1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

دمکراسی (گفتار ششم): انتخابات آزاد

۱۳۸۳ آذر ۱۷, سه‌شنبه

کارل پوپر فيلسوف اتريشی تبار انگليسی قرن بيستم، در تعيين سنجيدار درست برای تفکيک نظامهای سياسی گوناگون از يکديگر، گفته بود که چنين سنجيداری ناظر بر اين پرسش افلاطونی نيست که چه کسی بايد حکومت کند، بلکه مبتنی بر اين اصل کانونی است که در کدام نظام سياسی می توان يک حکومت بد و نالايق را بدون خونريزی برکنار کرد؟ به عبارت ديگر، موضوع صرفا" بر سر خير و شر يا شايستگی و ناشايستگی حکمرانان نيست، بلکه دستيابی به آنچنان سا

https://p.dw.com/p/A7US
کارل پوپر، فيلسوف برجسته و نويسنده «جامعه باز و دشمنان آن»
کارل پوپر، فيلسوف برجسته و نويسنده «جامعه باز و دشمنان آن»عکس: AP

�وکاری است که حتا در صورت به قدرت رسيدن سياستمداران نالايق، امکان برکناری مسالمت آميز آنان از قدرت را تضمين نمايد.

می توان گفت که در يک نظام دمکراتيک، اصل انتخابات آزاد، تجسم چنين سازوکاری است و آن نظام حکومتی که بخواهد از مشروعيت و اعتبار برخوردار باشد، چاره ای جز تن دادن به آرای مردم و تمکين به برگزاری انتخابات عمومی و آزاد و ادواری ندارد. انتخابات آزاد، به معنی فراهم آوردن امکان شانس برابر برای همه ی شهروندان، جهت شرکت در تعيين سرنوشت سياسی و پذيرش مسئوليت در حل وظايف اجتماعی است.

حکم «شانس برابر» اقتضا می کند که حق انتخاب کردن و انتخاب شدن، از هيچ شهروندی دريغ نشود و هيچکس به دليل تعلق جنسی، قومی، مذهبی و عقيدتی مستثنا نگردد. برای شرکت در يک انتخابات آزاد و عمومی، هيچ مانعی جز موقعيت سنی ـ که ميزان آن بايد مورد توافق جامعه باشد ـ معتبر نيست. هر شهروند فقط دارای يک حق رأی است و ميزان مالکيت و يا برخورداری از موقعيت خاص اجتماعی، برای هيچکس حق ويژه ای به همراه ندارد.

گفته بوديم که در جامعه، تنش و منازعه ای مستمر ميان علايق و اعتقادات گوناگون در جريان است. در واقع خصلت متکثر جامعه ايجاب می کند که در آن از اراده ی واحد مردم و يک جهان بينی يگانه اثری نباشد. بنابراين آنچه که در نظام دمکراتيک خود را به عنوان اراده ی مردم به کرسی می نشاند، همواره اراده ی اکثريتی از مردم است و نه اراده ی کل جامعه. اصل «حکومت اکثريت» در نظام دمکراتيک، برخاسته از همين واقعيت و نياز اجتماعی است.

در عين حال بايد در نظر داشت که انتخابات آزاد فی نفسه تضمين کننده ی بهترين حکومت نيست، اما تنها روش عملی است که می تواند با رعايت اصل منصفانه ی اکثريت و اقليت، آرامش و صلح اجتماعی را تأمين نمايد. از طرف ديگر، دمکراسی را در «حکومت اکثريت» خلاصه کردن نادرست است. قوام و صلابت يک دمکراسی، با معيار رعايت حقوق اقليت در آن نيز سنجيده می شود. در هر دمکراسی واقعی، اقليت بايد اين شانس را بيابد تا به اکثريت تبديل شود.

با توجه به اين ملاحظات می توان گفت که انتخابات آزاد تنها سازوکاری است که امکان تخفيف تنشهای اجتماعی و راه حل عاری از خشونت منازعات سياسی را فراهم می آورد. انتخابات آزاد، يکی از مطمئن ترين وثيقه هايی است که می تواند همبودهای انسانی را از منظر سياسی متحد و قابل هدايت کند.

اما برای برآوردن نيازهای دمکراتيک جامعه، انتخابات عمومی و آزاد بايد از ضمانت های اجرايی لازم نيز برخوردار باشد. هرگونه جبری برای هدايت آرای مردم به مسيری خاص، سلامت انتخابات را به خطر می اندازد. منظور در اينجا تبليغ سياسی برای جلب آرای مردم ـ که امری مشروع و رايج در انتخابات می باشد ـ نيست. بلکه سخن بر سر تضمين تصميم گيری مستقل و آزادانه ی مردم در گزينش نمايندگان خويش است.

از آنجا که کنش سياسی همواره در راستای آينده ای باز جريان می يابد، هميشه باری از نااطمينانی و پيامدهای غيرقابل محاسبه را به همراه دارد. چه کسی به يقين می تواند بگويد که اين يا آن کنش سياسی برای مصالح آتی جامعه بهتر از ديگريست؟ يا اصولا" چه کسی می تواند مصالح کل جامعه را بطور قطع و برای هميشه تعريف کند، مادامی که نمی داند کدام آينده ی تاريخی در راه است؟ درست به دليل همين بی اطلاعی از آينده است که بايد در يک جامعه ی دمکراتيک، مسائل بنيادی سياست را هر بار از نو به نظرخواهی جمع گذاشت و راه به سوی سمتگيری اراده ی اکثريت و بطور همزمان رعايت حقوق اقليت را همواره باز نگاه داشت.

بهرام محيی