توافق با کره شمالی الگویی برای حل بحران هستهای ایران؟
۱۳۸۶ تیر ۲۶, سهشنبهروز چهارشنبه (۱۸ ژوئیه) دور جدیدی از نشستهای ۶ جانبه بر سر حل قطعی بحران اتمی کره شمالی برگزار میشود. این اولین نشست گروه یادشده پس از قرارداد فوریه گذشته است که چرخشی در حل بحران یادشده به وجود آورد.
سال ۲۰۰۲، پس از آن که کره شمالی قرارداد سال ۱۹۹۴ خود با آمریکا را فسخ کرد و با اخراج بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، برنامه هستهای خود را از سرگرفت، واشنگتن حاضر نشد با پیونگ یانگ وارد مذاکرات مستقیم شود. از این رو به ابتکار چین گروه ۶ جانبه شکل گرفت تا راه حلی برای حل بحران یادشده بیابد. این گروه که از کره شمالی، کره جنوبی، آمریکا، چین، ژاپن و روسیه تشکیل شده، سرانجام بعد از ۴ سال مذاکرات دشوار و پرکش وقوس و به ویژه پس از آن که پیونگ یانگ و واشنگتن مستقیما با هم وارد مذاکره شدند، فوریه گذشته به قراردادی رسید که بر اساس آن کره شمالی در ازای کنارگذاشتن مرحله به مرحله برنامه هستهای خود، کمکهای مالی و فنی دریافت خواهد کرد و از شمول تحریمهای مالی و اقتصادی خارج خواهد شد. تعهد آمریکا به عادی سازی مناسبات خود با کره شمالی و ارائه تضمینهای امنیتی و نیز تلاش برای خلع سلاح اتمی کامل شبه جزیره کره نیز از دیگر بندهای قراداد فوریه است.
در اولین مرحله از اجرای قرارداد یادشده، روز شنبه گذشته، کره شمالی در پی دریافت یک محموله سوخت از کره جنوبی، اعلام کرد که نیروگاه اتمی یونگ بیونگ را به حال تعطیل درآورده است. محور مذاکرات گروه ۶ جانبه در روز چهارشنبه بحث و بررسی در باره مراحل بعدی اجرای قرارداد یادشده است. به طور مشخص، محور اصلی این دور از مذاکرات ملزم کردن کره شمالی به علنی کردن جزئیات کامل برنامه هستهایاش است. پیونگ یانگ باید از جمله اعلام کند که چه مقدار پلوتونیوم قابل استفاده در سلاحهای هستهای تولید کرده است. با توجه به سابقه رویکردهای کره شمالی در مذاکرات گذشته و نیز با درنظرداشت سوءظنی که کماکان میان واشنگتن و پیونگ یانگ حاکم است پیشبینی میشود که نشست آتی گروه ۶ جانبه آغاز زنجیرهای از مذاکرات دشوار و پر پیچ و خم باشد.
تفاوتها از نگاه نویسنده سردبیر سایت هفتهنامه دی تسایت
در این حال، همزمان با گشایش در حل بحران اتمی کره شمالی، بار دیگر در محافل سیاسی و رسانهای جهان این سوال برجستگی یافته که شباهتهای بحران هستهای کره و ایران کدامها هستند و تا چه حد تجربه حل بحران در شرق آسیا را میتوان در مورد ایران هم به کار گرفت. در پاسخ به این سوال، حساسیتهای متقاوت منطقهای ایران و کره شمالی، میزان آسیبپذیری اقتصاد دو کشور از تحریمها، حد حساسیت و نگرانیهای کشورهای همسایه از ادامه بحران، چالش میان گروههای سیاستساز در دستگاه رهبری آمریکا بر سر سیاست درست در قبال چنین بحرانیهایی و ... از جمله نکاتی هستند که مورد اشاره و استناد قرار میگیرند.
پرداختن به این نکات از جمله موضوع یک مقاله تحلیلی به قلم گرو فون راندو (Gero von Randow)، سردبیر سایت هفتهنامه دی تسایت، است. راندو در این مقاله ضمن هشدار در این باره که نباید دشواری مراحل مختلف مذاکرات آتی در حل بحران هستهای کره شمالی را دست کم گرفت، بر این نکته تأکید میکند که کره شمالی اقتصادی فقیرتر و شکنندهتر از آن داشته که بتواند در درازمدت در برابر تحریمها دوام آورد و مردمش به گرسنگی و فلاکت بیشتر نیفتند. به عبارت دیگر، حفظ قدرت برای رهبران رژیم کره شمالی منوط به جریان یافتن کمکهای غذایی و اقتصادی از خارج بوده است. بنابراین طبیعی بود که تحریمهای مالی آمریکا و رویکرد چین ، یعنی اصلیترین متحد کره شمالی در اعمال سختگیرانه تحریمهای اقتصادی علیه این کشور به سرعت تأثیرگذار شود و رژیم کیم ایل جونگ را به سوی مصالحه سوق دهد.
