تغییرات پیاپی در کابینه؛ ترمزی برای انتقادات بیشتر • مصاحبه
۱۳۸۶ مرداد ۲۲, دوشنبههنوز خبر استعفای وزیر صنایع و معادن به طور کامل تأیید نشدهبود که روز گذشته محمود احمدینژاد طی حکمی وزیر نفت را برکنار کرد.
استعفا و برکناری دو وزیر کلیدی کابینه دولت نهم، حدسها و گمانهایی را در میان ناظران دامن زدهاست.
رجبعلی مزروعی خبرنگار اقتصادی، هرچند برکناری این دو وزیر را ناشی از عملکرد بد اقتصادی انان میداند اما نقش مسائل پشت پرده را نیز کم اهمیت نمیانگارد.
دویچهوله: آقای مزروعی، برکناری دو وزیر کلیدی اقتصاد، یعنی وزرای نفت و صنایع و معادن را تا چه حد مربوط به مسایل اقتصادی میدانید و تا چه اندازه آن را یک اقدام سیاسی تلقی میکنید؟
مزروعی: واقعا قضاوت در این مورد خیلی مشکل است، برای اینکه ما به بخشی از اطلاعاتی که در این رابطه لازم است دسترسی نداریم. ولی اجمالا در مورد عملکرد اقتصادی این دو وزیر بهرحال حرف و حدیث بسیار بود، بخصوص در مورد وزیر صنایع. به دلیل اینکه نرخ رشد سرمایهگذاری در صنعت نسبت به گذشته بسیار کاهش پیدا کرده بود و حتا سر اعلام نرخ رشد سرمایهگذاری در این بخش بین مراجع آمار و اقتصاد، اختلاف افتاده بود و حتا یک کمیتهای را تعیین کرده بودند که سر این نرخ بتوانند به توافق برسند که ظاهرا به توافق نرسیدهاند و هنوز هم آمار بانک مرکزی در رابطه با وضعیت اقتصاد کشور در سال ۸۵ منتشر نشده است که یک دلیلش مربوط میشد به عملکرد وزارت صنایع. در مورد وزیر نفت هم خب از ابتدا حرف و حدیث خیلی زیاد بود و شما میدانید بحثهایی که راجع به مافیای نفتی و بحثهایی که فکر میکنم اخیرا راجع به سهمیهبندی بنزین و همینطور سرمایهگذاریهایی که میبایست در منابع نفت و گاز انجام میشد، بخصوص منافع نفت و گاز مشترک ما با قطر که باید در اسرع وقت این سرمایهگذاری انجام میشد، که به تبع و تحت تاثیر مسایل سیاسی و روابط خارجی تقریبا میشود گفت سرمایهگذاریها در این بخش تعطیل شده و طبعا این به عملکرد وزارت نفت خیلی ضربه وارد میکرد. بهرحال من فکر میکنم عمده دلیلی که باعث شده است که حالا وزیر صنایع استعفا بدهد و وزیر نفت هم برکنار بشود، برمیگردد به عملکرد اقتصادی این دو وزارتخانه که در دوسال گذشته کارنامهی موفقی را از خودشان ارائه نکردهاند.
اشاره کردید به کاهش نرخ رشد سرمایهگذاری در بخش صنعت و این هم در حقیقت بعنوان یکی از علل برکناری وزیر صنایع و معادن عنوان شده است. به نظر شما تغییر یک وزیر راهحل مناسبی برای حل مشکل صنعت کشور است؟
این سوالی که شما کردید پاسخاش هم آری است و هم نه. برای اینکه بهرحال در کشور ما کسی که وزیر میشود قدرت خیلی زیادی دارد برای اینکه بتواند کار خودش را جلو ببرد و در عین حال طبعا عملکرد یک وزیر، ارتباط پیدا میکند با مجموعهی سیاستها و راهبردهایی که یک دولت در پیش میگیرد. بهرحال آنچه اتفاق افتاده است اینکه در دوسال گذشته بخش صنعت که بعنوان بخشی پیشرو دراقتصاد ایران عمل کند و در دورهی برنامهی سوم هم توانسته بود این نقش را برای خودش تعریف کند و تا حدود زیادی موفق بشود، در این دوسال عملا از بخشهای دیگر عقب افتاده و به نظر میرسد که تعویض وزیر هم خیلی مشکلی را حل نخواهد کرد.
