داخائو
۱۳۸۵ بهمن ۱۱, چهارشنبه«كار كن تا آزاد شوى!» اين جملهاى است كه هنگام ورود به اردوگاههاى كار اجبارى – بخوانيد اردوگاه مرگ – به چشم مىخورد. در بزرگ آهنى با سر و صدا باز مىشود و اولين گروه از زندانيان كه شامل مخالفان سياسى حكومت هيتلر هستند، وارد داخائو مىشوند.
روز ۲۱ مارس ۱۹۳۳، اندكى بعد از به قدرت رسيدن هيتلر در آلمان، "هاينريش هيملر"، رئيس پليس مونيخ دستور ساخت داخائو را صادر كرد و در ماه ژوئن همان سال "تئودور آيكه" به رياست اين اردوگاه برگزيده شد. آيكه سيستمى را در آنجا راهاندازى كرد كه بعداً در بسيارى از اردوگاهها به كار گرفته شد. او بعدها بازرس ويژه تمامى اردوگاههاى مرگ شد و داخائو را الگويى براى بقيه قرار داد.
از حياط وسيع و پر درخت كه مىگذرى كمكم سيلوها خودنمايى مىكنند. ۲۰۰ سيلو كه هركدام شامل چندين قسمت است. در راهروهاى ميان سيلوها عكسهاى بزرگى از زندانيان با ذكر نام و مشخصات و علت زندانى بودنشان به چشم مىخورد. جرمها را ابتدا نمىخوانى چون گمان دارى كه اينجا تنها يهودى بودن جرم است اما كمكم چهرههايى را مىبينى كه زير آنها نوشته شده: جرم: همجنسگرايى، جرم: كمونيست يا سوسياليست بودن، جرم: كولى بودن و يا يههووا بودن. يههوواها فرقهاى از كاتوليكها هستند كه اعتقادى به اداى احترام نسبت به پرچم و سرود ملى نداشته و به همين دليل به اردوگاه مرگ فرستاده مىشدند.
ورود يهوديان به داخائو در شب موسوم به «شب كريستال» افزايش يافت. تنها در اين شب كه دستور حمله سراسرى به خانهها، كنيسهها و مغازههاى يهوديان صادر شد، بيش از ۱۰ هزار يهودى به داخائو وارد شدند. شب كريستال، نيمه شب هفتم نوامبر سال ۱۹۳۸ بود.
زير بعضى از عكسها نوشته شده بود: زندانى خاص. اين زندانيان چهرههاى سرشناس آلمانى يا غير آلمانى بودند كه در شرايط بهترى نسبت به ديگر زندانيان نگهدارى مىشدند. آنان مجبور به كار كردن نبوده و از تغذيه بهترى نيز برخوردار بودند. در ميان اين زندانيان، چهرههاى سرشناسى مثل كاردينالها و كشيشها به چشم مىخورند. "جورج الزر"، سوءقصد كننده به جان هيتلر نيز در ميان اين زندانيان بود كه چند روز قبل از آزادسازى داخائو توسط ارتش آلمان تيرباران شد.
از قسمتهاى مختلف سيلوها رد مىشوى: اتاق تنبيه، حمام و خوابگاه. در اتاق تنبيه ميزهاى چوبى باريك و بلندى مىبينى كه روى هريك از آنها يك تكه چوب باريك و يا تسمه براى تنبيه زندانيان وجود دارد.
خوابگاهها، تختهايى به هم چسبيده با عرض ۹۰ سانتيمتر هستند كه در سالهاى بعد از جنگ جهانى دوم و با بيشتر شدن تعداد زندانيان روى هريك از آنها دونفر به صورت سر و ته مىخوابيده. تعداد پتوها نيز يك سوم تعداد تختها بوده. هرچه چشم مىاندازى، هيچ وسيله گرمكنندهاى در اين خوابگاهها نمىبينى.
