1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

جهان اسرار آميز نابينايان

۱۳۸۴ خرداد ۳, سه‌شنبه

در كشور آلمان تقريبا ۱۵۵ هزار انسان با نابينايى و ۵۰۰ هزار نفر با ضعف شديد بينايى مواجه هستند. زندگى نابينايان براى بسيارى از انسانها دنيايى اسرار آميز و غيرقابل تصور است. از اين رو مجله اجتماعى اين هفته را به زندگى يك ايرانى نابينا كه در شهر كلن زندگى ميكند اختصاص داده ايم.

https://p.dw.com/p/A7Rg
دكتر اسكندر آبادى، تهيه كننده مجله اروپا و برنامه نكته ها و آوا ها
دكتر اسكندر آبادى، تهيه كننده مجله اروپا و برنامه نكته ها و آوا هاعکس: DW

بسيارى از شما شنوندگان هر شب بغير از ۵ شنبه ها، ساعت ۱۰ و۵۵ دقيقه شب به مدت ۵ دقيقه برنامه همكار ما اسكندر آبادى را ميشنويد. شايد از خود سئوال كنيد كه چرا يكباره به نام و برنامه او اشاره ميكنم. همانطور كه در اول برنامه گفتم، مجله اجتماعى اين هفته به زندگى يك نابيناى ايرانى ميپردازد. اين نابينا، همكار ما آقاى اسكندر آبادى است. اسكندر ۴۶ ساله و اهل اصفهان است. با وجود اينكه او نابينا بدنيا آمده ست اما شوق يادگيرى باعث شد كه تحصيلاتش را تا مقطع دكترا ادامه دهد. اسكندر نيمى از زندگى خود را در ايران و نيمى را در آلمان گذرانده است.

در بسيارى از نابينايان، حس شنوايى به مراتب از حس شنوايى انسانهاى بينا قوى تر است. حس شنوايى به آنها در جهت يابى و درك فضا كمك ميكند. بسيارى از نابينايان زمانى كه در محيطى ناآشنا هستند، در هنگام حركت، اصواتى از خود ايجاد ميكنند كه از انعكاس آنها به موانعى كه بر سر راهشان قرار دارد، به ماهيت آن مانع پى ميبرند. حس شنوايى آنها به حدى تقويت مى يابد كه توانايى تشخيص انعكاس صوت از هر شى اى را پيدا ميكند. او ميتواند تشخيص دهد كه اين انعكاس بطور مثال از ديوار است يا شيشه يا حتى يك درخت. اما اين صداها چگونه هستند؟

"حالا امكان دارد يك نابينا، با دهانش صدايى در بياورد، يكى بشكن بزند يا يكى با عصايش خودش صدا ايجاد كند. حتى بعضى از نابيناها بحدى با هوش هستند كه با صدا هايى كه از اطراف مى آيد، مثلا با صداى پاى خودشان يا صداى پاى ديگران، براى جهت يابى خودشان از اينگونه صداها استفاده ميكنند."

شايد بسيارى از انسانهايى كه از نظر بينايى مشكلى ندارند چنين تصورى داشته باشند كه بسيارى ازچيزهايى كه در اطراف ما قرار دارند فقط زمانى ميتوانند معنا پيدا كنند كه آنها را بتوان ديد. بطور مثال رنگ ها. آيا دنياى يك نابينا خالى از هر گونه رنگى است؟ يا فقط رنگ سفيد، بعلامت نور و رنگ سياه بعلامت ظلمت وجود دارد؟

"به نظر من، رنگ چيزى است كه بيشتر مربوط به تداعى معانى ميباشد. بطور مثال از كودكى به من گفتند كه برف سفيد است، گچ سفيد است، دامن آن دختر سفيد است، لباس آن مرد سفيد است، كفن سفيد است و لباس عروس هم سفيد است. در واقع بعد از مدت زمانى، يك تصورى در ذهن من تمام اينها از رنگ سفيد ايجاد ميكند. البته ممكن است كه آن تصور سفيدى كه هر بينايى از رنگ سفيد دارد، نباشد. اما اينها تداعى براى من ميكند كه جمعشان رنگ سفيد مىشود."

