"جنبش سبز" ایران به روایت تصویر
۱۳۹۰ بهمن ۸, شنبه
به تازگی کتاب مصوری با عنوان "بهشت زهرا ـ انقلاب سبز در ایران و مادری در جستجوی پسرش" به زبان آلمانی منتشر شده است. نویسندگان و طراحان کمیک استریپ "بهشت زهرا" از فاش کردن نامهای فامیل خود خودداری کردهاند: امیر و خلیل. این دو در کتاب تصویری ـ گرافیکی خود به رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری در تابستان ۲۰۰۹ پرداختهاند.
"فردوسی" و گودال
کتاب "بهشت زهرا" که ابتدا در اینترنت به صورت سریال مصور و پس از آن به زبان انگلیسی منتشر شد، با مقدمهی غریبی آغاز میشود: پسری خردسال در روستایی بینام مشغول غذا دادن به سگی است که در حال شیر دادن به تولههای خود است. سگ مادر، به انتخاب این پسر خردسال، "فردوسی" نام میگیرد. پسر چنان در لذت بازی با سگ و تولههایش غرق است که فراموش میکند به موقع به خانه برگردد. بانگ ناهنجار اذانی از مسجد سر گذر، ناگهان او را به خود میآورد. پسر هراسان سگها را رها کرده و با شتاب به سوی خانه میدود. در آنجا پدر خشن و بیتابش در انتظار اوست. پدر مستبد پس از توبیخ فرزند بازیگوش، با عصبانیت توبره و بیلی برمیدارد، گودالی در نزدیکی خانه میکند، سگها را داخل توبره میکند و آنقدر در گودال، با بیل بر سر و پیکر "این موجودات نجس" میکوبد که توبره از خون خیس شده و سگها بیجان میشوند. پدر بیرحم پس از اندکی استراحت، کارش را به پایان میبرد: توبره را به رودخانه میاندازد و لاشهی سگها پس از چند دقیقه از دید ناپدید میشود.
بازگشت به واقعیت تاریخی
امیر و خلیل پس از رسم این پیشتصویرهای نمادین، به بازگویی اصل داستان "بهشت زهرا" میپردازند که قهرمان آن، مادری بختبرگشته و پریشان است؛ مهدی، پسر "جسور و مبارز" این مادر، پس از تظاهرات میدان آزادی در اعتراض به انتخابات ریاست جمهوری در ژوئن سال ۲۰۰۹، ناپدید شده است. داستان اصلی "بهشت زهرا" که از نگاه برادر کوچک مهدی، حسن، در وبلاگی به نام "بهشت زهرا" نقل میشود، از جمله به فعالیتهای طرفداران "جنبش سبز" در این برههی زمانی میپردازد: پانلهای مردمی که به پشتبامها رفتند و "اللهاکبرگویان" خواهان برقراری آزادی و دموکراسی در ایران شدند، اعتراضهای گستردهی تظاهرکنندگان که به درگیریهای خونین با پلیس و "چماق بهدستهای رژیم" انجامید، راهروهای مملو از کشته و زخمی کلینیکها و بیمارستانها، از جملهی این فعالیتها هستند. پس از آن، حسن در وبلاگ خود، از پدر و مادرهای نگران و ناامیدی گزارش میدهد که به دنبال فرزندان "ناپدیدشدهشان"، روزها پشت درهای بستهی زندان اوین سرگردان میمانند.
گرافیککاران کمیک استریپ "بهشت زهرا" برای نشان دادن رهبری این جنبش دو صفحهی بزرگ را به تصویر پلاکاردی که روی آن عکس میرحسین موسوی و شعار "رای من کو" ثبت شده، اختصاص دادهاند. زیرنویس این پلاکارد چنین است: "سیلی عظیم که میتوانست همه چیز را با خود ببرد".
زبان خط و نقش روشنفکران
امیر و خلیل در مصور کردن رویدادهای تاریخی پس از انتخابات، از ظرافتهای گرافیکی و زبان خط هم بهره گرفتهاند: بسیجیها با خطوط کلفت و زاویهدار که بربریت و خشونت را تداعی میکند، آخوندها شبیه مترسک، و برخی از روحانیهای با نفوذ با بینی عقابی و چهرهی کریه به تصویر کشیده شدهاند. پانلهای برپایی مراسم اعدام و تجاوز به زندانیها، از جمله لوحههای متأثرکنندهی این کتاب مصور است.
قهرمانان و ضدقهرمانان کتاب مصور "بهشت زهرا" بیشمارند. یکی از آنها عموی "همهچیزدان" حسن است که همیشه در قالب روشنفکری "تحلیلگر" در کتاب ظاهر میشود. او در حال دود کردن سیگار، نقش "ویرانگر" فنآوریهای سیستم جاسوسی غرب را برای خواهرزادهی خود توضیح میدهد و میگوید: «شما مثل عنکبوت در تار و پود سیستمهای نامریی جاسوسی گیر افتادهاید: زیمنس، نوکیا، یا هر اسمی که این شرکتها دارند. نکند خیال میکنی که سازمان امنیت جمهوری اسلامی را ایرانیها اداره میکنند؟»
کتاب مصور "بهشت زهرا"، چون سرنوشت اغلب جوانانی که در تابستان ۲۰۰۹ علیه انتخابات ریاست جمهوری دست به اعتراض زدند، پایانی تلخ دارد. همهی راهها در این کتاب به بهشتزهرا ختم میشود.