1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

جوانان افغانستان؛ نسل فراموش شده

۱۳۸۵ دی ۴, دوشنبه

افغانستان یکی از کشورهای جوان است که از مجموع ٢٥ میلیون نفر جمعیت تقریبی آن، ١٠ میلیون نفر در سنین بین ١٥ تا٣٠ ساله قرار دارند. در واقع ٤٥% جمعیت افغانستان را طبق سرشماری مرکزی افغانستان جوانان تشکیل می‌دهد. اما اگر پا را فراتر گذاشته و وضعیت جوانان افغانستان را با دیگر کشورها بسنجیم تازه به این موضوع می‌رسیم که نسل جوان افغانستان یک نسل فراموش شده است.

https://p.dw.com/p/A6RC
عکس: dpa

نسل جوان افغانستان در جریان بحران‌های اقتصادی و اجتماعی، آسیب جسمی و روحی قابل توجهی را متحمل شده‌اند و در فضای آلوده‌ی جنگ و خشونت ، ابتدایی‌ترین سالهای جوانی خود را تجربه کرده‌اند. ٨٠% این طبقه از نعمت سواد محروم بوده و عده‌ای از آنها نیز در مهاجرت به سرمی‌برند.

برای بررسی وضعیت جوانان در حالت کنونی و برخورداری آنها از آزادی و یا عدم آزادی باید وضعیت‌شان در گذشته بررسی شود. اگر به پنج سال پیش یعنی به زمان رژیم طالبان برگردیم درمی‌یابیم که جوانان خیلی محدود بودند. دختران به هیچ وجه اجازه‌ی درس خواندن را نداشتند و پسران هم با محدودیتهای زیادی ادامه‌ی تحصیل می‌دادند. مثلاً بیشتر موضوعات درسی آنها را مضامین دینی تشکیل می‌داد و باید با پوشش و اونیفورم خاص به مدرسه و دانشگاهها می‌رفتند یعنی آنهادر امور شخصی خود هیچ اختیاری نداشتند. حتی ریش آنها اندازه گرفته می‌شد.

با مقایسه‌ی رژیم قبلی و رژیم جدید می‌توان گفت: از محدودیت‌های جوانان اعم از دختران و پسران تا حدود زیادی کاسته شده است. مهمتر از همه موضوع تحصیل است که ممانعتی برای آنان وجود ندارد. جوانان در امور اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و حتی ورزشی نیز می‌توانند نقش مهمی را ایفا کنند. آنها نسبت به گذشته آزادی‌های چشمگیری را به دست آورده‌اند. چرا که عده‌ای از جوانان با توجه به نوعیت رژیم جدید آینده‌ی خود را در یادگیری زبان انگلیسی و کامپیوتر می‌بینند. عده‌ای هم سعی می‌کنند از دروسی که در مدت جنگها دور مانده‌اند آن را جبران کرده و به صورت شبانه درس بخوانند. برخی از جوانان دیگر هم بعد از مهاجرتهای طولانی به افغانستان بازگشته‌اند و کارهایی را که در زمان مهاجرت آموخته‌اند به کشور خود ارائه می‌دهند.

درست است که جوانان افغانستان به آزادی " نسبی" دست یافته‌اند ولی آزادی به تنهایی کاری را از پیش نمی‌برد ، بلکه جوانان را به راه نادرست سوق می‌دهد. یعنی در کنار این آزادی‌ها ایجاد راهکار و پالیسی دولت نیز نیاز است.

اگر پا را فراتر گذاشته و وضعیت جوانان افغانستان را با دیگر کشورها بسنجیم تازه به این موضوع می‌رسیم که نسل جوان افغانستان یک نسل فراموش شده است. گرچند که بعد از انتخابات ریاست جمهوری، آقای حامد کرزای رئیس جمهور افغانستان وزارت امور جوانان را که در رأس آن آمنه افضلی بود به عنوان کابینه‌ی خود انتصاب کرد ولی دیری نگذشت که این وزارت از طرف پارلمان استقلال خودرا از دست داد و با وزارت فرهنگ ادغام شد.

