دورنمای منافع ملی درمناقشه اتمی
۱۳۸۶ اسفند ۱۱, شنبهمهدی خانبابا تهرانی، تحلیلگر سیاسی در گفتوگو با دویچهوله، از چشمانداز پرونده اتمی و نگاه اپوزیسیون جمهوری اسلامی به این مناقشه پیچیده میگوید.
دویچهوله: با وجودیکه قرار نیست در قطعنامه سوم مجازاتهای شدیدی علیه ایران اعمال شود، اما جلسه رای گیری اول مارس، به دلیل اکراه ۴ عضو غیردایم شورای امنیت از موافقت با این قطعنامه، به سوم مارس موکول شد. به نظرشما تدوین کنندگان پیش نویس چه اشتباهی در محاسبات خود داشتهاند که کار به درازا کشیده است؟
مهدی خانبابا تهرانی: استراتژی آمریکا از روز اول، برای کنترل اینکه آیا ایران دنبال سلاح هستهای است یا غنی سازی اورانیوم را برای مصارف صلحآمیز میخواهد، اشتباه بود و اینک بسیاری سیاستمداران اروپایی و آمریکایی به این اشتباه واقف شدهاند. مثلا سناتور اوباما میگوید اگر رئیس جمهور آمریکا شود، بدون پیششرط با ایران مذاکره میکند. بهنظرمن، برای توقف غنیسازی، اصل مذاکره مهم است. تاکید بر پیششرط غنیسازی، منجر به این شده که برخی مقامات جمهوری اسلامی، به ویژه آنها که طرفدار ولایت فقیه هستند، فشار داخلی را به بهانه حمله و فشار دشمن خارجی، زیادترکنند. من فکر میکنم در حرکت دیپلماسی شطرنجوار غنی سازی، برنده تا کنون جمهوری اسلامی بوده است. آمریکا با زوری که دارد، میتواند برخی قطعنامهها را از نظر اقتصادی و تجاری و مالی علیه ایران اعمال کند اما به نظر من، اینگونه قدرتنماییها، بیشتر به زیان مردم تنگدست ایران خواهد بود، نه حکومتگران. آنها اصلا خیال این را ندارند که به منافع مردم فکر کنند. اگر میکردند، پای میز مذاکره میرفتند.
در عین حال به نظر میرسد اپوزیسیون ایرانی، در مواجهه با پیچیدگیهای مناقشه اتمی، دچار تناقض یا موضعگیریهای مقطعی شده باشد. شما با این تعبیرموافق هستید؟
ابتدا باید نکتهای را یادآوری کنم: به عنوان فردی در اپوزیسیون جمهوری اسلامی، بر سر منافع ملی کشورم با هیچ کس معامله نمیکنم. نه با حکومت گران خشکاندیش ایران و نه با نیروهای زورگوی خارجی. به نظر من، استراتژی سیاسی اپوزیسیون در موضوع غنیسازی، نادرست بود. درست این بود که خواست قطع غنیسازی به مثابه پیششرط مذاکره، کنار گذاشته شود. این را اپوزیسیون باید از جهان میخواست و بهانه را از دست جمهوری اسلامی میگرفت. استراتژی منطبق با منافع ملی ایران و صلح جهانی و تنش زدایی در خاورمیانه بزرگ، این بود که توقف غنیسازی از روز اول بهانه نمیشد. اپوزیسیون باید میخواست که هر نوع تولید سلاح هستهای ممنوع شده و ایران وادار شود که پای انعقاد پیمان منع سلاح هستهای و امحای کلیه سلاحهای کشتار جمعی برود. در شرایط کنونی این بازی بسیار غیرروشن است. در خود آمریکا بر سر چگونگی رفتار با جمهوری اسلامی وحدت وجود ندارد و اگر اپوزیسیون سیاست درستی داشت، میتوانست مانع بسیج عمومی مردم ایران زیر شعار "حق مسلم غنیسازی"، شود. احمدی نژادها توانستند با نوعی ناسیونالیسم عقب مانده، مردم ایران را دنبال این شعار بکشانند. واقعیت اینست که اکثر مردم ایران، طرفدار این هستند که غنیسازی برای مصارف صلحآمیز ادامه پیدا کند.
