1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

خروج مرگبار از استاديوم آزادى

مهيندخت مصباح۱۳۸۴ فروردین ۷, یکشنبه

در حاليكه فدراسيون جهاني فوتبال تحقيقات رسمى خود در مورد كشته شدن تعدادى از مردم در ورزشگاه آزادى تهران پس از مسابقه با ژاپن را آغاز كرده، هنوز حال چند نفر از مجروحان اين اتفاق وخيم گزارش ميشود.

https://p.dw.com/p/A6Sv
عکس: dpa

مسئولان فيفا ديروز به فدراسيون فوتبال ايران فاكسى فرستاده اند و خواهان اطلاعات بيشتر در باره اين حادثه شده اند.

على يكى از طرفداران فوتبال كه روز مسابقه به استاديوم نرفته بوده ميگويد:

” راستش اصلا نميخواستم مسابقه با ژاپن را پس از بازى ايران و بحرين ببينم. فكر ميكردم ايران مى بازد. وقتى گل اول را زدند خيلى خوشحال شدم و تا آخر بازى نشستم.”

على در مورد زير دست و پا ماندن مردم هنگام خروج از استاديوم ميگويد:

” اين داستان ها هميشه بخاطر عدم نظارت كافى و وجود نداشتن مسايل ايمنى و نداشتن نيرو براى كنترل مردم پيش ميايد. صد هزار نفر جمعيت زيادى است و پس از برد ايران وقتى اين عده با هيجان ميخواهند بيرون بيايند و چهل هزار نفر هم بيرون ايستاده اند، اگر نظارت نشود شلوغى هايى بوجود ميايد . اينرا ماموران نمى توانند و سالهاست كه نمى توانند....”

سياوش جوان ديگرى كه با استفاده از بليط مجانى در طبقه دوم استاديوم بوده، ماجرا را اينطور تعريف ميكند :

” تا موقعى كه بازى انجام شد و ما حدود ساعت هشت و ربع خواستيم از استاديوم خارج شويم، مشكلى نبود. وقت خروج ما رسيديم به تنها درى كه به خارج باز ميشد و ازدحام خيلى زياد بود. ايستاديم تا كمى خلوت شود. پهناى در خروجى چهار متر بود كه اين خيلى كم است. ما ديديم جلوى در حالت گودال هاى كوچك و جوى مانند دارد كه پاى مردم گير ميكرد يا كفش هايشان درميامد و مى افتادند زمين. البته تصور نكنيد كه آدمها مى افتادند و ديگران آنها را له ميكردند ولى ما چند نفر را ديديم كه دنبال كفش هايشان ميگشتند يا زمين خورده بودند. ما آقايى را ديديم با يك پسر بچه كه افتاده بود زمين و ميگفت قفسه سينه ام درد ميكند. دويديم سمت نيروهاى انتظامى كه آمبولانس خبر كنند. آنجا زخمى هاى زيادى ديديم كه دور و برى هايشان گريه و داد و بيداد ميكردند. بعد از ده دقيقه كه نيروى انتظامى فقط مردم را نگاه ميكرد، آتش نشانى رسيد و ميله ها را بريدند و چهار امدادگر و پليس زخمى ها را بردند. كلا امكان رسيدگى هاى پزشكى و كمك هاى اوليه نبود. ما يكى دو نفر را ديديم كه نبض نداشتند و كبود شده بودند. جو بدى بود و حالمان گرفته شد. بيشتر بخاطر اين كه هيچ واكنشى از طرف مامورانى كه آنجا بودند و قبل اش حسابى مواظب مردم بودند، ديده نميشد.”

على وسياوش هر دو با خرابكارى و صدمه زدن به وسايل عمومى از جمله اتوبوس ها پس از پايان مسابقه هاى ورزشى مخالفند. على مى گويد:

” من اصلا هيچ دركى نسبت به اين موضوع ندارم كه چه هيجانى ميتواند به آدم غلبه كند كه پس از بردن تيم اش بزند اتوبوس خرد كند”.