1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

تك مضراب / گفتگو با خودم

اسكندر آبادى۱۳۸۵ خرداد ۱۲, جمعه

اگر شما مهمونی داريد كه كنگر خورده و لنگر انداخته، و نمی‌دانيد با او چه كنيد، تك‌مضرابچی برايتان نسخه‌ای دارد! و اگر شما هم در جستجوی آنيد كه كشف كنيد خيام چه‌نوع شرابی می‌خورد، تك‌مضرابچی كار را بر شما آسان كرده است!

https://p.dw.com/p/A6Jk

۱ـ جاودانگی حافظ تا كجاست؟
- حداقل به اندازه‌ی درجا زدن ما.

۲ـ اندرون از طعام خالی‌دار، تا در او نورِ معرفت بينی را كی گفته؟
- سعدی در سيری.

۳ـ چه مردی بود كز زنی كم بود؟
- من، تو، او، ما، شما، ايشان.

۴ـ سانسور در قديم هم بوده؟
- البته! رودكی ميگه: زمانه گفت مرا خشم خويش دار نگاه،
كه را زبان نه به بند است، پای در بند است.

۵ـ يك مهمونی داريم، لنگری انداخته كه ما لنگ انداختيم. چه كنيم؟
- براش سعدی بخون. ميگه:
ميهمان گرچه عزيز است ولی همچو نفس،
خفه می‌سازد اگر آيد و بيرون نرود.

۶ـ اديب خسيس چه كار ميكنه؟
- ميره سراغ انوری.
- چطور؟
آخه ميگه:
زر بايدت انوری و گر نيست،
غم خور كه هميشه رايگان است.

۷ـ حالا بلاخره خّيام چه نوع شرابی می‌خورده؟ شراب سيب، انگور، جسمانی، روحانی؟
- چی بگم؟ خودش كه ميگه:
ای مفتی شهر، از تو پركارتريم
با اين همه مستی، از تو هشيارتريم
ما خون رزان خوريم و تو خون كسان،
انصاف بده، كدام خونخوارتريم؟

۸ـ اين كه همه‌اش از ديگران شد، يك شعری از خودت بخون!
اگر خواهی بخوانم شعر، غير از حافظ و سعدی،
اقّلاً صبر كن يك ذّره تا برنامه‌ی بعدی.