1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

خطر افزايش ملى گرايى افراطى در چين و ژاپن/ مصاحبه با راينر زوليش كارشناس امور آسياى جنوب شرقى

۱۳۸۴ فروردین ۲۹, دوشنبه

تنش هاى ميان چين و ژاپن افزايش مى يابند. در ملاقات وزير امورخارجه ژاپن از پكن، كه ديروز انجام گرفت، خواست اين كشور از چين دائر بر پوزش به دليل اعتراضات ضد ژاپنى در خاك چين، رد شد. ديروز و امروز موج تظاهرات باز هم در چين بالا گرفته است. همزمان گزارشاتى از اولين اعتراضات ضد چينى در ژاپن رسيده است. آيا خطر افزايش ملى گرايى افراطى در اين دو كشور موجود است؟ مصاحبه اى با آقاى راينر زوليش، مفسر راديوى دويچه وله و كارشناس

https://p.dw.com/p/A4Sp
صحنه اى از تظاهرات ضد ژاپنى در چين
صحنه اى از تظاهرات ضد ژاپنى در چينعکس: AP

�مور آسياى جنوب شرقى:

مصاحبه گر: شيرين جزايرى

آقاى زوليش، شما در تفسيرخود پيرامون بالا گرفتن تظاهرات ضد ژاپنى در چين از بوجود آمدن يك شرايط خطرناك نام برده ايد. اين خطر را از چه جهتى مى بينيد؟

من فكر مى كنم كه اين خطر از جانب هر دو دولت تشديد مى شود. بويژه از طرف دولت چين. در اينجا بايد متذكر شد كه افزايش موج تظاهرات خشونت آميز اعتراضى تحت تأثير رسانه هاى گروهى و هدايت غير مستقيم آنها نيز بوده است. بايد در نظر گرفت كه اعتراضاتى از نوع ديگر در چين ممنوع هستند و يا حتى سركوب مى شوند. ولى تظاهرات ضد ژاپنى آگاهانه مورد قبول قرار مى گيرد تا كفه را به نفع خود سنگين كنند. اين موضوع مى تواند خطرناك باشد زيرا سوالات زيادى در تاريخ روابط اين دو كشور هنوز حل نشده باقى هستند.

آيا علت اصلى اعتراضات چينى ها فقط آنطور كه در رسانه هاى گروهى عنوان شده، انتشار يك كتاب درسى است كه جنايات ژاپنى ها را در طى جنگ دوم جهانى ناديده انگاشته يا مسئله جنگ قدرت ميان اين دو كشور مطرح است؟

من فكر مى كنم مسئله به شكل جنگ قدرت نيز توسعه يافته است. ژاپن سال ها در آسياى جنوب شرقى تنها قدرت پيشرو منطقه بوده و اكنون اين نقش از طرف چين مورد فشار قرارگرفته است. نه فقط از نظر نظامى، بلكه بويژه اقتصادى. اين موضوع را مى شود در علاقه كارفرمايان غربى در سرمايه گذارى در چين مشاهده كرد.

خطر افزايش ملى گرايى افراطى را در پى اين اعتراضات در چين و ژاپن چطور مى بينيد؟

من فكر مى كنم كه اين بازى خطرناكى است كه مردم به حضور در خيابان ها تشويق شوند. در اينجا افزايش بار احساسى در اين تظاهرات بسيار سخت است زيرا مشكل بتوان آن را دوباره در كنترل آورد.

رهبرى چين چه نقشى را در اين ميان ايفا مى كند؟

فكر مى كنم رهبرى چين نقش دوگانه اى را بازى مى كند. از يكطرف ادعا مى كند كه نمى تواند جلوى اين تظاهرات را بگيرد و از طرف ديگر توسعه و افزايش دامنه تظاهرات را پيوسته هدايت مى كند.

آيا امكانى براى ميانجيگرى اروپا و يا آمريكا براى حل اين اختلاف موجود است؟

من فكر مى كنم كه اروپا و آمريكا هر دو امكان كمى را در اجراى نقش ميانجيگرى در اينجا دارند. آمريكايى ها از طرف چينى ها به عنوان طرفداران سياست ژاپن تلقى مى شوند و اروپايى ها بر خلاف آمريكا در سياست و اقتصاد منطقه نقش بزرگى را ايفا نمى كنند.

با توجه به انجام تظاهرات مشابهى در كره جنوبى، به نظر شما آيا ژاپنى ها با گذشته تاريخى خود به شكل باز و انتقادى برخورد داشته اند؟

فكر مى كنم كه ژاپن راجع به تاريخ خود، همانطور كه اعتراضات چينى ها هم آنرا نشان داده درست كار نكرده است. ژاپنى ها هرگز درباره سابقه گذشته جنگى خود دقيق و باز صحبت نكرده اند. هنوز ژاپن بطور كتبى، پوزش اين كشور را به دليل كشته شدن ۱۳ ميليون چينى در طى جنگ جهانى دوم توسط نيروهاى ژاپنى به چين ابلاغ نكرده است. يا در كتاب هاى درسى ژاپنى هنوز هم تمايل به اين سمت وجود دارد كه در مورد قتل عام مردم چين كه در تاريخ اسناد كاملى درباره آن ها وجود دارد، مثل قتل عام نانجينگ كه در آن ۳۰۰ هزار غيرنظامى چينى كشته شدند، سكوت شود و يا حتى انكار گردد. اين موضوع مى بايد در ژاپن انجام گيرد اما در چين هم مى بايد در مورد انقلاب فرهنگى و يا جنايات ديگرى مثل سركوب اعتراضات دانشجويى سال ۱۹۸۹ به شكل باز صحبت گردد. بررسى گذشته كشورها، آنطور كه در اروپا تصور مى شود، در جنوب شرقى آسيا انجام نشده است.