جنبش کارگری در ایران و یاری اتحادیههای جهانی کارگری
۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۱, سهشنبهمصاحبهای در این زمینه با مهدی کوهستانینژاد، مسئول بخش آسیا و خاورمیانه کنگره کار کانادا:
دویچهوله: آقای کوهستانینژاد، تا حدود ۵-۴ سال پیش خبر زیادی در مورد خواستهای کارگران ایران و حرکتهای اعتراضی آنان در رسانههای همگانی دیده نمیشد. اما در این میان وضع دگرگون شده است. به نظر شما چه تحولی در این بین صورت گرفته است؟
مهدی کوهستانینژاد: اگر نگاهی به ۵-۴ سال گذشته بکنیم، میبینیم که تغییراتی اساسی در جامعه ایران شکل گرفته است. یعنی ما با جامعهای طرف هستیم که در آن تکنولوژی بسیار گسترش پیدا کرده است. یعنی ما مثل سال ۱۳۶۴ نمیتوانیم ۵ تا ۶ هفته معطل شویم تا یک خبر کارگری، به فرض اعتصاب کارگران گچساران که به آن عظمت بود، بیاید. نگاه که میکنیم به ۵-۴ سال گذشته، میبینیم که وضعیت اقتصادی جامعه بسیار تغییر کرده است، سیاستهای نئولیبرالی و اقتصاد بازار آزاد و خصوصیسازی به طور وسیعی در جامعه ما گسترش یافته و این گسترش تاثیرات معکوس خودش را هم داشته است. از آن طرف هم کسانی که تحت تاثیر این شرایط قرار میگرفتند عکسالعمل نشان میدهند و این عکسالعملی که ما میبینیم، در این شرایط کمکی که تکنولوژی به این وضعیت میکند، رشد اگاهی خود کارگران، به وجود آمدن نهادهایی که خارج از نهادهای دولتی باشد، فعالینی که به طور شبانهروزی این مسائل را دنبال میکنند، و انتقال اخبار، و از آن طرف هم ما با نیروی وسیعی از علاقهمندان به مسائل کارگری در خارج از کشور روبرو هستیم، که این دو دست به دست هم میدهد و فضایی را به وجود میآورد که میبینیم که تاثیراتش را نشان داده که چقدر رشد کرده است. این بالطبع روی رسانهها هم تاثیر خودش را میگذارد.
شما به عنوان مسئول بخش آسیا و خاورمیانه در کنگره کار کانادا با مسائل و جنبشهای کارگری کشورهای دیگر منطقه هم آشنایی نزدیک دارید. در مقایسه، الان جنبش کارگری ایران در چه سطحی است و چه خصوصیاتی دارد؟
ما با جنبش کارگریای روبرو هستیم که از لحاظ سیاسی بسیار سطح بالایی دارد. امروز اگر ما بخواهیم جامعه ایران را در خود منطقه مقایسه بکنیم، شاید از لحاظ قوانین کارگری بسیار عقبتر از حتی فلسطین است. اگر مقایسه کنیم با قانون کار کشور فلسطین، که آنقدر در رابطه با آن در کشور ما صحبت میکنند، خیلی از لحاظ قانونهای کارگری عقبتر هستیم. در مقایسه با کشورهای منطقه خاورمیانه از لحاظ سیاسی جنبش رشدیافتهای داریم. میتوانم بگویم که ایران مثل آرژانتینی است در منطقه خاورمیانه. اگر وسیعتر نگاه کنیم، جامعه ما در عرض ۳۰ سال گذشته تغییراتی اساسی از لحاظ رشد شناخت وضعیت جهانی از لحاظ سیاسی کرده است. جنبش کارگری ما از لحاظ سیاسی یا شناختمان جلوتر است، اما از لحاظ ساختار اقتصادی بسیار وضعمان خرابتر است. حتی من بخواهم امروز با افغانستان مقایسه بکنم، میبینیم که در حداقل ۱۰ واحد بخش دولتی و غیردولتیشان تشکل دارند. حالا این تشکلها شاید نتوانند بخاطر وضعیت اقتصادی کارگران حق عضویت از کارگران بگیرند، ولی حداقل غیردولتی هستند.
