1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

دكترحبيب الله پيمان/ لزوم طرح مطالبات مردمى در جريان انتخابات

۱۳۸۳ اسفند ۲۰, پنجشنبه

دكتر حبيب الله پيمان از امضا كنندگان بيانيه ۵۶۵ نفره كه اتمام حجتى است با حاكمان انتصابى ايران جهت مشاركت آزادانه كارشناسان و مردم در اداره امور كشور، ميگويد عرصه اجتماعى را بايد در روند انتخابات رياست جمهورى با طرح مطالبات عاجل مردم، با نشاط و پرتحرك كرد. او مى افزايد برخىنخبگان نسخه هايى تجويز ميكنند كه نه زمينه اجرا دارد و نه كمكى به رشد عمل اجتماعى ميكند.

https://p.dw.com/p/A4Aw
عکس: AP

مصاحبه: مهيندخت مصباح

دويچه وله: آقاى پيمان! صدها نفر از فعالان سياسی خارج از کشور با امضاکنندگان بيانيه ۵۶۵ نفره اعلام همبستگی کرده اند و از جستجوی راه مشترک برای برون رفت از اين انسدادهايی که در اين بيانه به آنها اشاره شده صحبت بميان آورده اند. اما خود شما حقيقتا چه راهی پيشنهاد می کنيد؟ آنهم بر چه بستری؟ چون در اين بيانيه خيلی کلی گويی شده است.

حبيب الله پيمان: بيانيه هايى ای از اين نوع که امضاهای زيادی پای آن است، نشانه ی اين نيست که كليه امضاکنندگان روی تك تك جزييات آن توافق دارند. اين كليتى است متكـى برضرورت همبستگی ای وسيع تر بين همه ی کسانی که می خواهند جامعه ايران از بحرانهای کنونی بطور سالم عبور کند. دوما با توجه به جو نااميدی و انفعالی که در جامعه است و حوادثی که در منطقه می گذرد، آن طرز نگاهیکه بعضا به خارج دوخته می شود بعنوان عدم توان ملى براى حل مسايل جامعه ، اين اصلاح بشود، مردم به خودشان متوسل شوند و اعتماد به نفسی را بدست بياورند. سوما اشاره به اين نكته كه راه حلهايی که برای برون رفت از مشکلات و بحرانهای کنونی از طريق ورود در حاکميت و عمل از بالا بدون توجه به آنچه که در جامعه می گذرد، اين جواب مثبت نداده و بنابراين تاكيد شود بر اينکه اصلاحات سياسی ـ اجتماعی ايران بايد از طريق تاکيد بر فعال کردن عرصه ی عمومی باشد. نمی شود در قدرت رفت و از بالا بدون توجه به رکود و انفعالی که در عرصه ی عمومی است و گسيختگی ای که وجود دارد، و نبود نهادهای مدنی و احزاب و گروههای سياسی حرفه ای کار اصلاحات را پيش برد. تجربه خرداد سال ۷۶ اين را اثبات كرده است.

نبود سازمانهای قوی مدنی، عبور دوران گذار را طولانی، مضمون و فرساينده کرده است. همين فرسايشی شدن حوصله ی خيلی ها را سر برده است. بخصوص افرادی از روشنفکران که سالهاست در انتظار يک جامعه ی آزاد و دمکراتيک بسر می برند، اين زمان فرساينده ممکن است باعث بی حوصلگی بشود و بسيارى را به صرافت بيندازد که راههای ميان بر، و کوتاه مدت می توانند وجود داشته باشند و معجزآسا شرايط ایران را اصلاح کنند. چنين چيزی با توجه به تجربيات يكقرن جنبش های ايران، ناممکن است و هر نوع شتابزدگی و افراط کاری در اين زمينه آثار و عواقب منفی و مخربش بسيار زياد و هزينه هایش بسيار سنگين خواهد بود. عجالتا به نظر می آيد که اجماعی نسبی به گذار طولانی و مسالمت آميز و تدريجی به دوران دمکراسی وجود دارد. روز به روز اراده ی عمومی نسبت به اين خواست افزايش پيدا می کند و حاکميت هم ناگزير نسبت به اين خواستها نمی تواند بی اعتنا باشد. پس اصل همبستگی ضرورتی ست. حالا بايد بر اشتراکات تاکيد کرد.

