1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

تكدى و صور آشكار و پنهان آن

مهيندخت مصباح۱۳۸۴ تیر ۱, چهارشنبه

گدايى يك آسيب اجتماعى است كه در پيدايش آن عوامل گوناگونى دخالت دارند. فقدان اشتغال و كار، فقر مادى، از كار افتادگى و پيرى، رخوت وسستى، اعتياد، معلوليت و بيمارى، پاشيده شدن خانواده، مهاجرت ، نابسامانى هاى اقتصادى يا شكاف عميق طبقاتى از جمله اين عوامل هستند.

https://p.dw.com/p/A7Ra
عکس: AP

فقراز مهم ترين آسيب هاى اجتماعى در جوامع انسانى است و بخش بزرگى از تلاش هاى بشرى، جوامع و مكتب ها در مبارزه با اين مشكل صرف ميشود. با اين همه عليرغم پيشرفت هايى كه در شئون مختلف زندگى نصيب كشورها و ملت ها شده، هنوزآمار افراد فقير كه از تامين حداقل معاش خود ناتوانند بالاست و سيستم هاى اقتصادى موفق نشده اند بر اين معضل به تمامى چيره شوند.

تكدى نيز پديده اى است كه هرچند در طول تاريخ در همه جوامع وجود داشته و اينك هم درهمه كشورها به اشكال مختلف تجلىميكند، اما بر حسب ساختار اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى حاكم بر هر جامعه، گستردگى، تنوع و ابعاد خاص و متفاوتى دارد.

ازتكدى تعريف هاى گوناگونى شده مثل درخواست از مردم در ملاءعام به منظور رفع نيازهاى مادى با زيرپا گذاشتن شئون انسانى و اجتماعى و بدون انجام هيچ كارى.

نمى توان منكرشد كه گدايى به هر روش و تظاهرى كه باشد در قريب به اتفاق فرهنگ هاامرى مذموم و مغاير با كرامت انسان شمرده ميشود. در بعضى كشورها تنها در برخى جلوه هاى آيينى و فرهنگى است كه گاه تكدى بعنوان وسيله اى جهت تزكيه يا پالايش معنوى فرد، توصيه يا تحسين ميشود.

علل پيدايش تكدى چيست؟ شرايط و عواملى كه موجب ظهور اين پديده ميشوند كدام اند؟ شبكه هاي پيچيده اى كه تكدى گرى را سازماندهى ميكند، چگونه شكل ميگيرند؟ چه نهادى در دولت ها مسئول مبارزه با تكدى است؟

نكدى را ميتوان كسب درآمد از دسترنج ديگران تعريف كرد كه فرد متكدى در توليد اجتماعى مشاركت ندارد.گيلمور جامعه شناس معاصر معتقد است كه گدايى يك فعاليت سازمان يافته است كه درآن فرد گدايى را به كار كردن ترجيح ميدهد.

تكدى صور پنهان و آشكار دارد. مهمترين شكل گدايي آشكار تكدى حرفه اى تخصصى است كه اين كار را دررديف ساير شعل ها مانند خريد و فروش و كارهاـي توليدى به شمار مياورند. حتى هر محل سرقفلى خاص خود راپيدا ميكند و مناطق تقسيم به نسبت ميشوند.

در جاهايى كه گدايى گروهي و سازمان يافته وجود دارد از طريق كارآموزى و تعليم، گدايان خبره اطلاعات خود را به نورسيده ها انتقال ميدهند!!

گدايى يك آسيب اجتماعى است كه در پيدايش آن چند عامل دخالت دارند. از ان جمله اند فقدان اشتغال، فقر مادى، از كار افتادگى و پيرى، رخوت وسستى، اعتياد، معلوليت وبيمارى، پاشيده شدن خانواده، مهاجرت، نا بسامانى هاى اقتصادى يا شكاف طبقاتى عميق.

بين وضعيت معيشتى و رونق اقتصادي جامعه و تكذى ارتباط مستقيم وجود دارد. به اين معنى كه هر قدر جامعه اى از رونق اقتصادى بيشترى برخوردار باشد و افراد بتوانند از مجارى قانونى و هنجار حداقل معيشت خود را تامين كنند،؟ پديده گدايى در آن كمتر است.

گرچه نمى توان نتيجه گرفت كه تكدى تنها در كشورهاى فقير يا رو به توسعه وجود دارد اما بايد گفت ميزان گدايى در اين كشورها به مراتب از كشورهاى صنعتى و پيشرفته بيشتراست. مثلا درآلمان عليرغم اين كه درمعابر عمومى شهروندان اين كشور را ميتوان ديد كه در هيبت پانك، الكلى، بى خانمان يا معتاد دست گدايى به سوى مردم دراز كرده اند، اما بيشترين گداها، رانده شدگان كشورهاى جنگ زده بالكان يا كولى ها هستند.

به اين ترتيب شايد بتوان دربيان علل اقتصادى به پايين بودن شديد سطح درآمد ملى، وقوع قحطى و ركود شديد اقتصادى، افزايش بيكارى، افزايش ناگهانى و شديد تورم، نامناسب بودن الگوهاى توزيع درآمد و به وجودآمدن شكاف طبقاتى عميق در جامعه نيز اشاره كرد.

آنچه به ايران مربوط ميشود اين است كه در سالهاى اخير به ويژه پس از انقلاب و جنگ، و عدم تحقق عدالت اجتماعى وتوزيع نامناسب ثروت، قشرهايي مستمند در جامعه شكا گيرند كه هيچ بناه و مامنى ندارند. از سوي ديگر عدم تامين اجتماعى به گونه اى است كه وقتي فرد هرگونه رشته معيشتى را قطع شده ميبيند و از هيچ سو نيز حمايتي نميشود، رو به تكدى براى گذران زندگى آورد.

در عين حال پديده مهاجرت كه خودمعلول نابرابرى هاى جغرافيايى در توزيع ثروت و كار و امكانات است، به رشد تكدى گرى بيش از پيش كمك ميكند.

مجموعه ناتوانى هاي متفاوتى كه در بخشى از افراد جامعه وجود دارد و آنها را در ايفاى نقش توليدى در جامعه و يا برخورداري از اموزش و حرفه آموزى باز ميدارد، نيز در رشد ميزان تكدى گري سهيم اند. مثلا شماري از معلولان، از كار افتادگان، معتادان و يا كودكان بى سرپرست از جمله كسانى اند كه در بررسى آمارى افرادى كه به گدايي مشغولند، جاى بزرگى را اشغال ميكنند.

آنچه در اين ميان از همه رقت بار تر است وضعيت كودكان است. كودكاني كه هر نظام اجتماعى در قبال آنها تعهدى اخلاقي براى پرورش، حمايت و آموزش و تامين مايحتاج شان دارد.

از جمله پديده هاى رو به گسترش در آسيب هاى اجتماعى دهه اخير ايران، گسترش كودكان خيابانى است كه بطور آشكاريا پنهان در حال گدايي اند. انها گاه مستقيما از سوى پدر و مادر خود به گدايي گماشته ميشوند و گاه يتيمانى اند كه وجود انسانى شان توسط باندهايى به ازاى سرپناهى و لقمه نانى مصادره ميشود. انچه درسالهاى اخير چشم گيراست، تكدى گري پنهان و غير مستقيم است كه جلوه اش در روى آوردن به كارهايى كاذب چون گل فروشي