حمله به رسانههای جمعی در بحران سیاسی ایران
۱۳۸۸ تیر ۵, جمعهاز آغاز پیکار انتخاباتی در ایران صدا و سیمای جمهوری اسلامی و سایر ارگانهای بزرگ، بیطرفی را کنار گذاشتند و به تبلیغ آشکار برای یکی از نامزدهای ریاست جمهوری یعنی محمود احمدینژاد پرداختند. زمامداران کشور، وزارت ارشاد اسلامی و گردانندگان "رسانه ملی" به اعتراضات مکرر نامزدهای دیگر انتخابات، مهدی کروبی، میرحسین موسوی و محسن رضایی اعتنا نکردند.
در جریان شمارش و اعلام آرا نیز منتقدان دولت خرده گرفتند که رسانههای بزرگ وظیفۀ خبررسانی را کنار گذاشته و آشکارا برای پیروز خواندن کاندیدای نیروهای اصولگرا تلاش میکنند. این یکی از دلایل اصلی گرم شدن بازار رسانههای خارجی و اینترنتی شد، و به پدیدهای میدان داد که محافل و نهادهای غربی آن را "جنگ رسانهای" خواندهاند.
میرحسین موسوی در یکی از بیانیههای اخیر خود اعلام کرد که دولت امکان ارتباط او با جامعه را روز به روز محدودتر میکند. آقای موسوی هشدار داده است که «خبرسازی یك سویهی رسانه ملی و رسانههای دولتی جامعه را به سمت دریافت اطلاعات از طریق رسانههای خارجی سوق میدهد.»
در روزهای گذشته فشار بر رسانههای غیردولتی شدت گرفته است. دهها روزنامهنگار دستگیر شده و بسیاری دیگر در هول و ولای بازداشت به سر میبرند. وزارت ارشاد اسلامی به برخی از روزنامهنگاران هشدار داده که از گفتگو با رسانهها خودداری کنند. ماشاءالله شمسالواعظین از گفتوگو با بخش فارسی دویچه وله عذر خواست، زیرا به گفته او مقامات وزارت اطلاعات، این روزنامهنگار و تحلیلگر را احضار کرده و او را از مصاحبه با بنگاههای خبری منع کردهاند.
آسیب فرهنگی تعطیلی رسانهها
منع فعالیت وسایل ارتباط جمعی تنها جنبۀ سیاسی ندارد، بلکه خسرانی فرهنگی است که به خمودگی ذهنی و سترونی فکری میانجامد.
محمد قائد نویسنده و پژوهشگر اجتماعی عقیده دارد که در جوامع مدرن رسانههای فعال و پویا هستند که به جنب و جوش فرهنگی رونق میدهند؛ این یکی از شناسههای مهمی است که چنین جامعهای را از جوامع بدوی دور میکند. به عقیدۀ این پژوهشگر تعطیلی رسانههای گروهی بیگمان جامعه را از شریانهای تفکر آزاد محروم میکند، اما در جامعهی پرالتهابی مانند ایران امروز، خلأ اطلاعاتی بیدرنگ از دو منبع دیگر پر میشود: یکی آنکه کار رسانههای خارجی رونق میگیرد، و دیگر آنکه بازار شایعه و خبرسازی گرم میشود.
سرکوب جنبش با تعطیلی رسانهها؟
در گزارشها و تحلیلهای پس از انتخابات ۲۲ خرداد، از یک چرخش بزرگ یا نقطه عطف در سرگذشت جمهوری اسلامی یاد میشود. بسیاری از ناظران و تحلیلگران عقیده دارند که در بدنهی هیئت حاکمه شکافی بیسابقه پدید آمده است، که هر کسی قادر به دیدن آن است. به موازات این شکاف، درهای عمیق میان مجموعۀ حاکمیت و بدنهی جامعه، به عبارت دیگر میان "رؤسا و رعایا"، دهان باز کرده که دیگر پر شدنی نیست.
جمهوری اسلامی پس از سی سال با بحرانی جدی روبرو شده که دیر یا زود سرنوشت آن را رقم خواهد زد. دکتر مصطفی دانش تاریخدان و روزنامهنگار مقیم آلمان عقیده دارد که حاکمیت با اعمال فشار میتواند رهبری جنبش اعتراضات را خاموش کند یا قیام مردم را در این مرحله سرکوب کند، اما این موقت خواهد بود و جنبش بیتردید پس از مدتی با نیرو و حرارتی بیشتر شعله ور میشود.
به عقیده آقای دانش نظام جمهوری اسلامی با تناقضات ساختاری خود، قابل دوام نیست. این رژیم با بحران عمیق مشروعیت روبروست و دیگر نمیتواند با افزارها و ترتیبات پیشین به حاکمیت خود ادامه دهد.
AA/SA