تك مضراب: گفتگو با خودم
۱۳۸۴ شهریور ۷, دوشنبهـ فرق پاترول با مرسدس بنز چيِه؟
اگر پاترول سوار باشى، رئيس جمهور ميشى، خود به خود به مرسدس بنز هم ميرسى. اما اگر بنزی باشى، انتخاب كه نميشی هيچى، دير يا زود ممكنه پاترولی هم بشى.
۲ـ باز كه اخمات تو همه!
آخه همسرم ديگه خيلی مرتب و منظمه.
اينم شد غّصه؟
آخه هرچی را كه فكر كنى، يك جای به خصوصی ميذاره.
خوب؟
هيچي: عشق و محبت و خوشخلقی را توی يك گنجه ی به خصوصی گذاشته، كليدش را هم يك جای به خصوص ديگه گذاشته، خودش هم رفته يك جای به خصوص ديگه. حالا نه خودش را پيدا ميكنم، نه كليد را. چه برسه به عشق و خوشخلقى.
۳ـ اولين باری كه تو مدرسه كتك خوردی يادته؟
معلومه! كلاس دوم بودم.
بابا خوب دووم آوردى. خوب حالا كی زدت؟
معلم املا. ميخواست گيرم بندازه، پرسيد: صندلی را با چی مينويسند؟ گفتم با مداد.
۴ـ حاجآقا هم حرف هايی ميزنه ها!
چی ميگه؟
ازش ميپرسم: شراب حرامه؟ خوب ميگه البته كه حرامه. ميپرسم: آبجو چطور؟ ميگه خوب البته كه اون هم حرامه.
ميگم شامپاين چى؟ فكر ميكنی چی ميگه؟
چی ميگه؟
ميگه: اون را ديگه من نخوردم، نميدونم.
۵ـ هيچوقت توی كوك لهجه ها و ولايات رفتى؟
بله كه رفتم. ميخوای غزل اصفهانيم را برات بخونم؟
آخه لهجهشون را بلدى؟
حالا ميبينى! بفرما اين هم غزل اصفهانى:
تو دری مّچِد، دلی من دّسِد، نه ميشِد كندِد، نه ميشِد بّسِد
روزى عاشورا، عرقی جلفاى، نه ميشِد خوردِد، نه ميشِد نّسِد
تو گلی غمزه، جُلو چِشمی دِل: نه ميشِد بود كرد نه ميشِد دس زِد
دلى من گربِس، سنبل الّطيبم! شنيدِس بودا، آ شدِس مّسِد
نيمىگم اّصي، نبودم عاشق: ولی عشقی تو، همه را پس زِد
برا من بّسِس، كه تو آلو شى، تا به ما بلكى، بِرِسِد هّسِد
برا من بّسِس، كه گزی آرتى، بخوری من شم، آرتی لا لّثِد
كى ميی نوروز؟ دوهزار آ شيش، يا نيمه شعبون؟ دِه چيِس قّصِد؟
آ دِلی سِرتِق، مِگِه باوِر كرد؟ نه ميشِد كندِد، نه ميشِد بسِد.
۶ـ اين بار هم اگه بپرسم از كدوم برنامه بيشتر خوشت مياد، ميخوای همون جواب را بدى؟
نخير! فقط ميگم: از برنامه ی بعدى.