آسیبپذیری همسایگان
در مورد ایران، اما به نوشته تسایت، وضع به گونه دیگری است. این رژیم هم، البته از تحریمهای اقتصادی بی زیان باقی نمیماند، ولی بر خلاف کره شمالی کشورهای متعددی از ونزوئلا گرفته تا آلمان حاضرند با جمهوری اسلامی همکاری اقتصادی داشته باشند. در مورد چین و روسیه هم هنوز نمیتوان دریافت که ایران چه نقشی در محاسباتشان بازی میکنند و آیا اصولاَ حاضرند تحریمهای اقتصادی شدید علیه این کشور اعمال کنند.
فون راندو سپس به جنبه دیگری از تفاوت ایران و کره شمالی میپردازد. به باور وی، نیازی نبوده که کره شمالی به سلاح اتمی دست یابد، تا دشمن و در عین حال همسایه دیوار به دیوار آن، یعنی کره جنوبی به تشویش و نگرانی دچار شود، چرا که این کشور همین حالا هم در تیررس سلاحهای متعارف و حتی کمبرد پیونگ یانگ قرار دارد. چنین وضعیتی سبب شده که کره جنوبی به عنوان متحد منطقهای آمریکا دائماَ به واشنگتن ضرورت حل بحران و رسیدن به یک توافق با پیونگ یانگ را گوشزد کند و در این رابطه پیگیری قابل اعتنایی نشان دهد. این در حالی است که به باور نویسنده تسایت، در مورد اسرائیل که جمهوری اسلامی آن را دشمن شماره یک خود تلقی میکند وضع متفاوت است، زیرا تلآویو قدرت آن را دارد که در برابر تهدید نظامی ایران، چه اتمی و چه متعارف، از خود دفاع کند. و این کار را هم احتمالاَ بسیار زود انجام خواهد داد. فون راندو یادآور میشود که اسرائیل به عنوان یک کشور کوچک به لحاظ استراتژیک بسیار بیشتر از ایران کنونی آسیبپذیر است، چه رسد که این کشور به سلاح اتمی هم دسترسی پیدا کند.
نویسنده دی تسایت سپس معضل اتمی ایران را کل معضلات خاورمیانه را در پیوندی تنگاتنگ قرار داده و مینویسد: همین درهم تنیدگی بحرانهای منطقه باعث میشود که همه طرفهای درگیر از این که ایران بخواهد به راه کره شمالی برود و به سلاح اتمی دست یابد, به شدت نگران باشند. به نوشته فون راندو اروپاییها که تا کنون در حل بحران اتمی ایران موضع معتدلی داشتهاند نیز از نگرانی یادشده برکنار نیستند.
تأثیر معکوس
موضع معتدل اروپاییها البته شاید زمانی که اسرائیل احیاناَ به بمباران تاسیسات اتمی ایران تصمیم بگیرد بیش از پیش ناکارا و بیثمر شود. به باور فون راندو، در چنین حالتی بعید نیست که دولت آمریکا خود انجام بمباران را به عهده بگیرد که در آن صورت جرج دبلیو بوش و دیک چینی فرصت مییابند پیش از ترک کاخ سفید در باره ایران تصمیم خود را اتخاذ کنند و ارتش را به مأموریت حمله به تاسیسات ایران بفرستند. البته چنین اقدامی تا حد معینی جز فرار دولت بوش به جلو و جز تلاش برای منحرف کردن توجه از جنگ عراق و تغییر در آراء رایدهندگان آمریکا معنای دیگری نخواهد داشت.
نویسنده مقاله هفتنامه تسایت در انتها مینویسد که شاید این نوعی تناقض باشد که راحتی و فراغ بالی که حل بحران اتمی کره شمالی در عرصه سیاست خارجی آمریکا به همراه آورده، عملاَ گرایش و عزم دولت این کشور در اجرای سناریوی حمله به ایران را تقویت کند. آمریکا سال ۲۰۰۸رئیس جمهور جدید خود را برخواهد گزید و در ایران نیز سال ۲۰۰۹ انتخابات مشابهای برگزار خواهد شد. از آن پس ترکیب رهبری دو کشور چیز دیگری خواهد بود. اگر امکان آن باشد که در سال آینده نیز جلوی فاجعه جنگ گرفته شود، بعد از آن دوباره جای امیدواری خواهد بود که بحران راه حلی مسالمتآمیز بیابد. در چنین راستایی هر آن چه را که اروپاییها از دستشان برآید باید انجام دهند.