قضیه مافیای نفتی که گفته میشود وزیر نفت نتوانسته یا نخواسته است با آنها مقابله کند و شما هم به این قضیه اشاره کردید، این قضیهاش چیست؟ اگر ممکن است بیشتر توضیح بدهید.
ببینید واقعا ما از زمانی که این بحث در ایام ریاست جمهوری نهم مطرح شد خیلی محتوا و مفهومش را نفهمیدیم. برای اینکه یک ادعای کلی بود و تا امروز هم هیچ مصداق روشن و تعریفشدهای از این مسئله ارائه نشده است. شایعاتی کم و بیش مطرح میشود، ولی تا حالا هیچکدام بعنوان یک موضوع حقوقی مطرح نشده است. ولی این ذهنیت بهرحال همیشه در جامعهی ما نسبت به وزارت نفت و درآمد نفت وجود داشته است که گویا یک عدهای ممکن است ازش سوءاستفاده کنند. ولی حقیقتا در ظرف این دوسال گذشته که بهرحال وزارت نفت در اختیار دولت نهم بوده و همهی اطلاعات و دادهها را هم در این باره حتما دارند، مصداق واقعی برای این موضوع به دست نیاوردند و نتوانستند ارائه بکنند. اما از این کلیگویی و حرفها استفاده کردند برای برخورد با مدیران سابق وزارت نفت و الان هم بالاخره وزیر نفت.
برخی از ناظران برکناری وزیر نفت را در ارتباط با طرح سهمیهبندی بنزین عنوان میکنند. آیا با توجه به پافشاری رییس جمهور بر نکات مثبت این طرح، میتوانیم نتیجه بگیریم که وزیر سابق نفت از مخالفان این طرح بوده؟
ببینید، طرح سهمیهبندی بنزین اصلا چیزی نبود که دولت نهم با آن موافق باشد، چه رییس جمهور و چه وزیر نفت. این طرحی بود که مجلس هفتم پس از روی کارآمدنش تصویب کرد و در واقع در نهایت هم دولت نهم را مجبور به اجرای این طرح کردند. بنابراین این مسئله فکر میکنم در این بحث موضوعیت ندارد و بهرحال دولت نهم ناچار شد این طرح را اجرا بکند و بعد هم برای توجیهاش گفتند این یک اقدامیست که باید انجام میشد و یک اقدام شجاعانه بوده و این جور چیزها. من فکر نمیکنم وزیر نفت مخالفتی با این موضوع داشت.
آقای مزروعی به نظر میرسد که کابینهی دولت نهم یکی از پرتغییرترین کابینههای جمهوری اسلامی بوده است. این را نشانگر چه چیزی میدانید؟
حالا این «پرتغییرترین» یک کمی جای تامل دارد، ولی بهرحال خود کسانی که حامی دولت نهم هستند اینطوری توجیه میکنند که ما هرسال عملکرد وزرا را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهیم. برپایهی آن میثاق اولیهای که داشتند و کاری که بایست انجام میدادند و دولت آقای احمدینژاد در واقع با تکیه بر این عملکرد تصمیم میگیرد راجع به ادامهی کار با وزرا. چون در سال گذشته هم در همین ایام بود که دو وزیر تغییر کردند، امسال هم بهرحال در همین ایام است. ضمن اینکه من فکر میکنم این نوعی بازدارندگی در مقابل انتقادها و نقدهای فراوانیست که نسبت به عملکرد اقتصادی دولت نهم در جامعه ابراز میشود.