گروهها و جريانهای مختلف طبيعتا دغدغه های سياسی بسيار متنوعی دارند. بايد روی فوری ترين خواست های مردم تاکيد جدی شود. اين فوری ترين يکی، امنيت همه جانبه است که لازمه اش يک دستگاه قضايی مستقل و کارآمد و مدافع حقوق مردم است. دوم، آزادی بيان است. مقدمه ی هر نوع تحول بسوی دمکراسی ايجاد سازمانهای سياسی و مدنی، احزاب سياسی و حرفه ای يا NGO ها همه ی اينها شرط مقدماتی اش آزادی بيان تضمين شده است. نه اينکه حرفش زده بشود، بعد از اينکه حرفش زده شد تازه تحت تعقيب انواعی از جرائم قرار بگيرند. سومين تاکيد، فقرى است که بر مردم فشار می آورد، ناامنی اقتصادی، بيکاری و انواع آسيبهای ناشی از اعتياد، فحشا، گسيختگی خانوادگی، بحرانهای روانی و اجتماعی. اينها همه عرصه ی عمومی را فلج می کنند. بنابراين راه حلی که به نظر می آيد، يک همبستگی ميان همه ی نيروهای طرفدار آزادی، عدالت و امنيت و پيشرفت بسوی دمکراسی ست. با اين همبستگی هم حاکميت را وادار به تغيیر رفتارشان کنند. به اين معنا که بيايند قوانين، قانون اساسی موجود در سايه ی شعار امنيت و آزادی برای همه، شعار کار برای همه، شعار تامين حقوق بشر که مورد قبول همه بوده و حکومتهای ايران هم همه تاکيد کرده اند، يعنی برداشتی براساس حقوق بشر از اين قانون بشود . يک جنبش عمومی ملی، يک همبستگی ملی بوجود بيايد برای پيشبرد اين خواست، بدون اينکه با خشونتی روبرو بشود، بدون اينکه با يک فروپاشی ای همراه بشود و در نتيجه جامعه ی ما در يک مسير مخربی قرار بگيرد. تاکيد بر اين همبستگی ملی هم يکی نيز اين است که اين نيرو در درون کشور بايد بوجود بيايد، مرکز ثقل دفاع از حقوق مردم در داخل کشور ميان نيروهای جامعه بايد باشد.

دويچه وله: آقای پيمان، با توجه به اينکه در شرايط کنونی تشکيل جلسه و تبادل نظر گروهها برای تصميم گيری های سياسی ـ اجتماعی ريسک خیلی بالايی دارد، و حتا می شود تصور کرد که امضاکنندگان اين بيانيه هم لزوما دورهم جمع نشده اند، در چنين شرايطی كه گاه امكان تشكيل يك جلسه ده نفره هم نيست، چگونه می شود که فعالان به يک اجماع نظری برسند و برنامه ريزی بکنند؟

حبيب الله پيمان: سوال شما تاييد كننده حرفهاى منست كه ما وقتى حق آزادىبيان، حق داشتن امنيت ، اجتماعات و احزاب را نداريم، اينها را بايد بخواهيم. از حاکميت بخواهيم که به ميثاقی که خودش امضا کرده پايبندی نشان بدهد. ما روی اين می توانيم تاکيد کنيم. پرداخت هزينه برای چنين خواست قانونی، برحق و عمومی به نظر من هيچ ايرادی نيست. من متوجه نميشوم چگونه بعضی ها يک سلسله شعارهای بسيار بلندپروازانه ای که می تواند در آینده تحقق پذير باشد، امروز مطرح ميکنند در حاليکه پيش نيازهايش وجود ندارد و ضمنا نيرويی هم که می خواهد آن را پيش ببرد نمی تواند جنبه ی واقعى پيدا کند. من فکر می کنم اين همبستگی ها در جرياناتی مثل همين انتخابات و بعد از آن اگر تدریجا شکل بگيرد و جلو برود، هم نيروهايی در درون حاکميت هستند که آنها هم می خواهند اين حداقل ها تامين و تضمين بشود. در بيرون هم روز به روز خواست نسبت به حق آزادی بيان و تضمين امنيت سياسی ـ قضايی و اقتصادى روز به روز در حال افزايش است . به نظر من ايجاد اجماعی روی اين طرز فكر و رفتن بسوی پايداری ملی دشوار نيست، بشرطی که از هر نوع اقدامات افراطی و شتابزده که موجب تشنج و موجب درگيرهايی می شود که همين سلامت عبور را خواهد گرفت پرهيز كنيم.

ما بايد متوجه باشيم که شرايط ايران بسيار شکننده است. به دليل شکنندگی اش ممکن است از قوه ی قهريه براى كنترل بحران استفاده شود. در آنصورت همين اندازه امنيتی هم که بصورت حداقل وجود دارد، آنهم از بين برود و کمترين دستاورد اين سالها هم نابود بشود. بايد از هر اقدامی که بحران را بصورت تخريبی پيش ببرد تا برای کنترلش نيروهای صاحب قوه ی قهريه وارد عمل شوند، بايد پرهيز كرد. نبايد هيچ بهانه ای برای مداخله ی قدرتهای بين المللی داد. به نظر من بايد اين اجماع روی خواست های مشترک با صبر و حوصله نه به معنای انفعالی اش، بلکه فعال، توام با اقدامات عملی موثر بايد به نظر من صورت بگيرد و ما چاره ای جز پايداری و وحدت عمل نداريم.

