تغییر نام وبلاگها در روز ۱۴مرداد برای اعلام همبستگی با دانشجویان دربند
۱۳۸۶ مرداد ۱۴, یکشنبهروز ۱۸ تیر، همزمان با هشتمین سالگرد اعتراضات دانشجویی ایران در سال ۱۹۹۹ میلادی که به شدت توسط پلیس سرکوب شد، تعدادی از دانشجویان و اعضای سازمان دانشآموختگان ایران دستگیر شدند. چند روز پیش سه نفر از اعضای بازداشتشده سازمان ادوار با قید وثیقه آزاد شدند.
خبر تازه چه؟
شرایط جسمی و روحی بقیه زندانیان در زندان اوین بد است. مجید توکلی در اعتصاب غذا به سر میبرد و حال جسمی او وخیم است. حجت شریفی عضو شورای مرکزی سازمان دانشآموختگان (دفتر ادوار تحکیم وحدت) در مصاحبهای با دویچهوله میگوید: «ما نگران حال آنها به خصوص عبدالله مؤمنی هستیم.»
"تا دموکراسی" با اشاره به بیخبری دانشجویان آزادشده از وضعیت امیر یعقوبعلی مینویسد: «معمولا توی زندان دانشجوها می توانند به هر طریقی که شده باهم ارتباط برقرار کنند. این که بعد از گذشت ۲۱ روز در اوین، گذر هیچ کدامشان به گذر امیر نیفتاده و کسی خبری از او نداده ما را نگران میکند.»
فرزندان ایران "در زندان اهرمن"
این در حالی است که بسیاری از فعالان مدنی در ایران بر این باورند که جنبش دانشجویی در این کشور مورد بیمهری واقع شده و آنچنان که شایستهی این جنبش خالصانه است، محافل بینالمللی به بازداشت دانشجویان واکنش نشان ندادهاند.
اکبر گنجی در "نامهای برای همه" با گلایه از چشمپوشی بر زندانیشدن دانشجویان مینویسد: «این جوانان نازنین که برای احقاق حق و کرامت من و تو، برای سربلندی و عزت فرزندان من وتو، برای آزادی و عدالت در سرزمین من وتو بانگ و خروش برآوردند. آنها را در زندان اهرمن رها شده و بیپناه نپسندیم.»
فراخوان وبلاگنویسان برای اعلام همبستگی با دانشجویان دربند
اما وبلاگنویسان راه تازهای برای حمایت از دانشجویان بازداشتی برگزیدهاند. جمعی از وبلاگنویسان برآنند تا برای اعلام همبستگی با دانشجویان بازدداشت شده، روز ۱۴ مرداد نام وبلاگ خود را به "روز همبستگی با دانشجویان دربند" تغییر دهند.
قاعدهی بازی اینگونه است: فراخوان در دنیای مجازی از این خانه به آن خانه میرود و هر که آن را دریافت میکند، به نوبهی خود دوستان دیگری را به بازی دعوت میکند و نام خود را در وبلاگ " همبستگی وبلاگ نویسان با دانشجویان دربند" به لیست حامیان بازداشتشدگان میافزاید.
در این وبلاگ آمده است: «مرداد ۱۳۸۶ جنبش آزادی خواه و عدالت طلب مشروطه در ایران ۱۰۱ ساله می شود، اما هنوز دانشجوی ایرانی را به بند میکشند.» این وبلاگ با دعوت از وبلاگنویسان برای تغییر نام وبلاگ خود در این روز، از آنها میخواهد که برای جاودانه کردن این روز و این اعلام همبستگی، به جز تغییر دادن عنوان وبلاگ خود "متن کوتاهی نیز که حداکثر ۱۰۱ کلمه داشته باشد" در مورد همبستگی وبلاگنویسان با دانشجویان، بنویسید.۱۰۱کلمه: "به پاسداشت صد و یکمین سالگرد انقلاب مشروطه." مبتکران این حرکت قصد دارند بهترین نوشتهها را به صورت جزوه ی کوچکی در آورده و "پس از آزادی دانشجویان از طرف همه ی وبلاگ نویس ها به آن ها هدیه کنند.
