تعريف ناروشن جرائم مطبوعاتی در ايران
۱۳۸۵ اردیبهشت ۲۰, چهارشنبهسخنگوى قوه قضاييه روز سهشنبه ٩ مه در گفتگويی با خبرنگاران در محل نمايشگاه مطبوعات و خبرگزارى ها، در ترسيم وضع مطبوعات ايران از تعامل سخن گفت و اينكه ”شرايط فعلى تعامل خوبى است”. او به آمار مجوزهاى ارائه شده براى نشريات اشاره كرد، آمارى كه حاكى از افزايش تعداد مجوزها دارد، البته تنها تا سال گذشته و سخنى از محدوديتهاى بیشمار در دادن مجوز از هنگام روى كار آمدن دولت جديد نكرد. كريمى راد در عين حال به كم شدن ميزان جرائم و پروندههاى مطبوعاتى اشاره كرد. اما مفهوم كم شدن جرائم و پروندههاى مطبوعاتى چيست، علت آنرا دركجا بايد جست و اصولا جرم مطبوعاتى به چه معناست؟ بويژه آنكه ايران از جمله كشورهايى به شمار میآيد كه ”وضعيت آزادى مطبوعات در آن اسفبار” ارزيابى شده است. دويچه وله درهمين زمينه گفتگويى داشت با خانم بدرالسادات مفيدى دبير انجمن صنفى روزنامهنگاران.
گفتگو: مریم انصاری
خانم مفیدی، آقای کریمیراد، سخنگوی قوه قضاییه، از کاهش تخلفات مطبوعاتی سخن گفتهاند. منظور از این تخلفات چه هست؟ چون معمولا در ایران مشکل خبرنگاران این است که وقتی تخلفی را برملا میکنند، مورد هجوم قرار میگیرند و اتهام تخلف مطبوعاتی به آنها زده میشود!
بدرالسادات مفیدی: فکر میکنم تعریفی که ما از شرح وظایف مطبوعاتیها داریم متفاوت است از تعریفی که دستگاه قضایی یا دستگاه امنیتی کشور دارد. طبیعیست که آنها ممکن است روی هر اقدامی که یک روزنامهنگار در رابطه با حرفه خودش انجام بدهد، اسماش را بگذارند تخلف، ولی ما آن را تخلف نمیدانیم. بحث انتشار آزاد مطالب و اطلاعرسانی شفاف و بدور از هرگونه ابهام و پیچیدگی میتواند ”تخلف مطبوعاتی” محسوب بشود. ببینید، ما روزنامهنگارها کم و بیش آگاهیم به بعضی از مسایل و میدانم که بعضی از مطالب را بدلیل مصالح ملی باید تا حدودی بقول معروف جویدهتر شده به افکار عمومی انتقال بدهیم، اما اینکه واقعا وضعیتی پیش بیاید که ما هرچیزی را به اسم حفظ نظام و به اسم مصالح ملی بخواهیم محدود کنیم و خط قرمز محسوب کنیم، من فکر میکنم تمامی اینها برمیگردد به اینکه هیچ تعریف درستی از چنین واژههایی تا کنون ارائه نشده و ما میبینیم تا یک اقدام خلاف عقیده دستگاه قضایی صورت میگیرد، سریعا اقدام به توقیف آن روزنامهها میشود که تبعات بعد از آن را هم خودتان میدانید.
آیا این همان چیزی نیست که ايشان با عنوان «مناسب شدن رفتارها» از آن یاد کردهاند؟ این «مناسبشدن رفتارها»، بقول آقای کریمیراد، چه هزینهای برای خبرنگارها داشته؟
بدرالسادات مفیدی: من فکر میکنم هزینهی بسیار ناگواری دارد. آنها فکر میکنند که رفتار مناسب این است که ما براحتی نتوانیم هر مطلبی را بنویسیم، ولی من معتقدم که همین روشها موجب شده که ما، متاسفانه، در حرفهی روزنامهنگاری به عقب برویم و بجای اینکه پیشرفتی در عرصهی مطبوعات حاصل بشود، ما بعضا شاهد پسرفت مطبوعات و روزنامهنگاران در ایران هستیم.
