1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نظری به زندگی و مبارزات شیرین عبادی به مناسبت ۶۰ سالگی‌اش

۱۳۸۶ خرداد ۳۰, چهارشنبه

شیرین عبادی، برنده جایزه نوبل صلح سال ۲۰۰۳ در روز پنجشنبه ۳۱ خرداد (۲۱ ژوئن) ۶۰ ساله می‌شود. کیواندخت قهاری به این مناسبت مروری کرده است بر زندگی و مبارزات و اندیشه‌های او.

https://p.dw.com/p/AymW
شیرین عبادی
عکس: DW

شیرین عبادی، برنده جایزه نوبل صلح سال ۲۰۰۳ در روز پنجشنبه (۲۱ ژوئن) ۶۰ ساله می‌شود. چهار سال پیش که شیرین عبادی جایزه نوبل صلح را در اسلو دریافت کرد و سپس به وطنش ایران بازگشت، فعالان حقوق مدنی در ایران با شادی فراوان به استقبالش شتافتند، اما بسیاری از سیاستمداران ایران کوشیدند تا در گفته‌هایشان از ارزش جایزه‌ بین‌المللی‌ای که او دریافت کرده بود بکاهند. در این میان اما شواهد بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهد اهدای جایزه نوبل صلح به این زن مبارز ایرانی موجب تقویت رشد جنبش دمکراتیک و تسهیل افشای نقض حقوق بشر در ایران شده است.

کیواندخت قهاری مروری کرده است بر زندگی و مبارزات و اندیشه‌های شیرین عبادی به مناسبت ۶۰ سالگی او:


شیرین عبادی نماینده آن گروه از زنان ایرانی تحصیل‌کرده‌ای است که طعم تلخ تبعیض را چشیده‌اند و درد و رنج ناشی از آن را به نیرویی برای مبارزه با تبعیض تبدیل کرده‌اند.

تحصیل حقوق

شیرین عبادی ۶۰ سال پیش در همدان به دنیا آمد و در تهران بزرگ شد. پدرش حقوقدان بود و با نوع تربیت خود توانسته بود به فرزندانش حس برابری میان دختر و پسر را منتقل کند. خانم عبادی در این باره می‌گوید:
«مهمترین چیزی که من از خانواده‌ام یاد گرفتم برابری حقوق زن و مرد بود. ما سه خواهر بودیم و یک برادر. در زمان ما پسر به هرحال اهمیت بیشتری از اولاد دختر داشت. اما رفتار پدر و مادر من، خصوصا پدرم، طوری بود که کوچکترین امتیازی به مناسبت پسربودن برای برادرم قائل نمی‌شدند.»

دکتر عبدالکریم لاهیجی
دکتر عبدالکریم لاهیجیعکس: DW

شیرین عبادی به تحصیل حقوق پرداخت. او قاضی‌ای جوان و موفق بود. دکتر عبدالکریم لاهیجی، بنیانگذار “جمعیت دفاع از حقوق بشر ایران“، نخستین سازمان حقوق بشر ایران، که در آن هنگام وکیل بود آن سالها را به خاطر می‌آورد:
«شیرین عبادی جزو دومین گروه زنهایی بود که به عنوان قاضی وارد دادگستری ایران شدند در نخستین سالهای دهه پنجاه و این تحولی بزرگ برای دادگستری و بویژه نسل ما بود. چیزی که در مورد شیرین فوق‌العاده حائز اهمیت و توجه بود تسلط او بود موقعی که تصدی یک دادگاه را داشت. اولین زنی بود که رییس دادگاه شهرستان تهران شد. پست مهمی بود برای یک قاضی جوان. و این تسلط که می‌گویم هم تسلط حقوقی و فنی بود از نظر اداره دادگاه و هم شخصیت و ابهتی که شیرین داشت.»

حقوق پس از انقلاب

اما با انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ قوانین اسلامی جاری گشتند و از جمله شغل قضاوت برای زنان ممنوع شد. برای شیرین عبادی تبعیضی که با قوانین به زنان روا داشته می‌شد به معنای پایمال شدن ارزشهای خانوادگی‌ای بود که به آن اعتقاد داشت:
«من با این روحیه بزرگ شده بودم که زن و مرد با همدیگر برابرند و در اجتماع هم بعنوان قاضی مورد قبول جامعه قرار گرفته بودم. در هیچ موردی من به این مسئله برنخوردم که چون زن هستم، رأی من ممکن است بدتر از مردها باشد. تا اینکه انقلاب شد و قانون مجازات اسلامی را تصویب کردند. من در قانون خواندم که من اگر قتلی (بکنم) ارزش من درست نصف ارزش مرد است. تاثیر این قانون که کلیه‌ باورهای کودکی و جوانی من را باطل می‌کرد ضربه‌ی بزرگی بود و من در آنجا فکر کردم که من موجودیت انسانی‌ام را از دست دادم.»