يكى ديگر از حواسى كه به شخص نابينا براى درك يا داشتن تصور از فضا كمك ميكند، حس لامسه است. نه تنها نابينا با لمس كردن شى اى به ماهيت آن، يعنى به جنس و فرم آن، پى ميبرد، بلكه لمس كردن، تصور و ذهنيت نابينا را نسبت به اشيا شكل يا تغيير ميدهد. انسانهايى كه نابينا نيستند، زمانى كه به جسمى فكر ميكنند، آن را در ذهن خود دو بعدى تصور ميكنند. اما براى يك انسان نابينا، همه اشيا و اجسام فقط ماهيت سه بعدى دارند. اسكندر در اينباره ميگويد:

"بطور مثال شما روى كاغذ، دو تا خط ميكشيد و در بالا و پايين اش يك دايره ميكشيد و به آن ليوان ميگوييد. ولى يك نابينا سخت ميتواند يا اصلا نميتواند به آن نقاشى ليوان بگويد. نابينا بايد حتما آن جسم را لمس كند و بفهمد كه اين جسم ،مثلا ليوان، سه بعدى است تا بداند كه اين ليوان است. بدين طريق ليوان در تصور نابينا نقش ميبندد. يعنى زمانى كه تصور ليوان، خانه يا هر جسم ديگرى را ميكند، تصورى سه بعدى از آن جسم در ذهن دارد و همان حالتى كه لمس ميكند، تصور هم ميكند. نه آن حالتى كه افراد بينا در آينه، تلويزيون يا عكسها ميبينند."

يكى ديگر از مواردى كه حس لامسه به نابينايان كمك ميكند، براى خواندن نوشته هايشان است. نابينايان براى نوشتن از خطى بنام "براى" استفاده ميكنند. البته اين خط بصورت برجسته نوشته ميشود و نابينايان با لمس كردن اين خطوط لغت ها را ميخوانند. اين خط از شش نقطه تشكيل شده است كه به ۶۴ حالت ميتوان آنها را تركيب كرد. بطور مثال زمانى كه دو نقطه بصورت عمودى قرار بگيرند، يعنى حرف "الف" و زمانى كه دو نقطه افقى قرار بگيرند، حرف "ب" ميباشد. همكار ما اسكندر آبادى، قبل از اينكه برنامه نكته ها و آوا ها را تهيه كند، بوسيله دستگاهى بنام برجسته نگار، متون خود را مينويسد:

"اين دستگاه از صفحه كليد و برجسته نگارى تشكيل شده است. بر روى برجسته نگار يك سرى نقطه هايى وجود دارند كه بنا بر آن حرف يا كلمه اى كه بر روى صفحه كليد تايپ ميكنم، برجسته ميشوند و در نتيجه من ميتوانم آنها را لمس كنم و بخوانم. البته اين حروف، مربوط به زبان نابينايان ميباشد."

امروزه زندگى انسان را بدون تكنولوژى الكترونيكى نميتوان تصور كرد، مخصوصا در زمينه ارتباطات جمعى. از اين رو بسيارى از نابينايان در كشورهاى غربى نيز از وسايل الكترونيكى پيشرفته مانند كامپيوتر استفاده ميكنند. تكنولوژى مدرن امكانات مناسبى را براى نابينايان فراهم ميكند كه بتوانند با سرعت لازم و كافى كار كنند. بطور مثال، برنامه كامپيوترى اختراع شده كه با سرعت هاى مختلف به نابينا ميگويد كه روى صحفه نمايشگر چه مطالبى نوشته شده است. اسكندر آبادى و بسيارى ديگر از نابينايان براى اينكه بتوانند سريعتر كار كنند، گوش خود را به سرعت بسيار زياد اين برنامه كامپييوترى عادت داده اند.

روشنك زنگنه