرده همهی دوستانش آزاد شدهاند. تا امروز به پدرم اجازه ملاقات با وکیل را ندادند. به ما هم اجازه ملاقات نمیدهند.»
از او میپرسم اگر بدانی، الان پدرت سخنت را میشنود، به او چه میگویی؟
« دوست دارم به او بگویم همیشه در کنارم باشد، همیشه پیشم باشد.»