تفسيرهايى در مورد ايران، فرانسه و تركيه در مطبوعات اروپا
۱۳۸۴ آبان ۱۹, پنجشنبهروزنامه آلمانى «فرانكفورتر آلگماينه تسايتونگ» در شماره امروز خود، در تفسيرى زير عنوان «ناكامى در تهران» مىنويسد: ”مدت كوتاهى طول كشيد تا بعضىها در تهران بفهمند كه محمود احمدىنژاد رييس جمهور جديد چه بسيار اعمال نيك انجام مىدهد. او در ابتدا اسراييل را تهديد به نابودى كرد، تهديدى كه سپس مىبايستى توسط سياستمداران و ديپلماتهاى ايرانى «توضيح» داده مىشد و لحن آن ملايم مىشد. احمدىنژاد سپس شروع كرد به جابجايى بيش از ۴۰ سفير، با اين قصد كه دستگاه ديپلماسى كشور را از افرادى با گرايشهاى افراطى اشباع كند. ماجرا چنان ادامه يافت كه حتا بعضى از كسانى كه در حالت عادى مطيع بودند و از نمايندگان دستآموز جمهورى اسلامى محسوب مىشدند به اعتراض برخاستند. حال احمدىنژاد حتا در جناح خود نيز با مقاومت صريح روبرو مىشود. مجلس براى بار دوم نامزد او براى تصدى وزارت پراهميت نفت را رد كرد. اين از اهميت خاصى برخوردار است، زيرا در اين مجلس تقريبا فقط نيروهاى وفادار به جناح راست حضور دارند. در زمان كوتاهى كه اين رييس جمهور بر مسند قدرت نشسته، بيشتر از دوران رياست جمهورى تمامى روساى ديگر دولت ايران، براى كشور دردسر ساخته است. اما اينكه او از اين ناكامى چيزى بياموزد، محل پرسش است“.
از ديگر موضوعات مطرح در روزنامههاى امروز اروپا، مسئله ناآرامىهاى فرانسه بود. در همين رابطه روزنامه «ليدووه نووينى» از جمهورى چك چاپ پراگ در تفسير امروز خود مىنويسد: ”آنچه كه فرانسوىها در واقع امروز به آن نيازمندند، اما داوطلبانه به آن تن نخواهند داد، گزينش «راهحل آمريكايى»ست. يعنى اجراى آن گامهاى قاطعى كه ايالات متحده آمريكا در سالهاى ۶۰ ميلادى برداشت تا تبعيض قرنها را پشت سر بگذارد، و اين چيزى نيست مگر فرستادن اجبارى كودكان حاشيهنشين به مدرسه، آموزش بهتر براى جوانان خانوادههاى فقير و يك نوع زورگويى خيرخواهانه. زيرا بىعدالتى در جامعه فرانسه، به مسئله ى مرگ و زندگى تبديل شده است“.
روزنامه فرانسوى «درنير نوول دالزاس» چاپ استراسبورگ نيز در همين رابطه در تفسير شماره امروز خود، ضمن پرداختن به بحران سياسى در فرانسه و تاثير آن بر اتحاديه اروپا مىنويسد: ”فرانسه هيچگاه در اتحاديه اروپا چنين تضعيفشده نبوده است. فرانسه در برابر همپيمانان خود از يك «قدرت اروپايى» دفاع كرد، اما آن را با قانون اساسىاش رد كرد. فرانسه به «مدل اجتماعى» خود مىبالد در حالى كه ديگران به آن با ترديدى عميق مىنگرند، زيرا در آن تنها ناتوانى به پايان رساندن اصلاحات ضرورى را مىبينند. و حال نيز يكى ديگر از ويژگىهاى اين كشور يعنى سياست همگرايى، از طريق ناآرامیهاى حاشيه شهرها فرومىريزد. از بعضى صداهاى سخرهگرايانه كه بگذريم، كسى از بحرانی كه فرانسه بدان دچار شده خوشحال نيست. نه بدين خاطر كه كسى از مسرى بودن اين امر بهراسد، بلكه به مراتب بيشتر به خاطر خلائى عظيم كه مىتواند باعث بوجود آمدن عدم تعادلى در اتحاديه اروپا شود. فرانسه ديگر در موقعيتى نيست كه بتواند مواضع مستقل خود را كه در گذشته به كرات ترغيبى براى همپيمانانش بودهاند به اجرا درآورد“.
يكى ديگر از مسايلى كه موضوع تفسيرهاى روزنامههاى امروز اروپا بود، به مسئله عضويت تركيه در اتحاديه اروپا بازمىگشت. در همين زمينه روزنامه سراسرى اتريشى «زالتسبورگر ناخريشتن» در تفسير امروز خود، ضمن اشاره به خواستهاى اتحاديه اروپا از تركيه در راستاى اصلاحات بيشتر در اين كشور، از جمله مىنويسد: ”تركيه اگر بخواهد زمانى عضوى از اتحاديه اروپا شود، بايد واقعا تلاش كند. در اينجا بايد روى «زمانى» تاكيد كرد. اين امر بىترديد زودتر از ۱۰ يا ۱۵ سال نيست. ناظران منتقد حتا بر اين باورند كه ۲۰ سال و شايد هم بيشتر لازم باشد تا تركيه بتواند روند ضرورى اصلاحات را با موفقيت از سر بگذراند“.