اتاقهاى شكنجه در قسمت ديگرى از محوطه اصلى قرار دارد. اين اتاقها كه شبيه تابوتهاى ايستاده هستند، در فاصله بين سالهاى ۱۹۳۷ تا ۱۹۳۸ توسط خود زندانيان ساخته شدند. عرض اين اتاقها به اندازهاى است كه تنها مىتوان در آن ايستاد و يا به صورت چمباتمه نشست. جوزف اولك موسيقيدان اهل چكسلواكى، به دليل مخالفت با هيتلر ۱۴ روز را در اين اتاقها گذراند. اولك شرايط خود را در آن دو هفته اينگونه توصيف مىكند: «من مجبور بودم ۱۴ روز را در يك اتاق كاملن تاريك بگذرانم. واقعن وحشتناك بود، تاريكى مطلق. نشستن ممكن نبود. سه روز گرسنه ماندم و بالاخره روز چهارم چيزى براى خوردن به من دادند. زمان را گم كرده بودم. نمىدانستم چه وقت از روز يا شب است. بعضى وقتها تا مرز ديوانگى مىرفتم. براى فرار از تنهايى داستان دستگيرى خودم را با صداى بلند تعريف مىكردم. نوازنده ويولن گروه اركستر، مرا لو داده بود. ولى چرا؟ من كه فقط ملودىهايى از اپراها را كه به نظرم نو و جديد بودند مىخواندم و میـنواختم. بعضى وقتها روى پيشانىام مىكوبيدم و از خودم مىپرسيدم آيا هنوز قوه ادراك و فهم من سر جايش است؟»
بعد از شروع جنگ جهانى دوم زندانيان ديگرى از كشورهاى لهستان، نروژ، بلژيك، هلند، فرانسه و كشورهاى ديگر به داخائو منتقل شدند. بيشترين تعداد را لهستانیها و بعد از آن روسها تشكيل مىدادند. روى هم رفته ۲۰۰ هزار زندانى از ۳۰ كشور مختلف در داخائو نگهدارى مىشدند.
سيستم نابودسازى و نسلكشى در حقيقت بعد از شروع جنگ جهانى دوم در داخائو راهاندازى شد. از اكتبر ۱۹۴۱ هزاران اسير جنگى ارتش شوروى به داخائو منتقل شدند. تعداد زيادى از اين اسرا و نيز ديگر زندانيان توسط پزشكان ارتش آلمان براى انجام آزمايشات پزشكى پرخطر مورد استفاده قرار مىگرفتند. در اثر آزمايش در سرماى بسيار شديد، فشار بيش از حد، آزمايش با ميكروب مالاريا و بسيارى آزمايشات ديگر تعداد نامشخصى زندانى جان خود را از دست دادند.
از قسمت سيلوها كه بگذرى در قسمت ديگرى از محوطه اصلى، كورههاى آدمسوزى را مىبينى. اولين كوره آدمسوزى داخائو در ۱۹۴۰ ساخته شد. اين كورهها در ساختمانى جداگانه و در يك گوشه از محوطه اصلى قرار دارند. ساختمان اين كورهها شامل اتاقهاى ضدعفونى، اتاقهاى گاز و كورههاى آدمسوزى است. زندانيانى كه از طرف پزشكان ارتش آلمان «غيرقابل استفاده» تشخيص داده مىشدند، ابتدا به اتاق ضدعفونى رفته و تمام لباسهاى خود را در آن اتاق مىگذاشتند. بعد به اتاق گاز كه كنار اتاق ضدعفونى است هدايت مىشدند. زندانيان برهنه كه به نام حمام كردن به آنجا آورده شده بودند پس از ورود به اتاق گاز توسط گاز Zyklon-B كه از طريق لولههايى وارد اتاق مىشد خفه مىشدند. جنازه اين زندانيان در اتاقى مجاور كورهها نگهدارى مىشد تا به نوبت سوزانده شوند. عكسى كه سربازان ارتش آمريكا از كوه جنازههاى برهنه در اين اتاق گرفتند در سال ۱۹۴۵ در تمام دنيا پخش شد.
از ژانويه ۱۹۴۲ تا زمان آزادسازى داخائو در آوريل ۱۹۴۵ بيش از ۳۰۰۰ زندانى به اتاقهاى گاز فرستاده شدند. در فاصله ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۳ يك مجموعه كوره ديگر به نام Baracke X ساخته شد كه فرصت استفاده از آن براى ارتش آلمان به دست نيامد.
