1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

دفتر هنر و شماره ويژه بهروز وثوقى

۱۳۸۳ اردیبهشت ۱۴, دوشنبه

دفتر هنر در يازدهمين سال انتشار خود، آخرين شماره را ويژه بهروز وثوقى، هنرپيشه نامدار ايران پيش از انقلاب و غرب نشين نه چندان بى نام و نشان پس از انقلاب منتشر ساخته است. دست اندركاران اين مجله، هيچ نكته اى را ناگفته نمى گذارند.

https://p.dw.com/p/A6BP

زندگى بهروز وثوقى از زمان تولد در سال ۱۳۱۶ در خوى، تحصيلاتش، شروع كار بعنوان دوبلر و آغاز ورود به سينما در سال ۱۳۴۰ و پايان كار در ايران، زمانى كه در فيلم «سوته دلان» بازى كرد، تا همه سوته دلان را گردهم آورد و به غربت ناخواسته مهاجرت كند.

شهريار قنبرى، ترانه سراى برجسته ى ما در يك مقايسه ى جهانى از «سرپل مك كارتنى» شروع مى كند و به آلبوم پرفروش «بيتل»ها مى رسد و مژده مى دهد كه در اين بازار خوشرنگ، ما كشتى شكستگان هنر ايران، همه ورشكستگانيم. بهروز وثوقى، «زارمحمد» فيلم تنگسير بود وقتى كه «رابرت دونيرو» فيلم راننده تاكسى را تجربه مى كرد. بهروز وثوقى يك بازيگر مولف است. او شخصيت فيلم را مى آفريند، بازى نمى كند.

وثوقى با فيلم «صد كيلو داماد» وارد كار سينما شد. ۵ سال طول كشيد تا فيلم موفق «خداحافظ تهران» با كارگردانى ساموئل خاچيكيان به بازار آمد. از آن پس همه تهيه كنندگان و كارگردانان براى او سر و دست مى شكستند.

سه سال بعد وثوقى نقش قيصر را در فيلمى با همين نام بازى كرد و جايزه «سپاس» را نيز گرفت. «رضا موتورى» جايزه ديگرى براى او آورد و «داش آكل» او را در ميان روشنفكران نيز به اوج محبوبيت رساند. دهه ى پيش از انقلاب بود و وثوقى در اوج شكوفايى. «غريبه» و «گوزن ها» ساخته مى شود و او پيش از آنكه به فستيوالهاى جهانى برود بقول خودش بدون آنكه كسى او را بيرون كند، بيرون مى شود.

در جشنواره ى نوروز ۲ سال پيش نظر او را در مورد برندگان ايرانى جوايز جهانى فيلم و شايعاتى كه بر سر زبانهاست كه اين جوايز سياسى هستند و نه هنرى، پرسيديم: “نفس قضيه يك ايرانى، در يك فستيوال جايزه مى گيرد. اسم ايران مطرح مى شود. بعنوان يك ايرانى افتخار مى كنم به اين ايرانى ى كه در آن فستيوال جايزه گرفته است. بهر شكلى. من اصلا به پيامد آن كارى ندارم كه بعد چى مى گويند، كه آقا اين پارتى بازى شده، آقا اين جايزه را بيخودى دادند. چنين چيزى نيست. چنين چيزى اصلا نيست. اما اگر هم هست، من افتخار مى كنم به آن هنرمندى كه بهرحال اسم ايران را مطرح كرده، همانطورى كه يك فوتباليست اينكار را مى كند.”.

وثوقى در برون مرز نيز بكار گرفته مى شود. در تاتر بازى مى كند تا رستمى ديگر و اسفنديارى ديگر را نشان دهد. در فيلم «تهديد» جايزه ى «اورسن ولز» را مى گيرد و هنوز هم جوانانى كه تنها او را از طريق فيلمهاى ويديويى مى شناسند، براى او فرياد مى زنند و سوت مى كشند، “با صداى بى صدا، مثل يك كوه بلند، مثل يك خواب كوتاه، يه مرد بود، يه مرد”.

الهه خوشنام