دويچه وله: در حال حاضر اصلی ترين موضوعی که برای فعالان اجتماعی ـ سياسی وجود دارد، نحوه ی مشارکت در انتخابات رياست جمهوری است. آيا بايد کنار نشست يا حتا بطور مشروط وارد صحنه شد؟

حبيب الله پيمان: براساس همين بحثی که کردم ، من خودم با هر نوع موضع گيری منفعلانه مخالفم. اينکه ما بيايیم به استناد اينکه شورای نگهبان دخالت سليقه ای می کند، نظارت استصوابی می کند و قطعا عده ای را رد خواهد کرد، يا چون برای کانديداهای مستقل و احزاب مستقل امکانات فعاليت آزاد تبليغاتی وجود ندارد، تحريمی اعلام كنيم اين چيزی را عوض نخواهد کرد. اگر مردم شرکت نمی کنند، چنانکه در انتخابات شورا هم شرکت نکردند، نه به دليل اينست كه رهبران سياسی، احزاب، نخبگان سياسی از آنها خواسته اند، نه اين طور نبوده است . مردم از نخبگان سياسی به دليل همين نبود آزادى گفتگو و ركودى كه در عرصه عمومى وجود دارد، فاصله دارند. نخبگان فکری ـ سياسی بايد بيايند با جامعه ارتباط و گفتگو برقرار کنند. گفتگو فرصت می خواهد و بهانه می خواهد و انتخابات يکی از آن فرصت هاست. اگر در انتخابات هم يک عده ای به اين بهانه کنار بکشند، در خانه های شان بمانند و به دادن دو يا سه اعلاميه ی تحريم اکتفا کنند، چه چيزی حل می شود؟ در حالی که بايد بيايند برای حقوق مسلم قانونی شان که حق آزادی انتخاب، آزادی مشارکت، داشتن نشريه، روزنامه، حزب است تاکيد کنند. يعنی همه ی نيروهای سياسی وارد فعاليت بشوند و بگويند که بله، ما می خواهيم که در انتخابات شرکت کنيم و شرط مان هم تحقق تامين همين حقوقی ست که قانون هم به رسميت شناخته است، و شروع کنند با مردم گفتگو و مردم را هم ترغيب کنند به اينکه برای حقوق شان اقدام کنند. اين گامهای اولی ست که بايد برداشته شود تا نهايتا برسند به هر جا. در همين مدت اين عرصه کمی فعالتر می شود و نشاطی در جامعه برای پايداری در مورد حقوق شان بوجود می آيد.

دويچه وله: ولی باز سوال اينست که اگر چنانچه هيچ کانديدایى نتوانست از صافی شورای نگهبان يا موانع ديگر عبور بکند و يک فرد انتصابی باز آمد به ميدان، آنجا بايد چه کار کرد؟ آنجا بايد به آن آقا رای داد يا نه؟

حبيب الله پيمان: ببينيد پيش بينی نمی شود کرد، تصميم صحيح يا عقلانی خود بخود از درون اين همکاری در می آيد. يعنی چی؟ يعنی چندماه را نيروها با وحدت و همبستگی کامل با هم برای اين حقوق شروع به پافشاری کنند. گام به گام با هم جلو بروند، تعامل کنند، گفتگو کنند، هم با حاکميت و هم با نيروهای مردمی. خوب می رسند آنجا. اگر به اينجا رسيد، چون در جريان عمل و تعامل اجتماعی با جامعه هستند واقعيت را خوب لمس می کنند. مناسب ترين تصميم را می گيرند که بتواند بهترين نتيجه را با کمترين هزينه منفی بدهد. چنين تصميمى بر اساس توانايى خود جامعه گرفته شده است. بسياری نخبگان سياسی به دليل نداشتن ارتباط با جامعه تصميماتی را اعلام می کنند، برنامه هايی را اعلام می کنند که فقط در ذهنيت خودشان خوب است. اما هيچ زمينه ی عملی ندارد، چون متکی بر واقعيت جامعه نيست. کسی می تواند تصميم و پروژه ی درست و عملی بدهدکه درگير عمل اجتماعی باشد.

دويچه وله: ميتوان نتيجه گرفت حرفهايی که الان شما می زنيد حالت نسبی دارند ؟ ممکن است شما، آقای دکتر پيمان، سه روز مانده به انتخابات به دليل تغييراتی که الان قابل پيش بينی نيست، صحبت ديگری مثلا حتى صحبت از تحريم بکنيد.

حبيب الله پيمان: بله، چيزی که ما بايد تجويز کنيم اين است که اين حقوق بدست بيايد. يعنی آزادی، امنيت، توسعه و عدالتی که می خواهيم، شرايطش تضمين شود. ما از موقعيت انتخابات هم چون فرصت و آزمون خوبی برای تامين حقوق مردم است بايد استقبال كنيم. من الان نمی گويم برويد در انتخابات شرکت کنيد و رای بدهيد. می گويم در فعاليت مبارزه برای حقوقی که پيش زمينه و پيش شرط شرکت در انتخابات است ما بايد فعال بشويم. ما می رويم که شرايط آزاد حداقلی را برای شرکت در انتخابات و مشارکت و برابری حق مشارکت را بدست بياوريم.