وزارت جوانان در زمان استقلال خود فقط توانست تشکیلات وزارت را بسازد و به وضعیت ادارات آن سروسامان بدهد ولی کار عملی را در زمینه‌ی پیشرفت ذهنی و علمی جوانان انجام نداد. هم اکنون نیز وزارت فرهنگ و جوانان افغانستان هیچ برنامه‌ی جدی را در این زمینه ندارد و حتی شخصی حاضر به گفتن وضعیت کارکرد وزارت نمی‌شود.

نقش رسانه‌ها هم در رشد اذهان جوانان ضعیف و کمرنگ است. در رادیو وتلویزیون برنامه‌ی مشخصی برای تربیت و رشد جوانان دیده نمی‌شود. هر چقدر کانال تلویزیونی زیادتر می‌شود جوانان به طرف موسیقی و آن هم "موسیقی هندی" رو می‌آورند. بیشتر برنامه‌های رادیویی هم فقط آهنگهای سفارشی را جزء پلان کاری خود ساخته‌اند. این خود باعث شده است برخی از جوانان خواننده باشند ولی هیچ کدام به طور تخصصی نمی‌خوانند و با فن‌ها و مهارتهای موسیقی آشنایی ندارند. دولت هم در این مورد پالیسی مشخص را ارائه نکرده است.

جوانانی هم که از کشورهای خارجی بازگشته‌اند با بیکاری محض مواجه می‌شوند. در هنگام صبح عده‌ی انبوهی از جوانان در میدانها ساعتها منتظر می‌مانند تا صاحبان کار یکی از آنها را با خود به سر کار ببرد. این جوانان یا به عنوان عصیان اجتماعی به گروههای طرفدار خشونت می‌پیوندند و یا دچار سرخوردگی از کشورشان شده و دوباره مهاجر می‌شوند. غم‌انگیزترین صحنه اینکه مواردی خودکشی هم به علت عدم امکانات و مراکز تفریحی و بیکاری صورت گرفته است.

مشکلات جوانان تحصیل کرده نیز کم نیست. هر ساله به تعداد جوانان پشت کنکوری اضافه می‌شود. وزارت تحصیلات عالی امسال حدوداً ٦٠٠٠٠ محصل متقاضی دارد حال آنکه این وزارت تنها دوازده هزار نفر آنها را در مراکز آموزش عالی جذب می‌کند. حتی فارغ التحصیلان دانشگاهها نیز امیدی به آینده‌ی خود در زمینه‌ی کاریابی ندارند.

جمعیت کثیری از محصلین در زیر چادرها درس می‌خوانند این در حالی است که پنج سال از تشکیل دولت انتقالی ، موقت و انتخابی می‌گذرد. جوانان افغانستان به ورزش نیز علاقمند هستند حتی دختران هم در بخش‌های مختلف ورزش حضور فعال دارند. دختران علاوه بر ورزشهای رزمی، بسکتبال، والیبال حتی تیم فوتبال تشکیل داده‌اند. لیکن کمبود امکانات ورزشی چه از لحاظ مکان و وسایل آنها را رنج می‌دهد.

در ساحه‌ی بازیگری و خوانندگی و تئاتر، نسل جوان جدیداً سهم می‌گیرند و تعداد چشمگیری از دختران در تلویزیون می‌خوانند. با وجود این فضای باز نسبت به زمان طالبان برای جوانان بازهم این طبقه خود را نسل محروم و فراموش شده می‌دانند و از این وضعیت خود راضی نیستند. همچنان آنها خواهان امکانات از طرف دولت در تمام عرصه‌ها هستند.

عباس جوان ١٨ ساله که دستفروشی می‌کند می‌گوید: من پدر و مادرم را در زمان جنگ از دست دادم ، از تحصیل بازماندم و حال دستفروشی می‌کنم. دائماً از طرف شهرداری مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرم. من از دولت می‌خواهم برایم یک محل مناسب فراهم کند تا با خیال آسوده کار کنم و از راه حلال زمینه‌ی تحصیل را حداقل برای خواهر خود مهیا سازم.

و فاروق دانشجوی دانشگاه کابل در حالی که از آینده‌ی خود مأیوس بود گفت: می‌دانم که این درس خواندن مرا به جایی نمی‌رساند زیرا تعداد زیادی از بستگانم فارغ التحصیل شده‌اند ولی بی‌کارند. من هم بی‌کار خواهم ماند زیرا پارتی و پول ندارم.

خدیجه تلاش، گزارشگر صداى آلمان در كابل