1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

جنبش هنر مدرن

۱۳۸۴ شهریور ۱۵, سه‌شنبه

نمایشگاهی از آثار بزرگترین هنرمندان قرن بیستم در موزه‌ی هنرهای معاصر تهران برپاشده که برخی سالیان سال در انتظارش بوده‌اند. هر چه آثار این مجموعه مایه‌ی فخر این موزه است همانقدر ناپذیرفتنی است که این گنج، ۲۷ سال از چشم صاحبان اصلیش که مردم باشند پنهان نگه داشته شده است.

https://p.dw.com/p/A67A
اثرى از ماكس ارنست، مجسمه‌ساز آلمانى، در موزه هنرهاى معاصر ايران
اثرى از ماكس ارنست، مجسمه‌ساز آلمانى، در موزه هنرهاى معاصر ايرانعکس: DW

هیچ موزه‌ای در خاورمیانه نیست و کمتر موزه‌ای در آسیا می‌توان یافت که تنها با بهره‌گیری از مایملک خود قادر به برگزاری چنین نمایشگاهی باشد.۱۷۰ تابلو از نقاشانی چون مونه، وان‌گوگ، گوگن، پیکاسو، دالی، شاگال تا کلاوس اولدنبرگ و یاسپر جونز و ۱۵ مجسمه از هنرمندانی چون آلبرتو جاکومتی و مارکس ارنست مجموعه‌ای است که با مرور آن می‌توان سیر هنر مدرن را، از اواخر قرن نوزدهم و امپرسیونیستها تا دهه‌ی هفتاد میلادی و آثاری از هنر پاپ، از نزدیک شاهد بود. این گنج پنهان موزه‌ی هنرهای معاصر تهران است که بیش از ربع قرن طول کشید تا به زحمت و دشواری چند پله، فاصله‌ی زیرزمین تا گالریهای موزه، را بپیماید. ناگفته نماند که نزدیک به سی سال است چیزی به این مجموعه افزوده نشده. سال گذشته علیرضا سمیع‌آذر سرپرست موزه به خبرنگاران گفته بود: «این کلکسیون تا دهه ‌٧٠ پيش رفته و پس از انقلاب يك كار هم خريداري نشده است.»

موزه‌ی هنرهای معاصر که دو سال پیش از انقلاب افتتاح شد عمارتی است به مساحت ۵ هزار متر مربع و کامران دیبا آرشیتکت آن است. او برادر، فرح دیبا، سومین همسر آخرین شاه پهلوی است که در گردآوری این گنجینه نقش اصلی را بر عهده داشته. عمارت موزه در کنار پارک لاله واقع است و محوطه‌ی اطراف آن را مجسمه‌هایی از بزرگان مجسمه‌سازی جهان تزیین می‌کند. سرنوشت اثار این مجموعه از نخستین سالهای پس از انقلاب همواره موضوع بحث و اغلب مایه‌ی نکرانی هنرمندان و هنردوستان بوده است. بارها زمزمه‌ی فروش یا معاوضه‌ی بخشی از این آثار که «غیرقابل نمایش» قلمداد می‌شوند شنیده شده و چند سال پیش شاهد تعویض اثری از دكونين با صفحاتی از شاهنامه تهماسبی بودیم. یکی از آخرین مواردی که بحث این گنجیه را پیش کشید طرحی بود که در مباحثات مربوط به بودجه‌ی سال ۱۳۸۲ مطرح شد. در آن دوران بحث این بود که به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اختیار داده شود آثار «غیرقابل نمایش» موزه را بفروشد و از درآمد آن کارهای جدید بخرد. سمیع‌آذر که یکی از طراحان این طرح قلمداد می‌شد مدتی بعد اعلام کرد که بحث فروش مطرح نبوده و غرض در وهله‌ی اول یافتن راهی برای خرید آثار جدید بوده است. سمیع‌آذر که معترف است «فروش تابلویی از رنوار بی‌آبرویی است» صریحا به ایسنا گفته: «مسئولان ما حالا حالاها پول بده نیستند اما تعوض را شاید قبول کنند.» او معتقد بود که اگر مسئولان متوجه شوند چه پولهایی به این ترتیب وارد کشور می‌شود شاید سال بعد با خرید موافقت کنند. این نمایشگاه را می‌توان ضیافت وداع علیرضا سمیع‌آذر نیز به حساب آورد که ضمن سرپرستی موزه، رياست مركز هنرهاي تجسمي وزارت ارشاد را نیز برعهده داشته است. سمیع‌آذر در روز افتتاح نمایشگاه و در گفتگو با خبرنگاران ضمن «نقطه‌ی عطف» خواندن این نمایشگاه گفت: «امروز یک اتفاق مهمی در باره جایگاه موزه هنرهای معاصر در تهران به وقوع پیوسته است و آن ثبت این موزه و به رسمیت شناخته شدن آن در محافل هنری جهان و اروپاست. به این معنی که اگر اثری از موزه هنرهای معاصر مفقود، تعویض و یا فروخته شود، تمام دنیا باخبر می‌شوند.» او همچنین از انتشار کاتالوگی در مورد این آثار خبر داد که گفته می‌شود چهار سال صرف تهیه‌ی آن شده است.

