خشكسالی و فقر در قاره آفريقا
۱۳۸۵ فروردین ۱۸, جمعهكیيل بوند ِويك ، فرستاده ويژه سازمان ملل متحد در نايروبى اعلام كرد كه در حال حاضر بيش از ۱۱ ميليون نفر در اين مناطق گرسنهاند و به كمكهاى عاجل نيازمندند. گفته میشود كه در صورت تاخير در ارسال كمكهاى جهانى، بحران ِ شاخ آفريقا به فاجعهاى بزرگ تبديل خواهد شد. كمبود باران در اين مناطق يكى از عوامل اصلى خشكسالىست.
كنيا
در شمال كنيا در اثر خشك شدن منابع آبى، مزارع بىمحصول و مرگ و مير حيوانات امرى دائمى گشته است. از گاو و گوسفندهايى كه هنوز زندهاند، جز پوست و استخوان باقى نمانده است. ساكنان منطقه كه از دير باز در فقر زندگى میكنند، با خطر مرگ دست به گريبانند.
مردى در روستاى دامباس میگويد كه تا كنون سه چهارم گلهاش در اثر خشكسالى مردهاند و بقيه حيوانات گله نيز بيمارند. او ادامه میدهد كه وضعيت ديگر گلهداران منطقه نيز بهتر از او نيست.در بيمارستان وجير در زمانى كوتاه شش كودك جان باختهاند و عامل اصلى مرگ همه آنها سوءتغذيه بوده است.
اين در حالى ست كه بسيارى از خانوادهها توانايى رساندن كودكان بيمار خود را به بيمارستان ندارند و آنها در همان روستا جان میبازند و كسى آمارى دقيق در مورد شمار كشتگان در دست ندارد.
آلوفاله زِمه، پزشك اين منطقه پيش بينى میكند كه مرگ و مير در منطقه در اثر خشكسالى و قحطى به شدت افزايش يابد. میگويد: ”متاسفانه ما در مقابل چنين حوادثى آمادگى كافى نداريم. ما هر كارى كه از دست مون بربياد براى مريضامون انجام میديم. به ما قول تحويل داروهای بيشترى دادهاند، اما تا كنون فقط حرف بوده و ما قرص و دوايى دريافت نكردهايم.”
رودخانهى ماكيندودر جنوب شرقى كنيا، آخرين اميد طوايف كوچ نشين اين كشور است. افراد طايفه به همراه گلههاى خود به اين نواحى آمدهاند تا شايد گله را از خطر خشكسالى برهانند. گاوها در وسط رودخانه كثيف و كم عمق غلت میخورند. در ميان شان گاوهاى مرده نيز ديده میشوند و لاشخورها در آسمان بر بالاى سر آنها چرخ میخورند.
چوپانهاى قوم ماسايی، با آن شالهاى قرمز رنگ كه به دور گردن و سر خود بستهاند، گله را به كنار رودخانه كم عمق آوردهاند. آنها از روستاى كادجادو، دويست كيلومتر راه آمدهاند و نااميد و خسته به نظر میرسند. تاقيپ، يكى از چوپانهاى جوان میگويد: ”با ۸۰ تا گاو حركت كرديم. هشت روز در راه بوديم تا حالا بيست تا از گاوهامون مردهاند.”
مىگويد كه در كادجادو ديگر سبزه اى ديده میشود و چشمهها نيز همه خشك شدهاند. گله حيوانات نه علوفهاى براى خوردن داشت و نه آبى براى نوشيدن. میگويد: ”افراد خانواده مون هم وضعيتى مثل گاو و گوسفندها دارند. اونا هم گرسنه و تشنهاند. اونا هم از سوءتغذيه رنج میبرند.”
چوپانهاى قوم ماسايى جسد گاوى را از رودخانه بيرون میكشند و به كندن پوستش مشغول میشوند. يكى از آنها میگويد: ” پوست اين گاو تنها منبع درآمد ماست. براى هر كيلو پوست، بيست شيلينگ میگيريم.”
در گوشهاى مردى نشسته و به يكى از شاخههاى درختی كه در كنارش قرار دارد، ترازويى آويزان است. وزن ِ پوست گاو حدود ۱۷ كيلو میشود. چوپانها از فروش پوست حدود چهار يورو به دست میآورند. با اين پول حتا نمیشود، افراد خانواده را، فقط براى يك روز، كاملا سير كرد.
