خشونت در تجمع برخی خانوادههای زندانیان سیاسی در سنندج
۱۳۸۷ شهریور ۱۲, سهشنبهدویچهوله: شما به عنوان یکی از شرکتکنندگان این تجمع برای ما بفرمایید که دیروز در سنندج چه گذشت؟
هتاو کردپور: تجمع قرار بود ساعت یازده صبح در مقابل دادگاه انقلاب سنندج برگزار شود. روز دوشنبه (۱۱ شهریور / اول سپتامبر) که روز جهانی آشتی بود انتخاب شده بود، که حرکت بیشتر مدنی باشد و نگاه مدنی و مسالمتآمیزی به این حرکت بشود. یعنی به دور از هر خشونتی. فقط مادران و خانوادههای زندانیان سیاسی میخواستند در این روز اعتراض خودشان را نسبت به جو وحشت و ارعابی که الان در کردستان وجود دارد، بخصوص نسبت به زندانیان سیاسی و¬ مدنی، نشان بدهند و بتوانند به هر شیوهای که شده است دولتمردان جمهوری اسلامی را اقناع کنند که ملایمتر و تا حدودی منصفانهتر و حقوقیتر با مسایل فرزندانشان برخورد کنند. اما متاسفانه به محض شروع تجمع با این که مادران در صف اول تجمع بودند و ما این تصور را داشتیم که اینها مادر هستند و امروز هم روز جهانی آشتیاست، بنابراین تعرضی به این مادران هرگز نخواهد شد (...) اینها حتا به مادران هم رحم نکردند و حرمت مادربودن این مادران را نگاه نداشتند و با باتوم و چوب و بدوبیراه و توهین حمله کردند. و به خاطر این که بتوانند برخورد فیزیکی هم با خانوادهها داشته باشند، یک مینیبوس از ت"خواهران بسیجی" هم با خودشان آورده بودند که بتوانند حتا نسبت به زنان دستدرازی و کتککاری و توهین کنند.
حدودا چند نفر در تجمع شرکت کرده بودند؟
در همان لحظات شروع تجمع ما فکر کردیم که خیلی باید شلوغ بشود. چون دویست سیصد نفر از خانوادههای زندانی آنجا آمده بودند که همان محور مرکزی را تشکیل بدهند و افراد زیادی هم در گوشه و کنار بودند. ولی چون اینها برخوردهای شدیدی انجام دادند ما متوجه شدیم که خیلی از افرادی هم که از دور میآیند، راهشان را منحرف میکنند و بر میگردند یعنی حتا دو نفر که باهم میآمدند، فوری یک ماشین جلوشان را میگرفت. راحت میتوانم بگویم نیروهایی که آنجا بودند، نیروهای ضدشورش خیلی بیشتر از نیروهای مردم بودند. در مقابل هر یک نفر، سه چهار نفر نیرو آنجا ریخته بودند. مردم نمیخواستند به این سرعت متفرق بشوند، چون حرکت را یک حرکت مدنی ومسالمتآمیز میدانستند. البته ما پیشبینی میکردیم، چنین مسئلهای پیش بیاید. چون روز شنبه در مهاباد هم چنین تجمعی بود و با همان جو خشونت و ارعاب با مردم برخورد شده بود. ولی مردم میخواستند هرجوری شده بتوانند برای ربع ساعت هم که شده، آنجا تجمع تشکیل بدهند. در پیادهروها و اطراف آن میدان خیلیها ایستاده بودند که شاید اگر اجازه میدادند در همان لحظات اول هزارها نفر از مردم جمع میشدند.
ممکن است اسم چند نفر از زندانیانی را که خانوادههاشان در این تجمع شرکت کرده بودند بفرمایید؟
خانوادهی آقای فرهاد وکیلی، مادرشان همراه خواهرشان و همسر آقای فرهاد وکیلی آنجا حضور داشتند. خانوادهی آقای حبیبالله لطیفی هم آنجا حضور داشتند. اینها زندانیانی هستند که حکم اعدام دارند. خانوادهی آقای حسین پناهی حضور داشتند و خانوادههای زندانیان دیگر از جمله خانم هانا عبدی و خانوادهی روناک صفازاده هم آنجا حضور داشتند.