حاصل آن بود که عبادی پس از گذراندن دوره‌ای دشوار از خانه‌نشینی، چیزی که بسیاری از زنان شاغل در رشته‌های گوناگون پس از انقلاب تجربه کردند، عزم جزم کرد و با روحیه‌ای مصمم به مبارزه پرداخت، در شرایط آن روزگار ایران “طرفدار حقوق بشر و حقوق زنان“ نوعی ناسزای سیاسی بود. مبارزه عبادی در ابتدا در عرصه حقوق کودک میسر بود:
«در آن زمان صحبت از حقوق بشر در ایران مانند این بود که شما یک نارنجک دست بگیرید و به خیابان بروید. من هنوز روزنامه‌هایی را دارم از دست راستی‌ها که وقتی می‌خواستند به من فحش بدهند‌، می‌گفتند طرفدار حقوق بشر، ای لیبرال، ای فمینیست. اینها زمانی بعنوان فحش در کشور ما به‌کار می‌برد. همدیگر را که می‌خواستند فحش بدهند، می‌گفتند فمینیست است. گفتن اینکه من فمینیست هستم یا طرفدار حقوق بشر، مسئله‌ی راحتی نبود. بنابراین من آمدم کارم را از جای دیگری شروع کردم، از حقوق کودک. وقتی راجع به کودکان صحبت می‌کنیم و حقوقی که آنها دارند، حساسیت جامعه‌ی پدرسالار کمتر جلب می‌شود. ضمن اینکه در قالب حقوق کودک کلیه‌ی مسایل حقوق بشری هم قابل طرح است.»

حقوق کودکان

نسرین ستوده، وکیل دادگستری که هم اکنون بخصوص در زمینه لغو مجازات اعدام برای نوجوانان تلاش می‌کند، از آغاز شاهد تلاش عبادی برای مطرح کردن بحث حقوق کودکان و تاسیس انجمن حمایت از حقوق کودکان بوده است، انجمنی که هم اکنون بیش از پانصد عضو دارد. خانم ستوده همچنین می‌داند که شیرین عبادی در آن سالها که جنبش حقوق زن در ایران رشد نیافته بود، به این موضوع می‌پرداخت:
«یادم هست که در اولین جلسه‌ای که به دیدن ایشان رفته بودم سال ۷۰ بود.هنوز بحث حقوق زنان در ایران خیلی به‌اصطلاح پا نگرفته بود، حتا بحث روز جهانی زن با عنوان ۸ مارس هم خیلی مورد توجه قرار نمیگرفت. من خاطرم هست که به هر کتابفروشی میرفتم و کتاب مربوط به حقوق زنان میخواستم، میگفتند حالا شما اول تکلیف حقوق مردان را روشن کنید، بعد به حقوق زنان هم میرسیم. خاطرم هست همان اولین جلسه‌‌ای که رفته بودم پیش ایشان گفتم، من خیلی دنبال کتاب میگردم. در کمدش را باز کرد، دیدم یک عالمه کتاب مربوط به حقوق زنان قدیمی، جدید و جزو آنها کتاب سیمون دوبوار یادم هست جزو اولین کتابهاییست که هر فمینیستی آن را مطالعه میکند و کتابهای فارسی بسیاری که واقعا توی آن شرایط یک دریچه‌ی خیلی بزرگی بود برای من. وقتی یک موضوعی در جامعه به اصطلاح مد نیست، یک افراد خاصی با انگیزه‌های خاصی دنبالش میروند.»