اين وضعيتى ست كه مخصوص عشاير نيست. كشاورزان هم شرايطى همين گونه دارند. در واقع اكنون فصل برداشت محصول است، اما خاك سرخ رنگ به خاطر خشكسالى و كمبود باران محصولى نداده است. پتر نيورگه (Peter Njorge) مسئول سازمان آلمانى ”كمك به گرسنگان جهان” در مورد دلايل اين وضعيت بحرانى ِ منطقه میگويد: ”در سه چهار سال گذشته ميزان بارون منطقه بسيار كم شده. پائيز گذشته كه اصلا بارندگى نداشتيم. ما به اهالى منطقه آب آشاميدنی، آرد، بنشن و روغن میديم. اما اگه كمكهاى بيشترى نرسه ، مردم با خطر ِ جدى قحطى روبرو میشند.”
در نايروبى پايتخت توريست زده ى كنيا نيز حدود ۴ ميليون نفر در خطر خشكسالى هستند. و كودكان در معرض خطر مستقيم قرار دارند. طبق طرحى جهانى قرار بر آن شده تا در دبستانها مقدارى خوراكى بين دانش آموزان تقسيم شود. آلبرت ِ دوازده ساله به اين وسيله میتواند در روز يك وعده غدا بخورد. او در خانه ، آلبرت در خانه به خاطر گرسنگى زياد خوابش نمیبرد. میگويد:
”بعضى وقتا اونقدر گرسنه میشم كه فكر میكنم دارم میميرم. وحشت میكنم، عرق میريزم و لرز تموم تنمو میگيره. شيكمم هم همه ش غار و غور میكنه.”
مالى
مالى، كشورى در غرب آفريقاست. سرزمينى محصور در خشكى كه همسايه موريتانی، الجزاير، نيجر، بوركينا فاسو، ساحل عاج، گينه و سنگال است. منطقه شمالى مالى بخشى از صحراى آفريقاست. كمبود آب و زياده روى در زدايش جنگلها از عمدهترين آفات زيست محيطى اين كشور به شمار میروند.
صحراى آفريقا كه چون كمربندى شمال اين قاره را فرا گرفته از مالى میگذرد. صحراى خشك و بىآب و علف همه ساله زمينهاى زراعتى بيشترى را به كام خود میكشد. در اين منطقه ى جهان، بارش باران همه ساله كم و كمتر و زمان بارش نيز نامنظمتر میشود. البته خود شهروندان مالى نيز در وخيمتر شدن اوضاع بى تقصير نبودهاند.آنها دام خود را هر جا كه اثرى از سبزى بود چراندند، جنگلهاى موجود را براى خانه سازى و تبديل آنها به زمينهاى كشاورزى و مراتع و دامدارى قطع كردند، چشمههاى آب آشاميدنى را با استفاده ى بيش از حد خشك كردند. اين در حالى ست كه هزار سال پيش شهر تيمبوكتو (Timbuktu) كه در شمال اين كشور واقع است، سبز و خرم بوده است.
چهل سال پيش اين شهر در ساحل رود نيجر قرار داشته و اكنون از ساحل دور افتاده و در ميان صحرا واقع شده است. همه ساله شنهاى صحرا بيشتر و بيشتر به اين شهر نفوذ میكنند و دروازههاى شهر را كه روزگارى يكى از مراكز بزرگ شمال آفريقا به حساب میآمد، میپوشانند. شهرى كه يونسكو بعضى از آثار باستانى آن را تحت حمايت خود قرار داده و اين آثار به تدريج در اثر حملهى شن و ماسه تهديد به نابودى میشوند.
تينتهلوت شهر ديگرى ست كه در ۲۰ كيلومترى تيمبوكتو، در ميان صحرا واقع شده است. القاسم با آن عباى آبى گشاد و بلند و شالى كه براى محافظت از نفوذ شن تا زير چشمانش كشيده شده در مورد گذشته تيمبوكتو میگويد:
” تيمبوكتو به زبان تماشِك، يعنى زبان قوم توآرك، مكان ِ زندگى فيلهاست. زمانى در اين صحرا فيل و شير و حيوانات ديگه زندگى میكردند. اينجا آب پيدا میشد و جنگل تا اين كه در سال ۱۹۷۳، خشكسالى بزرگ اومد. اين خشكسالى مثل زمين لرزه همه جا رو لرزوند. سال ۱۹۷۲ و سال بعدش ۱۹۷۳ هيچ محصولى به دست نيومد. خيلى زود همهى حيوونا مردند و همه جا رو شن گرفت. حتا مردم تغيير پيدا كردند. بعضىها ديوونه شدند. من خودم يه نفر رو میشناختم كه صدها گاو و گوسفند و شتر داشت. همه شون مردند و اون هم ديوونه شد. خوب با اين شرايط آدم ديوونه میشه ديگه.”