در بحثهای مربوط به تصویب قطعنامه، آفریقای جنوبی، لیبی، اندونزی و ویتنام مخالفت میکنند و مسئله شان اینست که قطعنامه ممکن است اختیارات و اتوریته آژانس را زیر سوال ببرد. اتفاقا این همان چیزی است که ایران همواره رویش انگشت گذاشته. آیا رفتار کنونی این کشورها، نوعی دستاورد و پیروزی برای ایران نیست؟
از روز اول، ایران مخالف بردن پرونده اتمی به شورای امنیت بود. آمریکا توانست در یک مقطع تاریخی، پرونده اتمی ایران را به شورای امنیت بکشاند. من آینده روشنی در مقابل سرنوشت پرونده اتمی ایران نمیبینم. آمریکا موفق به مجازات ایران نخواهد شد و ایران دنبال متحدانی است. چنین نیست که بتوان ایران را در اثر زورگویی یک جانبه به زانو درآورد. استراتژی صحیح این بود که جهان در مقابله با جمهوری اسلامی، بر اساس حفظ حقوق انسان در ایران و آزادیها و صلح در منطقه، پافشاری میکرد. اگر جمهوری اسلامی در تحلیل نهایی برود با اینها پشت پرده به زیان منافع ملی، توافق کند، غرب سکوت خواهد کرد. اینجاست که برخی نیروهای اپوزیسیون متوجه خواهند شد سمت و سوی موضوع را اشتباه فهمیده بودند.
منظورتان از توافق پشت پرده به زیان منافع ملی، اینست که احیانا مقامات جمهوری اسلامی، تضمین امنیتی بگیرند و در مقابل جهان غرب در موضوع حقوق بشر یا آزادیها و از این قبیل، کاری به ایران نداشته باشد؟
بله، دقیقا چنین است. من همواره گفتهام که اتفاقا نیروهای محافظه کار سازشکارترین نیروها در مقاطع تاریخی هستند. به باور من این آقایان که امروز فریاد میزنند، بیشتر درگیر حفظ قدرت خود هستند. از روز اول هم گفتهاند که آمریکا باید به ما تضمین امنیتی بدهد. منظور هم تضمین منافع مردم ایران نیست بلکه تضمین بقای خودشان است، اینها دخالت در امر حکومت نکند. این نیرویی که الان درایران بر سریر قدرت است، در اندیشه حاکمیت ملی ایران نیست. امتیازاتی که از غرب میخواهد بگیرد، تنها برای بقای خودش است. وضع الان طوری است که میتواند و ممکن است این امتیاز را بگیرد. نگاه کنید به کل منطقه خاورمیانه بزرگ از اندونزی تا بخشی از آفریقا و آسیای میانه. در اینجا ایران یک نقش برجسته دارد. به نظر من جهان نمیتواند این نقش را از ایران بگیرد، بلکه خطر اینست که بر سر این نقش، بین مردم و منافع ایران، معامله صورت گیرد، یک سازش متعفن صورت بگیرد.
گفته میشود که مناقشه اتمی خیلی پیچیده شده، اما آیا تا حدودی قابل پیش بینی است که چه خواهد شد ؟ برخی تاریخ هم تعیین کردهاند که تا آخر بهار سال ۲۰۰۸ مسئله فیصله پیدا میکند...
اگر تهدیدهای نظامی جدی بود، میشد حدس زد که از طریق اقدام نظامی رژیم جمهوری اسلامی تسلیم شود. وقتی چنین گزینهای الان موجود نیست، عملا از طریق فشار اقتصادی وتجاری به حکومتگران فشاری وارد نمیشود. بلکه روز به روز تنها مردم ایران، تحت فشار بیشتر خواهند بود. به نظر من، داستان مناقشه اتمی در اثر فشار داخلی و کندکاریها و عدم قاطعیت نیروی مقابل ولایت فقیه، عملا میتواند به یک سازش تاریخی منجر شود.
مصاحبهگر: مهیندخت مصباح