نسرین ستوده، وکیل دادگستری
نسرین ستوده، وکیل دادگستریعکس: feministschool.com


وکالت در پس از انقلاب

شیرین عبادی در سال ۱۳۷۱ توانست به عنوان وکیل مشغول به کار شود. وکالت او بیش از هر چیز دربرگیرنده دفاع از پرونده‌های متهمان سیاسی بود. عبادی در سال ۱۳۸۰ همراه با چهار وکیل دیگر، محمدعلی دادخواه، محمد شریف، محمد سیف‌زاده و عبدالفتاح سلطانی، کانون مدافعان حقوق بشر ایران را تاسیس کرد. این وکلا از جمله وکالت فعالان سیاسی ملی – مذهبی و خانواده‌های قربانیان قتلهای زنجیره‌ای را بر عهده گرفتند. افشاگری این وکلا در پهنه همگانی موجب آن شد که برای خود آنان پرونده‌سازی شود و هر یک چند ماهی به زندان بیافتند. از جمله عبدالفتاح سلطانی که از اول بهمن ماه ۱۳۸۱ به مدت چهار ماه به زندان رفت. وی این خاطره‌ را از همکار و همرزمش شیرین عبادی دارد:
«من میتوانم یک خاطره‌ای را تعریف کنم که این میتواند هم بیانگر وضعیت روحی یک انسانی که برای حقوق بشر فعالیت کرده عمری را، و هم اینکه لحظه‌ای را که در یک شرایط خاصی قرار میگیرد و در آن شرایط خاص عکس‌العمل مثبت و در عین‌حال امیددهنده‌ای را میتواند داشته باشد برای همکارش. در حدود سه‌­ سه‌سال و نیم قبل برای یکی از مواردی که میخواستم بروم به زندان با آقای دادخواه و محکوم به ۴سال حبس شده بودیم، در هنگام بدرقه‌ای که ما در کانون وکلا بودیم و قرار بود که عده‌ای از وکلا به بدرقه‌ی ما بیایند دم در محل جایی که میخواستیم خودمان را معرفی بکنیم، خب سرکار خانم عبادی بعنوان یکی از همکاران نزدیک و رییس کانون مدافعان حقوق بشر همراه من بود، در همان محل هیات مدیره‌ی کانون وکلا. من در آن لحظه احساس کردم با توجه به اینکه بهرحال یک خانم وقتی یکی یا دوتا از همکارانش را می‌خواهند اعزام بکنند به زندان، طبیعیست که از نظر روحی تحت تاثیر تألم شدیدی قرار میگیرند و اشک در چشمانشان حلقه زده بود، در عین حال میخواستند روحیه بدهند به آن دو نفری که میخواستند به زندان اعزام بشوند، من و آقای دادخواه، آنچنان همزمان با اشکی که در چشمان‌شان بود سعی میکردند که ما را بدرقه بکنند که در عین حالی که آن اشک و آن ناراحتی‌شان هم نمایان بود، داشتند روحیه‌ی بسیار زیادی به ما میدادند که مبادا خدای ناکرده با این شناختی که از ما داشتند و میدانستند که بهرحال ما مقاومت میکنیم و مشکل نخواهیم داشت، درعین حال آن روحیه‌دهندگیشان بسیار عالی بود و سعی میکردند که با لبخند توام با اشک ما را بدرقه بکنند که آدم احساس میکرد هم دارند به ما روحیه میدهند و هم در عین‌حال احساسات پاکشان را دارند احساس میکنند و آن لحظه لحظه‌ای نبود که آدم بتواند در عمرش فراموش بکند و این نشان‌دهنده‌ی یک فردی‌ست که بهرحال یک عمر برای حقوق بشر کار کرده است. طبیعی بود که در آن لحظه میتواند هم با اشک و هم با لبخند به یک انسانی که در حال رفتن به زندان است روحیه‌ی دو چندان مضاعفی بدهد که بتواند زندان را راحت‌تر تحمل بکند.»

شیرین عبادی هنگام دریافت جایزه نوبل صلح
شیرین عبادی هنگام دریافت جایزه نوبل صلحعکس: AP
عبدالفتاح سلطانی، از بنیانگذاران کانون مدافعان حقوق بشر ایران
عبدالفتاح سلطانی، از بنیانگذاران کانون مدافعان حقوق بشر ایران