طی سالهای گذشته و به مناسبتهای گوناگون نزدیک به ۷۰ درصد این آثار به نمایش گذاشته شده و از هفت سال پیش برخی از آنها برای نمایش در اختیار موزه‌ها و مجموعه‌های جهان قرار گرفته است. همچنین یکسال پیش در چنین روزهایی مجموعه‌ی این آثار برای خبرنگاران هنری مطبوعات و خبرگزاریها به نمایش گذاشته شد و قرار شد این گنجینه از آن پس به روی محققان و پژوهشگران گشوده باشد. برخی از تابلوهای این مجموعه امروز در شمار باارزشترین تابلوهای نوع خود محسوب می‌شوند و بهای این آثار که زمانی ۱۰ میلیون دلار خریداری شده بود امروز دو میلیارد دلار برآورد می‌شود. به گفته‌ی مسئولان آنچه از مجموعه آثار خارجی موزه در این نمایشگاه به نمایش درنیامده تنها شامل ۳ تابلوست. یکی از آنها در انگلیس به نمایش گذاشته شده و ماه نوامبر به موزه بازمی‌گردد و دو تای دیگر، از جمله اثری از رنوار، به دلیل ناهمخوانی با شئونات اخلاقی «قابل نمایش» نیستند. برای بررسی و آشنایی بیشتر با هنر مدرن همایشهایی نیز در کنار این نمایشگاه، که تا آخر مهرماه برپاست، برگزار خواهد شد.

ظاهرا برگزاری این نمایشگاه همانقدر برای بازدیدکنندگان یک حادثه تلقی می‌شود که برای مسئولان. به منظور حفاظت از تابلوها نوار قرمزی در فاصله‌ی یک متری بر روی زمین چسبانده‌اند تا بینندگان، زیادی به آنها نزدیک نشوند. به موازات این نوار نیز چشمهای الکترونیکی مراقب‌اند تا به محض آن که کسی جلوتر رفت بوقشان به صدا درآید و ماموران حفاظت را، که در هر سالن تعدادی از آنها حضور دارند، باخبر کند. اما یا نوارهای قرمز به اندازه‌ی کافی مشخص نیست یا کنجکاوی ببینندگانی که سالها انتظار کشیده‌اند چنان است که رعایت فاصله‌ی لازم میسر نمی‌شود. به همین دلیل در سراسر موزه صدای بوق بی‌وقفه به گوش می‌رسد. عصر پنجشنبه سرپرست موزه که برای بازدید در موزه حضور داشت خود شاهد این صداهای گوش‌آزار و ناخرسندی و اعتراض بازدیدکنندگان بود وظاهرا قرار شد مسئولان فنی برای رفع این مشکل چاره‌ای بیندیشند.

اما بازدیدکنندگان به رغم اعتراض‌شان و فارغ از صدای مدام بوقها از تابلویی به تابلویی دیگر در حرکت‌اند و مسحور شکوهی هستند که سالهای بی‌دلیل از آنها دریغ شده بود. انگار بازدیدکنندگان به حرمت این کاروان محترم که ربع قرن طول کشید تا چند پله را بالا بیاید چاره‌ای جز بخشودن این ناهنجاریها ندارند. گرچه اغلب می‌دانند رنوار سالخورده هنوز در سرداب این عمارت زیبای بتونی جا مانده است و تا این پله‌ها را بپیماید شاید ربع قرن دیگر نیز بگذرد.

بهزاد کشمیری‌پور، گزارشگر صدای آلمان در تهران