میراث شوم
به این ترتیب "تا دموکراسی" از "زیتون" دعوت میکند. "زیتون" با قبول دعوت "تا دموکراسی" مینویسد: « فرقی نمیکند، اصلاح طلب باشیم یا اصلاحنطلب، سلطلنت طلبیم یا سلطنت نطلب، کمونیستیم، پانایرانیستیم، سولسیالیستیم، طرفدار تئوری سهجهانیم، دو جهانیم، طرفدار دهکدهی واحد جهانی هستیم، مذهبی هستیم، لامذهبیم و...یا هر عقیده و مرام دیگر داریم. باید متحد شویم و اعتراض کنیم که چرا دانشجویان ما را زندانی میکنند، و مثل دوران قرون وسطی شکنجه میدهند! دانشجو باید آزاد باشد، فکر کند، نظر دهد. دانشجو ماشین نیست، گوسفند نیست! ...یک زمانی پدرم دانشجو بود وآزادی فکر نداشت، بعد خودم دانشجو شدم با همان شرایط! حالا برادران و خواهرانم دانشجو هستند و اوضاع همان است که بود....نگذاریم این میراث شوم به فرزندانمان برسد. ریشهاش را همینجا بخشکانیم.»
زندانهای پر از فرزندان این آب و خاک
"میرا" در پی دریافت این فراخوان مینویسد:«دوست نازنینی مرا به بازی جدیدی دعوت کرده... ۱۴مرداد ۸۶ مشروطه در ایران ۱۰۱ ساله می شود .۱۴ مرداد امسال ۱۰۱ سال از قیام قهرمانانه مردمی می گذرد که در پی رهایی و آزادی ، در پی عدالت به خیابان آمدند و حال پس از گذشت ۱۰۱ سال از آن روزگار اوین پر شده از فرزندان دلاور ایران زمین.۱۰۱سال بعد از آن قیام و آن همایش آزادی اوین پر شده از یاران ما، پر شده از بهترین فرزندان این آب و خاک .۱۴ مرداد ۱۳۸۶ جنبش آزادیخواه و عدالت خواه مشروطه در ایران ۱۰۱ ساله می شود. اما هنوز دانشجوی ایرانی را به بند می کشند.»
از چه بنویسم؟
"نون والقلم" هم که دعوت "میرا" را برای شرکت در این اعلام همبستگی دریافت کردهاست، مینویسد: « "میرا"ی عزیز من را به یک بازی دعوت کرده. راستش من زیاد اهل بازی و این ها نیستم اما این بازی فرق می کرد... قرار است از زندان اوین بنویسم. از فریادهای احسان منصوری و ناله های بابک زمانیان و کبودی های تن عبدالله مؤمنی، که به بیرون درز کرده است. این بازی مثل بازیهای زمان کودکی نیست. از چه بنویسم؟ بنویسم که چقدر روز از ازدواج مرتضی اصلانچی می گذرد؟ بنویسم مادر امیر یعقوبعلی که تولد بیست سالگی اش را در اوین گرفت، خبری از پسرش ندارد؟ یا از اعتصاب غذای مهدی عربشاهی بنویسم؟ که شنیده ام برای تخریب روحیه اش، با اعلام دروغین این که آزاد است، تا در خروجی زندان برده اندش و بعد دوباره با تحقیر برش گردانده اند. اعتصاب غذا؟ چقدر یک انسان باید به آخر خط رسیده باشد تا برای مقابله و اعتراض، چیزی جز جانش نداشته باشد برای بر کف گرفتن. که مهدی گرفته است و صدایش به سختی حتی به گوش ما می رسد. که مجید توکلی گرفته و می گویند در آخرین تماس تلفنی به زحمت با چند کلمه گفته که برای اعتراف تلویزیونی تحت فشار است و گفته که می میرد و این کار را نمی کند.»
یکشنبه ۱۴ مرداد است و علی عبدی نویسندهی "تا دموکراسی" امیدوار است که تعداد وبلاگهای ثبتشده تا ۱۴ مرداد به ۱۰۰۰ برسد.