جایزه نوبل

در اکتبر ۲۰۰۳ جایزه نوبل به شیرین عبادی اهدا شد. اهدای این جایزه به عبادی به نظر فعالان حقوق بشری چون مهرانگیز کار «علاوه بر عوامل دیگری که در دادن جایزه صلح نوبل به خانم شیرین عبادی تاثیرگذار بود، یعنی علاوه بر البته شایستگی ایشان باید گفت آن دیدگاهی که در غرب رشد کرده و متمایل است به اینکه اسلام میان‌ه‌رو را تقویت بکند و یک راه آشتی باز کند بین اسلام و تمدن غربی، این هم عامل و انگیزه‌ای بود که اجازه داد به کمیته صلح نوبل که خانم عبادی را که خانمی با معتقدات دینی هستند انتخاب بکند» - معتقدات دینی‌ای که خود شیرین عبادی تناقضی میان اصول آن و اصول حقوق بشر نمی‌بیند. چنانچه شیرین عبادی، در سخنرانی مشهورش به هنگام گرفتن جایزه نوبل صلح و نیز پس از آن این موضوع را تکرار کرد که اسلام و حقوق بشر با هم سازگارند.
«ما در ایران قوانین خوبی نداریم، برخی قوانین ما نقض‌کننده حقوق بشرند. بعضی از مردم فکر می‌کنند که این قوانین برگرفته از اسلام‌اند. اما به نظر من این قوانین ناشی از تفسیر نادرست ما از قوانین اسلامی هستند. اگر تفسیر ما از اسلام خوب و صحیح باشد، می‌توانیم مسلمان باشیم و قوانین بهتری داشته باشیم.»

اسلام و حقوق بشر

در حالی که برخی از فعالان حقوق بشر، چون عمادالدین باقی، رییس سازمان دفاع از حقوق زندانیان ایران، با این نظر خانم عبادی موافق‌اند، برخی دیگر از آنان به این نظر به شدت انتقاد می‌کنند. از جمله دکتر محمدرضا نیکفر، نویسنده و منتقد فرهنگی، که پس از سخنرانی شیرین عبادی در مقاله‌ای با عنوان “دین و حقوق بشر“ به این موضوع پرداخت.
محمدرضا نیکفر در این باره می‌گوید: «خانم عبادی در سخنرانی مشهورشان در هنگام گرفتن جایزه‌ی صلح نوبل گفتند و پساتر هم این موضوع را تکرار کردند که اسلام و حقوق بشر با هم سازگارند. این ادعا بحث‌برانگیز شد و هنوز هم هست. من در مقاله‌ای به این موضوع پرداخته‌ام. وقتی خانم عبادی می‌گویند اسلام و حقوق بشر با هم سازگارند، این سخن یک ادعای ایدئولوژیک بیش نیست، به این معنا که با عزیمت از یک ایدئولوژی و در اینجا از یک ایدئولوژی دینی، که شکلهای مختلفی دارد، چیزی را می‌پوشاند. خاصیت ایدئولوژی پوشاندن و وارونه نشان دادن است. آنچه پوشانده می‌شود این حقیقت است که حقوق بشر یک نگرش مدرن است و ما برای تحقق اجتماعی و سیاسی آن بایستی نظامی را داشته باشیم که حقانیت عصر جدید را، دست کم در زمینه‌ی حقوق بپذیرد. در مورد دین نیز این ادعا پوشاننده است چون تعلق دین به یک نظام پیشامدرن را که برداشت حقوق آن مبتنی بر اطاعت و عبودیت و وظیفه است، می‌پوشاند و نیز این موضوع را که تاریخ دین هیچ سنخیتی با حقوق بشر ندارد. از خانم عبادی انتظار می‌رفت که در این زمینه روشنگری می‌کرد و صراحت و شجاعت بیشتری می‌داشت. این سخن که "اسلام و حقوق بشر با هم سازگار هستند" فقط در معنای سیاسی محدودی پذیرفتنی است، آن هم آنگاه که منظور از "هستن" "بایستن" باشد، یعنی جمله هنجارگذار شده و این معنا را بدهد که اسلام بایستی با حقوق بشر سازگار شود. لازمه‌ی این کار طبعا تفسیرهایی آگاهانه تغییردهنده است. خانم عبادی می‌بایست در این مدت مدام بر این نکته تأکید می‌کردند.»

