1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

تك مضراب: گفتگو با خودم

اسكندر آبادى۱۳۸۴ شهریور ۱, سه‌شنبه

از ميان حرفهاى اسكندر با خودش!

https://p.dw.com/p/A6KE

۱ـ بهترين شيوخ و رهبران كدامند؟

آنان كه جانشينی نداشته باشند.

۲ـ راستشُ بگو! دلت چی ميخواد؟

همون كه عبيد و سعدی ميخواستند؟

خوب حالا اونها چی ميخواستند؟

كه دلشون هيچی نخواد.

۳ـ ”جوجه ها را آخر پاييز ميشمرند“ را برای كيا گفتند؟

برای اونهايی كه هِی ايراد ميگيرند كه گنجی اولش جزو چماقدارا بوده.

پس به اولش نبايد نگاه كرد؟

اگر بخوای به اولش نگاه كنی كه، خيلی از شخصيتهای ادبی و هنری ما اولش جزو مبارزان سرسخت بودند. بعد، يعنی آخر عمرشون، سرخود رفتند جزو چماقدارا شدند.

۴ـ اين شعر سعدی كه ميگه ”تن آدمی شريف است بجان آدميت، نه همين لباس زيباست نشان آدميت“ يعنی چى؟

اشتباه خوندى، برای همين هم اشتباه ميفهمى: شاعر ميپرسه: آيا تن آدمی به جان آدميت شريف و ارزنده است؟ بعد خودش جواب ميده: نه! همين لباس زيبا نشان آدميته. پس بايد اينجوری شعر را بخونی كه درست بفهمى:

تن آدمی شريف است به جان آدميت؟

نه! همين لباس زيباست نشان آدميت.

۵ـ از موسيقی ايران و ايرانی بعد از انقلاب خوشت مياد؟

نظر من در مورد موسيقی عوض نشده. نوارهايی كه من شنيدم دو جورند: بعضياشون را آدم از شنيدنشون خوشش مياد، بعضياشون از نشنيدنشون.

۶ـ دختره را ديدى؟ اينقدر خوشگله كه آوردنش تلويزيون.

اگه ”برشت“ خونده بودى، ميفهميدى، اينقدر آوردنش تلويزيون كه خوشگله.

۷ـ نگفتى! زنان و مردان را برابر ميدونى؟

من كه هيچى، خيلی از مردهای ديگه هم گفتند كه زنها و مردها البته با هم برابرند، ولی مردها يك خورده برابرترند.

۸ـ نبودى!

به وعظ آقا گوش ميدادم.

خوب! چی ميگفت؟

از علوم جديد انتقاد ميكرد. ميگفت اين كه ميگند بارون همون آب درياهاست كه بخار ميشه، بعد سرد ميشه باز مياد پايين از مزخرفات علوم جديده است.

چطور؟

ميگفت: «سماور من توی آشپزخونه‌مون شبانه روز داره بخار ميكنه. تا حالا يك بار هم توی اين آشپزخونه بارون نيومده.

۹ـ باز برای آخرين حرف اين برنامه بگو از كدوم برنامه بيشتر خوشت مياد؟

اين هم صدمين بار: از برنامه‌ی بعدى.