آیا کسی هم در این تجمع دستگیر شد؟
تا جایی که ما اطلاع داریم دو سه نفر از خانوادههایی که آنجا خیلی واکنش نشان داده بودند و خیلی سختگیری کرده بودند که حتما اعتراض خودشان را داشته باشند دستگیر شدند. هنوز اسامیشان برای ما مسلم نشده، چون ما آن خانمها را نمیشناختیم. همانطور که میدانید الان زندانیان سیاسی در کردستان خیلی زیادند و همینطور زندانیان مدنی. برای همین از شهرستانهای اطراف هم آمده بودند.
خواهران آقای حبیبالله لطیفی خیابان را برای مدت چند دقیقه بسته بودند و شعار داده بودند و خواستار آزادی برادرشان که زیر حکم اعدام است، شدند که با آنها هم برخورد شدید شد. مادر آقای فرهاد وکیلی که ایشان هم حکم اعدام دارند، به علت خشونتی که با ایشان انجام شد، حالشان بد شد و به بیمارستان اعزام شدند. در هر صورت اجازه ندادند حتا برای ده دقیقه هم که شده تجمع برگزار بشود. در همان دقیقههای اول نیروهای ضد شورش و نیروهای انتظامی و امنیتی که آنجا ریخته بودند، تجمع را بهم ریختند.
آیا غیر از خانم وکیلی، مادر فرهاد وکیلی، کسی دیگر هم در اثر ضرب وشتم زخمی شد؟
نه، ظاهرا کسی دیگر زخمی نشده. ایشان هم فقط حالشان بد شده بود. خب ایشان مادری هستند که تقریبا سنشان بالاست و فشارهای روحی این مدت اخیر هم تاثیر داشته و وقتی آنجا برخوردها و بیحرمتی را میبیند، تحت تاثیر قرار میگیرد و حالشان بد میشود.
خانم کردپور، در خبرها آمده که یک انجمنی به نام «جامعهی اسلامی روحانیون کرد» بیانیهای انتشار داده و از این تجمع و همینطور ازاعتصاب غذای زندانیان سیاسی کرد حمایت کرده است. شما در جریان این بیانیه هستید ؟
بله. اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و مدنی کرد امروز وارد نهمین روز شد و این تاثیر بسیاری داشته و میتوانیم بگوییم تمام اقشار، حتا روحانیون نسبت به این قضیه واکنش نشان دادهاند، یعنی حتا در خطبههای نماز جمعه، این قرائت شده که فرزندان کردستان الان در خطر هستند. ما آمار دقیقی نداریم، ولی آن چیزی که به ما رسیده این است که بسیاری از بچهها در زندان در اعتصاب هستند و الان در نهمین روز است، بالاخره در روزهای آتی حتما تاثیرات ناخوشایند خودش را نشان خواهد داد. ازاصناف و خیلی از اقشار مختلف جامعه نسبت به این قضیه آشکارا عکسالعمل نشان دادند. روحانیون هم به این مسئله در خطبههای نماز جمعه اشاره کردهاند.
آیا از طرف نهادهای مدنی تهران و شهرهای بزرگ دیگر هم از این تجمع حمایت شده بود؟
الان بچههای سیاسی و مدنی کردستان در خطرند. من پشتیبانی تمام نهادهای مدنی را از این موضوع میخواهم و سکوتشان را نمیدانم باید چه طور تلقی کنیم. ما حتا شنیدیم از دوستان حقوق بشری و از دوستانی که حرکت مدنی میکنند که گفتهاند ما شک داریم و این قضیه هنوز ازطرف ما تایید نشده. من میخواهم این را بگویم، اینجا ایران و اینجا کردستان است. ما خودمان هم که در تمام زمینهها میخواهیم فعالیت کنیم، بازهم با هزار مسئولیت طرف هستیم. نمیتوانیم همه چیز را دقیق و مسلم و آن طوری که شاید از بیرون جامعه انتظارش را دارند، بررسی کنیم. ولی ما انتظار پشتیبانی از این قضیه را داریم و انتظار این را داریم که واقعا مسئولانه، برخورد جمهوری اسلامی را با این بچههای مدنی و سیاسی محکوم کنند. همین.