آمار و اطلاعات منتشر شده در مورد وضعیت آزادی مطبوعات در ایران چندان امیدبخش نیست، بهتر است بگویم نگرانکننده است. با توجه به تعداد زیادی خبرنگار که بیکار شدند، محاکمه شدند و یا به زندان انداخته شدند، الان یک خبرنگار در ایران با کدام پشتوانه میتواند روی امنیت کاری خودش حساب کند؟
بدرالسادات مفیدی: ببینید، یکی از مهمترین معضلاتی که روزنامهنگاران در ایران با آن مواجه هستند، همان بحث امنیت شغلیشان است. خود من که الان دارم با شما صحبت میکنم، فکر میکنم، روزنامهی شرق دهمین روزنامهای باشد که دارم با آن کار میکنم. روزنامههای قبلی من بکرات توقیف شدند و این بلاتکلیفی طبیعتا به لحاظ اقتصادی و معیشتی برای ما هم یکسری مشکلاتی ایجاد میکند و اینکه آیندهی شغلی ما را به خطر انداخته است.
به مسئلهی معیشتی اشاره کردید. در یک وبلاگ خواندم که با فشاری که به خبرنگاران وارد میآورند، از آنها موجوداتی ساختهاند که باید دست و دلشان برای فردایشان بلرزد. از شما، بعنوان یک خبرنگار باسابقه، میخواهم بپرسم چطوری با حرفهتان برخورد میکنید و چه راهی را برمیگزینید؟
بدرالسادات مفیدی: در چنین شرایطی روزنامهنگاران چندتا راهکار را پیش روی خودشان داشتهاند که به آن هم عمل کردهاند. بعضی از دوستان ما در مواجه با این شرایط ترجیح دادهاند که اساسا از حرفهی روزنامهنگاری خارج بشوند و فعالیت دیگری را پیش بگیرند و دنبال شغل دیگری بروند. بعضی دیگر از دوستان روزنامهنگار خودشان را منطبق کردهاند با شرایط فعلی، به دلیل همان بحث نبود امنیت شغلیشان و مجبور بودند که شغل خودشان را حفظ کنند، حالا یا به دلیل معذوریتهای خانوادگی و یا سایر مسایلی که داشتند. طبیعیست که آنها چارهای جز تطبیق دادن خودشان با شرایط نداشتند و این تطبیق به این منزله هست که حتا دست به خودسانسوری بزنند و آن چیزی را که از آنها خواسته میشود در روزنامهها به چاپ برسانند و طبیعتا یک روزنامه یا نشریهای خنثی و بیخاصیت را منتشر کنند. برخی دیگر هم یک شیوهی بینابینی را پیش گرفتهاند که فکر میکنم خودم را هم باید در این دستهی سوم بگنجانم که در واقع داریم بهگونهای رفتار میکنیم که هم آن هویت حرفهای خودمان حفظ بشود و پایبندیمان را به اصل آزادی بیان حفظ بکنیم، اما در عین حال ملاحظات صاحبان روزنامهها را هم درنظر بگیریم که خوب روزنامه براحتی بسته نشود و ملاحظهی سایر همکارانمان را که میخواهند کارشان را انجام بدهند و با بسته شدن مطبوعات مواجه نشوند. در این میان ما تلاش کردهایم که کم و بیش، اگر میخواهیم گزارشهایی را بنویسیم و یا خبرهایی را منتشر کنیم و یا تحلیل و یادداشتهایی راجع به اوضاع روز داشته باشیم، متناسب با شرایط و در واقع خلق واژهها و یا ادبیات جدیدی در عرصهی مطبوعات کار خودمان را پیگیری کنیم. واژههایی که شاید به لحاظ حقوقی بار سنگینی را ایجاد نکند و نه برای خود نویسنده و نه برای مدیر مسئول دردسرساز نباشد و در عین حال مفهوم را به خواننده برساند وافکار عمومی بتواند آن را درک بکند.
بعنوان آخرین حرفم هم تاکید من روی بحث مادهی ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر است و روی اصل ۲۴ قانون اساسیست و مادهی ۴ قانون مطبوعات ایران است. من فکر میکنم این سه مادهی قانونی که به آن اشاره کردم، هر سه، چه آن ماده جهانی و چه این قوانین داخلی ما، تاکیدی روی بحث آزادی بیان را دارند و فکر میکنم وقت آن رسیده که متولیان امر فرهنگ در ایران توجه به این مواد قانونی داشته باشند و این نکته را در نظر داشته باشند که آنها این اعلامیهی جهانی حقوق بشر را امضا کردهاند و متعهد به رعایت قوانین بینالمللی در خصوص رعایت آزادی بیان باید باشند. بنابراین من خواهشم این است که یک تجدیدنظری در رفتارهایشان بکنند که طبیعتا هم دست ما روزنامهنگاران باز بشود و هم آنها این را بپذیرند که ما روزنامهنگاران خائن به مملکت خود نیستیم و قطعا در انتشار مطالب و اخبار مصالح ملی را لحاظ میکنیم و دنبال این نیستم که این هویت ملی را برهم بزنیم و یا مخدوش کنیم.