حقخواهی با گروگانگيری؟
۱۳۸۵ آذر ۸, چهارشنبهروز دوشنبه ۲۷ نوامبر (۶ آذر ماه)، مردى حدودن ۳۵ ساله به همراه دختر ۱۲ سالهاش و درحالى كه اسلحه و نارنجك دستى با خود داشت، وارد مدرسه راهنمايى پسرانه فلق در شمال تهران شد و تمامى ۱۲۰ دانش آموز مدرسه را به همراه معلمينشان به مدت ۳ ساعت به گروگان گرفت.
فرد گروگانگير كه خود را محمد معرفى كرده است، مدعى شده كه در ۱۴ سالگى به جبهه رفته و در اعتراض به عدم حمايت دولت از خود، دست به اين كار زده است. او درخواست مشخصى را مطرح نكرده و كسى نمىداند خواستهاى او از دولت دقيقن چه چيزهايى بوده است. همچنين مشخص نيست كه قبل از اقدام به اين كار چه راههاى ديگرى را براى به دست آوردن آن چيزى كه حق خود مىداند، پيموده اما قاعدتن اين اقدام نمى تواند اولين قدم او باشد.
دكتر مهديس كامكار، روانپزشك در توجيه علل بروز اينگونه حوادث میگويد:
«قطعن يك هدفى وجود دارد و براى رسيدن به آن، شخصى كه اين كار را مىكند اگر به صورت سازماندهى شده و به صورت دسته بندى سياسى نيست و خودش شخصن اين كار را مىكند، چون از راههايى كه مىشناخته نتوانسته به آن حقى كه براى خودش قائل بوده دسترسى پيدا كند، آن وقت دچار يك حمله خشونت بار ذهنى و فكرى و رفتارى مىشود كه ممكن است دست به يك اقدامى بزند كه در واقع تبهكارى محسوب مىشود مثل گروگانگيرى.»
دكتر كامكار كه در زمينه آسيبهاى اجتماعى تحقيقاتى انجام داده، اظهار مىكند كه از سالهاى بعد از جنگ جهانى اول اصطلاحى در روانشناسى وارد شد به نام موج گرفتگى يعنى كسانى كه در معرض امواج ناشى از انفجار بودهاند دچار اختلالات رفتارى میشوند. به گفته اين روانپزشك، اين بيمارى كه بعدها «سندروم بعد از حادثه» نام گرفت تنها اختصاص به جنگ ندارد و بعد از هر تجربه ناخوشايندى مثل سيل، زلزله و يا تجاوز جنسی نيز ممكن است روى دهد. دكتر كامكار تأكيد مى كند كه اين مسئله نبايد مورد سوءاستفاده افراد قرار بگيرد و اين توهم به وجود آيد كه هركس به جبهه رفته دچار اين سندروم شده يا هركس كه دچار اين سندروم است حتمن دست به اعمال جنايتكارانه مىزند.
گروگانگيرى اگرچه در امريكا و بعضى كشورهاى اروپايى بسيار اتفاق مىافتد ولى در ايران پديده نسبتن جديدی است. با اين حال اين دومين بار در طول يكسال گذشته است كه مدرسهاى در تهران هدف گروگانگيرى قرار مىگيرد.
دكتر نيره توكلى، جامعه شناس، با اشاره به افزايش جرائم اجتماعى مثل اخاذى، گروگانگيرى و سرقتهاى مسلحانه، تحولاتى را كه در يكسال گذشته در كشور به وقوع پيوسته در ايجاد بىثباتى و احساس ناامنى در افراد مؤثر مىداند. او میگويد: «چيزهايى كه در يكسال اخير اتفاق افتاده، مهم است. تحولات فراوان، پشت سر هم، توجيه نشده و بدون زمينه در دولت جديد مثل جابجايىها، باعث شده كه خيلى از افراد دچار عدم امنيت شغلى شده باشند و اينكه هيچ چيز در جای خودش نيست و همه چيز در حالت دگرگونى است.»
آيا وقوع چند سرقت مسلحانه و گروگان گيرى با اسلحه و جناياتى از اين قبيل، زنگ خطرى براى جامعه ايران محسوب مىشود؟ آيا نوع بزهكارى ها در ايران در حال تغيير است؟
دكتر كامكار معتقد است:
«فرم بزهكاری و جنايتكاری دارد در ايران عوض مىشود به خصوص در تهران. به خاطر اينكه شرايط نابهنجار اجتماعى و بحران هاي اجتماعى دارند تغيير مىكنند و نابهنجارتر و بحرانىتر مىشوند. در نتيجه واكنش شهروندان هم به بحرانهاي اجتماعى تغيير پيدا میكند.»
گروگان گيرى روز گذشته با دخالت پليس و بدون هيچ حادثهاى پايان گرفت اما بسيار خوش بينانه است اگر باور كنيم كه هميشه اينگونه حوادث آرام و بيصدا به پايان مىرسند.