«درماندگى نيرومندترين ارتش منطقه»
۱۳۸۵ مرداد ۱۷, سهشنبههدف اصلى ايران است
روزنامهى انگليسى «گاردين» (Guardian)، ايران را هدف اصلى اسراييل و آمريكا در بحران خاورميانه ارزيابى مىكند و مىنويسد: «آنچه كه ارتش اسراييل را به لبنان كشاند، فقط گروگانگيرى سربازان اين كشور و تهديد از طريق موشكهاى حزبالله نبود. اين يقينا دليل مهمى بود، اما دليل ژرفترى هم وجود داشت. آنچه كه از ذهن اعضاى كابينه و امراى ارتش اسراييل عبور كرد، اين بود كه ضربهى سختى به ايران از طريق نابودسازى نمايندهاش در لبنان وارد كنند. همين تكانه بايد آمريكا و به دنبال آن انگلستان را ترغيب كرده باشد، تا مانع از فعاليتهاى ديپلماتيك براى پايان زودهنگام پيكارها شوند. به نظر مىرسد كه كار ايران را يكسره كردن، مهمتر از نجات جان روستاييان لبنانى و غيرنظاميان اسراييلى باشد».
آمريكاى بانى صلح، ديگر وجود ندارد
روزنامهى ايتاليايى «لا رپوبليكا» (La Repubblica) چاپ رم، در مورد منازعهى خاورميانه مىنويسد: «در تاريخ ۲۰ اكتبر ۱۹۷۳، هنگامى كه نيروهاى آريل شارون از كانال سوئز عبور كردند و ارتش سادات در آستانهى شكست قرار داشت، نيكسون و كيسينجر پيشروى ارتش اسراييل را از طريق اولتيماتوم سازمان ملل و فشار پنهانى به تل آويو متوقف كردند. پنج سال بعد اسراييل و مصر در كمپ ديويد پيمان صلحى را امضا كردند كه سالهاى بسيار طولانى يك صلح واقعى ميان دولت اسراييل و مهمترين ملت عرب را تضمين كرد. آمريكا امروز ديگر قادر نيست چنين صلحى را ايجاد كند، زيرا اين كشور از نقش خود به عنوان ميانجى صادق و بانى مقتدر صلح ميان طرفين مخاصمه چشمپوشى كرده است، تا هدف قهرآميز «تغيير قدرت» جبرى را دنبال كند. فقط آمريكا مىتواند صلح در خاورميانه ايجاد كند، اما آمريكايى كه صلح ايجاد كند، ديگر وجود ندارد. او با ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ مرد».
جنگ تصويرها
روزنامهى سوئيسى «تاگس آنتسايگر» (Tages-Anzeiger) چاپ زوريخ در مورد درگيرىهاى نظامى لبنان مىنويسد: «مدتهاست كه جنگ در خاورميانه، جنگ تصويرها نيز هست كه بايد از طريق آنها قلبها و مغزهاى انسانهاى سراسر جهان را تسخير كرد. كسى كه دربارهى «جنگ تصاوير» سخن مىگويد، يك چيز را اجازه ندارد فراموش كند: مىتوان تصاوير اجساد را بيشرمانه صحنهسازى كرد و مورد بهرهبردارى تبليغاتى قرار داد. اما مردگانى كه نشان داده مىشوند، واقعا مردهاند. پس از ۲۶ روز جنگ بيش از هزار لبنانى و صد اسراييلى كشته شدهاند. حتا تصاويرى كه دروغ مىگويند، اين انسانها را دوباره زنده نخواهند ساخت».
درماندگى ارتش اسراييل
روزنامهى اتريشى «استاندارد» (Der Standard) چاپ وين در انتقاد از رفتار ارتش اسراييل مىنويسد: «نيرومندترين ارتش منطقه در اين مرحله از جنگ درمانده به نظر مىرسد. البته هيچكس در موفقيت نظامى نهايى آن ترديد ندارد. آنچه كه مورد بحث است، هزينههاى بيشتر جانى و خسارتهاى اضافى سياسى براى ديپلماسى پس از جنگ است. ارتش اسراييل اينك سومين برنامهى تاكتيكى خود را دنبال مىكند: گسترش سنگين جنگ زمينى با نيروهاى بيشتر و پيشروى تا خط رودخانهى ليتانى يعنى مرز جنوب لبنان تا منطقهى حوالى بيروت و شايد هم فراتر از آن. اما نظاميان در مقابل ديپلماتها قرار دارند. هرگونه تشديد جنگ در لبنان، به قطعنامهى نامناسبترى از طرف سازمان ملل در نيويورك براى اسراييل تبديل خواهد شد و فشار بينالمللى نيرومندترى بر اين كشور وارد خواهد كرد».
باران مرگ و نكبت
روزنامهى دانماركى «پوليتيكن» (Politiken) چاپ كپنهاگ دربارهى تلاشهاى ديپلماتيك براى آتشبس در لبنان از طريق قطعنامهى سازمان ملل مىنويسد: «لبنان و بخشهاى گستردهاى از جهان عرب، طرح قطعنامهى سازمان ملل را كه توسط آمريكا و فرانسه ارائه شد، به عنوان يكجانبه و طرفدار اسراييل مورد انتقاد قرار مىدهند. درست هم هست كه مطابق آن اسراييل اجازه دارد نيروهاى نظامى خود را در جنوبىترين بخش لبنان مستقر سازد. اين براى بسيارى با توجه به خسارات انسانى و فيزيكى بزرگى كه اسراييل با سياست آشتىناپذير خود به لبنان وارد كرده، تحريكآميز است. اما مهمترين هدف قطعنامه اين نيست كه خورشيد و باد را عادلانه تقسيم كند، بلكه اين است كه باران مرگ و نكبت را بر لبنان و شمال اسراييل متوقف سازد. مهمترين امر اين است كه پس از قطعنامه به سرعت نيروهاى بينالمللى وارد لبنان شوند تا حق حاكميت اين كشور را تضمين نمايند. اين ادامهى سياست خلعسلاح حزبالله مىبود كه موفقيتهاى نظامى محدود اسراييل در هفتههاى گذشته نتوانست به شيوهاى ديگر به آن دست يابد».
اسراييل بايد با شكست كنار بيايد
روزنامهى روسى «كومرسانت» (Kommersant) چاپ مسكو، در مورد جنگ لبنان مىنويسد: «همه از رهبرى اسراييل مىطلبند كه جنگ را پايان دهد. اما هيچكس به درستى نمىداند كه اين امر چگونه بايد حاصل شود. در اين جنگ همه چيز ناروشن مانده است، به استثناى اين شناخت كه: اسراييل اين منازعه را نخواهد برد، نه در كوههاى لبنان و نه در افكار عمومى. رهبرى اسراييل بايد براى نخستين بار با شكست كنار بيايد».