تفسيرى بر حمله به حرم امامان شيعه در عراق
۱۳۸۴ اسفند ۴, پنجشنبهحمله به حرم عسگرى در سامرا بدور از هرگونه ترديدى در چارچوب آن چيزى مىگنجد كه به "تروريسم ناب" شهرت يافته است. چرا كه موضوع و هدف اين حمله بهيچ روى وارد ساختن خسارت مالى نبوده است. چرا كه براى سازمانگران و مجريان اين حمله تروريستى پيشاپيش روشن بوده است كه حمله به چنين مكان مقدسى خشم شهروندان شيعه مذهب را برخواهد انگيخت. و عاملين اين حمله نيز قطعا وقوف داشتهاند و يا حتى شايد بر روى چنين امرى حساب باز كرده بودند كه چنين اقدامى در فرجام خود به چنان ناآرامى دامن خواهد زد كه به بهاى جان بسيارى تمام خواهد شد. و قربانيان اين ماجرا تنها شهروندان شيعه نيستند بلكه حتى سنيان نيز در آتش اين ماجرا خواهند سوخت، يعنى كسانى كه ظاهرا هم مسلك عاملين اين ماجرا بودهاند.
اين اقدام خشن و بيرحمانه برآمده از محاسبه تروريستهاست. و به نظر مىرسد كه هشدارباش رييس جمهور عراق، جلال طالبانى پيرامون خطر وقوع يك جنگ داخلى نيز مانع از درگيريها و تخاصمات نشده است. آنچه كه استراتژى عاملين اين حمله را رقم میزند همانا اين هدف است كه مانع از عادى شدن اوضاع در عراق گردند و وابستگان مذاهب مختلف را به جان هم اندازند. و بهاى اين استراتژى براى آنان كمترين اهميتى ندارد. چرا كه عادى سازى اوضاع چنانكه ما در جريان انتخابات سال پيش شاهد آن بوديم و يا در جريان وضع قانون اساسى جديد،عملا به معناى پايان قدرقدرتى كسانى است كه پيش از اين افسار قدرت را در دست داشتند.
بديهى است كه هر فرد وابسته به تسنن متوجه شده است كه اقليت سنى مذهب شيعه كه حتى كمتر از ۲۰ درصد است، در چنين سيستم دموكراتيكى به حاشيه رانده خواهد شد. اما اين بدان معنى نيست كه هر كس دست به حمله انتحارى خواهد زد و يا اقدام به پرتاب موشك خواهد كرد. ولى هر كس كه چنين مىكند تنها اين هدف را در ذهن خود دارد و آن اينكه براى مدتى طولانى مانع از پيشرفت اين روند عادى سازى در عراق گردد. بايد پذيرفت كه نه دولت مركزى و كمتر از آن آمريكاييان در موقعيتى نيستند كه مانع از اين اقدامات گردند. در اين شرايط تنها سخنان آشتى جويانه رهبران مذهبى مىتواند كارساز باشد. كسانى همچون آيتالله سيستانى كه همواره و از جمله اين بار نيز با دامن زدن به آتش قهر و خشونت مخالفت ورزيده است.
هرگاه در آرام ساختن شرايط در عراق توفيقى حاصل گردد، آنگاه شايد اين حمله بتواند چالشى براى خاتمه بخشيدن به اين دوپارگى عميق مذهبى در عراق باشد. عراق ساليان سال كشورى بود با يك حكومت لائيك. و اينك جدايى مذهب و سياست چيزى است چنان ارزشمند. تنها از اين طريق است كه ميتوان از سوءاستفاده از اختلافات مذهبى ممانعت بعمل آورد.
و در خارج، بويژه در اروپا نميبايست حوادث سامرا و يا ديگر نقاط عراق بمثابه حوادثى نگريسته شوند كه در جهان اسلام رخ مىدهند. ما در جريان بحران برآمده از ماجراى كاريكاتورها شاهد چنين نحوه نگرشى بوديم. بيايد تصور كنيم كه بنيادگرايان مسلمان به كليساى دم شهر كلن حمله كنند. به نظر مثال بىموردى مىآيد. شايد. اما مگر نه آنكه پس از قتل وان گوخ، فيلمساز هلندى چيزى نگذشت كه ما شاهد به آتش كشيدن نخسين مساجد در آن كشور بوديم؟