با توجه به تجربه خودتان، به نظر شما مهمترین چیزی که میتواند به رشد جنبش حقوق کارگری در ایران کمک کند چیست؟
مهمترین چیزی که به نظر من میتواند کمک کند این است که خلاصه دولت باید این را بپذیرد که سیاستهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، اتحادیهای، همهاش زیر سوال است. و تا نپذیرد که کارگران حق دارند که طبق قوانین بینالمللی تشکل خود را در ایران داشته باشند، این مشکل دارد. بزرگترین کمک به اینها در این شرایط، حق تشکل آنهاست.
نقش اتحادیههای جهانی کارگری در رشد این جنبش چه بوده و چه میتواند باشد؟
این یک ارتباط دوطرفه است. زمانی که میبینیم که فعالین کارگری ایران یا نهادهای مستقل کارگری با این اتحادیهها و نهادها ارتباط میگیرند، بالطبع این ارتباط دوطرفه است و تاثیر روی هم میگذارند. کمک میکنند به هم. و این اتحادیههای جهانی هم کمکی که میتوانند بکنند یکی از لحاظ حقوق بشر کارگری است که دفاع میکنند و به دولتهایشان فشار میآورند، نمیگذارند حداقل این صدایی که خیلی ضعیف بیرون میتواند بیاید با آن شرایطی که خودمان در آن جامعه میبینیم، این صدا در آن جامعه خفه شود. انعکاسی به آن صدا میدهند و وسیعترش میکنند و در جهت این میروند که ببینند چرا آن چیزی که حداقل بالای صد سال در کشورهای دیگر وجود داشته و حتی در کشورهای بغل دستی ما هم وجود دارد، در کشور ما وجود ندارد. آن هم عبارت است از حق تشکل مستقل، دفاع از حقوقی است که کارگران از دست میدهند، گرفتن حقوقشان است. میبینیم که زنان اولین قربانیان اخراجها هستند. آمار رسمی داریم که بالای چهارصدهزار نفر کودک زیر ۱۵ سال در ایران دارند کار میکنند. و البته از همه مهمتر به نظر من داشتن حق تشکل است. این اتحادیهها کمک میکنند و انعکاس این مسائل را میدهند.
شما در جریان هستید که امروز هم به مناسبت روز جهانی کارگر، کارگران ایران از جمله در تهران و سنندج و سقز سعی کردند که این مراسم را برگزار کنند و در مواردی خود یا خانوادهشان با ضرب و شتم و دستگیری مواجه شدند. شما چشمانداز حرکات کارگری ایران را چگونه میبینید؟
ما اگر مقایسه کنیم با پنج سال گذشته که به هیچ وجه تشکلات مستقل یا فعالین کارگری نمیتوانستند حداقل بیایند توی خیابان و جامعه و این مراسم را به طور مستقل جشن بگیرند، ولی امروز تفاوت کرده است. امروز شاید ما نگاه کنیم که کسانی چون آقای عمانی، صدیق کریمی یا شیوا خداکرمی یا حتی الان یعقوب سلیمی دستگیر شدهاند، یعنی نشان میدهد که هنوز این فشار بر علیه تشکلهای مستقل کارگری وجود دارد. ولی در هر صورت کشت و کشتار و زدن و دستگیری و اینها هم یک حدی دارد. من فکر نمیکنم که دیگر خیلی بتوانند از این جلوتر بروند یا اگر هم بروند این ذاتی است. یعنی بخشی از جامعه امروز ایران است، یعنی دولت ما این کار را در ۲۹-۲۸ سال کرده است. من امیدوار و خوشبینم که شرایط تغییر میکند. یعنی ما در چند سال آینده خواهیم داشت که دیگر خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار نمیتوانند مثل امروز قبل از اینکه حتی کارگران خودشان وارد استادیوم بشوند، برنامه را تعطیل کنند و پلیس ضدشورش همه را با باتوم و کتک و اینها از منطقه دور بکند یا مثل مورد سنندج. وضع تغییر میکند. این خوشبینی وجود دارد و شرایط تغییر میکند.