يكبار ديگر وارد محوطه اصلى مىشوى. سر مىچرخانى و تنها ديوار مىبينى و سيم خاردار. جلوتر مىروى و مىخوانى كه تمام اين سيمهاى خاردار به برق فشار قوى متصل بوده و چه بسيار زندانيانى كه به قصد فرار، خود را به اين سيمها رساندهاند و بعد... فقط جنازه مىبينى؛ سوخته از برق يا خفه شده در كانال آبى كه زير اين سيمخاردارها كندهاند.
از اواخر سال ۱۹۴۴ چهره جديدى از مرگ در داخائو نمايان شد: تيفوس. با شيوع اين بيمارى ميزان مرگ و مير به شدت رو به افزايش گذاشت. دولت آلمان كه در جبهههاى جنگ هم تقريبن شكست خورده بود، براى صرفهجويى در وقت و هزينه، راه آسانترى از سوزاندن اجساد پيدا كرد: گورهاى دستهجمعى. اولين گور دستهجمعى در داخائو احتمالن در اكتبر ۱۹۴۴ حفر شده است. از فوريه تا آوريل ۱۹۴۵ يعنى حدود ۳ ماه، ۸گور دسته جمعى در داخائو حفر شد. تا يكماه پس از پايان جنگ جهانى دوم، مجموعن حدود ۶۲۰۰ جنازه از اين گورها كشف شدند. در فاصله سالهاى ۱۹۵۵ تا ۱۹۵۹ نيز گروههاى جستجوى فرانسوى، اجساد فرانسويان، بلژيكىها، هلندىها و ايتاليايىها را به وطنشان بازگرداندند. بقيه اجساد در گورستان داخائو دفن شدند. در اين گورستان حدود ۷۶۰۰ جنازه دفن شده كه تنها ۲۰۴ نفر از آنها با نام شناسايى شدهاند.
در كنار ۳۰ هزار زندانى كه در داخائو كشته شدند هزاران نفر ناشناخته هستند چرا كه نامشان در فهرست ورودى ثبت نشده بود. اين زندانيان در اثر گرسنگى، بيمارى، كار طاقتفرسا، ضعف و سوءتغذيه و يا زير ضربات شلاق و كتك افسران SS جان خود را از دست دادند. بسيارى از آنها نيز تيرباران، اعدام و يا با آمپول هوا كشته شدند.
تعداد نامعلوم ديگرى در هنگام انتقال به داخائو كه معمولن با پاى پياده صورت مىگرفته و هفتهها به درازا مىكشيده است، در اثر ضعف و خستگى يا خود مىمردند و يا وقتى توانايى ادامه راه را نداشتند توسط سربازان كشته مىشدند.
با نزديك شدن به پايان جنگ، افسران ارتش آلمان شروع به تخليه كمپهاى داخائو كردند. در جريان اين تخليه ۷ هزار زندانى به جنوب فرستاده شدند و تعدادى هم كه در شرف مرگ بودند، توسط افسران ارتش كشته شدند.
حوالى غروب بازديد از داخائو به پايان مىرسد. در ميان ميدان اصلى مىايستى. زندانيان را مىبينى كه بعد از ۱۸ ساعت كار توانفرسا براى شمارش به صف شدهاند. روبروى زندانيان بالاى ساختمان اصلى جملهاى نوشته شده كه زندانيان روزى دو مرتبه آن را مىخوانند يعنى مجبورند كه بخوانند: «تنها يك راه براى آزادى وجود دارد كه سنگهاى آن عبارتند از: اطاعت، تلاش، صداقت، نظم، پاكيزگى، واقعبينى، عشق به سرزمين مادرى و ايثار براى آن». و تو آنقدر خسته و ناتوانى كه تنها در بزرگ آهنى را مىبينى كه با صداى بلند باز مىشود و تو اينبار از آن بيرون مىآيى.
روز ۲۹ آوريل ۱۹۴۵ اردوگاه داخائو توسط ارتش آمريكا آزاد شد. در زمان آزادى ۶۷ هزار زندانى در داخائو بودند كه تعداد زيادى از آنان كوتاه مدتى بعد از آزادى در اثر بيمارى و ضعف جان خود را از دست دادند.