1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

تك مضراب / گفتگو با دختر خودم

اسكندر آبادى۱۳۸۵ بهمن ۱, یکشنبه

بگو ببينم، توانا بود هركه دانا بود را كی گفته؟ / خيليها، مامانم، معّلم‌مون پدربزرگم./ نه، اّول از همه كی گفته؟ / چه چيزهايی برای شما بزرگها مهّمه...

https://p.dw.com/p/A6JR
عکس: Bilderbox

۱ـ دوست داشتی مامان بابات پولدار بودند كه يك چيزی هم به تو برسه؟
- اصلاً! دوست دارم خودم پولدار بشم كه يك چيزی به مامان بابام برسه.

۲ـ بگو ببينم، توانا بود هركه دانا بود را كی گفته؟
- خيليها، مامانم، معّلم‌مون، پدربزرگم.
- نه، اّول از همه كی گفته؟
- چه چيزهايی برای شما بزرگها مهّمه.

۳ـ بابات چه‌كاره است؟
- درست نميدونم، آخه معمولاً توی يك پمپ بنزين خيلی بزرگی كار ميكنه ولی مهمون كه داريم يك پمپ بنزين بزرگی داره.

۴ـ آلمان را بيشتر دوست داری يا ايران را؟
- هرچی باشه، اين سئوال ترا كه اصلاً دوست ندارم.

۵ـ ببين دخترم، اگر توی يك دست من ۶ تا هندونه باشه توی دست ديگه‌م ۴ تا، جوابش چی ميشه؟
اين ميشه كه تو بابای من نيستی، يك غولی.

۶ـ آخه پس بالاخره كِی ميخوای نمره‌ی بد نياری؟
- صبر كن بابا تو هم، تو تعطيلات تابستون.

۷ـ مگر نشنيدی كه شاعر ميگه:
- با ادب باش پادشاهی كن، بی‌ادب باش هرچه خواهی كن؟ آخه چرا بی ادبی ميكنی؟
- خوب چون پادشاهی هم توشه ديگه.

۸ـ تا كی صبر كنم كه اقلاً يك حرف خوش و شيرين برای شنوندگانمون بزنی؟
تا كی؟ تا برنامه‌ی بعدی.