دکتر محمدرضا نیکفر، پژوهشگر فلسفه
دکتر محمدرضا نیکفر، پژوهشگر فلسفهعکس: DW

مهرانگیز کار نیز که سالهایی طولانی به عنوان حقوقدان، برای تغییر قوانین ایران مبارزه کرده و هم اکنون به عنوان استاد میهمان در دانشگاه هاروارد تدریس می‌کند، در این مورد می‌گوید:
«به عقیده من احترام به دین اسلام در جامعه‌ای که اکثریتش مسلمان هستند امر لازمی است، حتی در سیاست‌گذاری و نباید در سیاست‌گذاری به گونه‌ای اقدام کرد که به آن مبانی فکری مردم یک جامعه اهانت شود. اما بحث اینکه اسلام کاملا سازگار است با حقوق بشر من به کلی باورم نمی‌شود. و نه تنها اسلام، بلکه دیگر ادیان توحیدی هم تصور نمی‌کنم بتوانند این ظرفیت را داشته باشند که کاملا سازگاری داشته باشند با مبانی جهانی حقوق بشر. و ما نباید خودمان را معطل بکنیم برای اینکه آقایان و مجتهدینی بوجود بیایند سرانجام که بتوانند به ما کمک بکنند. ما الان در ایران بحث قانونگذاری داریم. و قانونگذاری ما محدود می‌شود به اینکه حتما با مبانی اسلامی در تعارض نباشد یا هماهنگ باشد. در این موقعیت بحرانی اینکه مدام بخواهیم بگوییم که اسلام در ماهیت و ذاتش با حقوق بشر سازگاری دارد، ممکن است حرف درستی باشد از نظر کارشناسان دینی، ولی کمکی به ما نمی‌رساند و به عقیده من اساسا اختلاط دین و حکومت هیچ‌گونه مفری باقی نمی‌گذارد که ما بتوانیم از برابری حقوقی زن و مرد، از برابری حقوقی مسلمان و غیرمسلمان و از خشونت‌زدایی از مجازاتهایی که می‌گویند شرعی است، مثل شلاق، مثل سنگسار، مثل قطع اعضای بدن، جلوگیری کنیم. در کشور ما باید دین از حکومت جدا بشود تا بتوانیم نزدیک شویم به ضوابط بین‌المللی حقوق بشر در قانونگذاری.“

دکتر مهرانگیز کار، حقوقدان
دکتر مهرانگیز کار، حقوقدانعکس: DW

تلاش برای تغییر قوانین

انتقادها وجود دارند. در عین حال شیرین عبادی در هر فرصتی و با استفاده از ازادی نسبی‌ای که داشتن نوبل به او می‌دهد خواست خود را برای تغییر قوانین ایران بیان می‌کند. وی در این مورد می‌گوید: «جایزه نوبل بلندگویی بسیار رسا در اختیار من قرار داد. من توانستم با مخاطبین بیشماری در جهان صحبت کنم. در ایران متاسفانه ما همیشه، قبل و بعد از انقلاب، با مسئله سانسور مواجه بودیم. گاهی این دایره سانسور تنگتر هم می‌شود مثل سه چهار سال اخیر. در چنین شرایطی افرادی که مثل من از پایگاه قانون صحبت می‌کنند در نتیجه حکومت خیلی راحت هم نمیتواند مارک جاسوس و ضدانقلاب به آنها بزند. کاری که حکومت می‌کند این است که جلوی حرفهای مرا می‌گیرد. اما جایزه نوبل باعث شد که حربه سانسور در مورد من کارگر نباشد. اگر روزنامه‌های داخلی حرف مرا منتقل نمی‌کنند، من از طریق سفرهای بسیار متعددی که انجام می‌دهم در همه گوشه و کنار جهان حرفم را می‌زنم و در آنجا میگویم که این قوانین مناسب فرهنگ ایران نیست.»

برای ارتقای فرهنگ دمکراسی و حقوق بشر

آنچه برای عبادی در آینده در اولویت قرار دارد ارتقای فرهنگ دمکراسی و حقوق بشر در ایران است. از زمانی که حتی کتاب هم در کتابفروشیها در مورد حقوق و جنبش زنان یافت نمی‌شد ۱۵ سال گذشته است و اینک هزاران زن با گرایشهای گوناگون فکری و سیاسی در کمپینی شرکت می‌کنند که ماههاست در ایران در جریان است. هدف این کمپین جمع‌آوری یک میلیون امضاست برای اعتراض به قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان از راه مسالمت‌آمیز.

این است که ناظران مسائل حقوق بشر ایران با وجود فشار و سرکوبی که هم اکنون در عرصه‌های گوناگون حرکتهای اجتماعی و سیاسی در یاران وجود دارد به بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران خوش‌بین‌اند. دروری دایک، از سازمان عفو بین‌الملل در انگلیس می‌گوید: «ایران کشوری است که پر از مدافعان حقوق بشر است، پر از دانشجویانی که شرایط بهتری در مورد حقوق بشر جستجو می‌کنند، پر از کارمندانی در داخل قوه قضاییه که می‌خواهند سیستم بهتر کار کند. و همینطور البته مقاومت زنان که کمپین برای حقوق برابر شروع کرده‌اند. بنابراین من امیدوار هستم.»