1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

تعامل با سارکوزی ساده نیست

آنکه هاگه‌دُرن (Anke Hagedorn)۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۷, دوشنبه

رئیس جمهور جدید فرانسه نیکولا سارکوزی نام دارد. او پس از یک مبارزه‌ی انتخاباتی قطب‌بندی شده توانست پا در کاخ الیزه بگذارد. آنکه هاگه‌دُرن این رخداد را از زاویه روابط فرانسه و آلمان و سیاست اروپایی سارکوزی تفسیر می‌کند:

https://p.dw.com/p/APJx
تفسیر

نیکولا سارکوزی سرانجام پیروز شد: پس از مبارزه‌ی انتخاباتی‌ای که به صورت نبرد چپ علیه راست بود، و نیز زن علیه مرد، چنان دل فرانسویان را ربود که مدتهاست سابقه ندارد. بر این قرار فرانسه به راست درغلتید. اکثریت فرانسویان به نفع یک مشی اقتصادی لیبرال – درآمیخته با گرایشهای ملی‌گرایانه –، لاغرسازی دستگاه عظیم بوروکراسی و محدودسازی شدید امکان ورود و اقامت مهاجران رأی دادند.

او با کلمات قصار خود توانست بخشی از هواداران کاندیدای راست افراطی، ژان ماری لوپن را به سمت خود بکشاند. او دوباره به راست‌گرایی اعتبار داد، آن هم در کشوری که بیشترین تعداد بیکاران در قلمرو یورو را دارد، بدهی دولتی‌ای دارد که می‌رود رکورددار ‌شود و صادراتی که آمار و ارقام آن رو به نزول است. اکثریت فرانسویان برای برطرف کردن این مشکلها به راه حلهای چپ اعتماد نکردند. مناظره‌ی تلویزیونی میان "سگو" و "سرکو" – آنسان که فرانسویان سگولن رویال و نیکولا سارکوزی را می‌نامند − آشکارا نشان داد که در یک طرف مردی نشسته است که سیاستمداری حرفه‌ای است، با خونسردی حساب و کتاب می‌کند و به ارقام و واقعیت‌ها توجه خاصی دارد، و در طرف دیگر زنی نشسته است تازه‌وارد، پرجنب و جوش و احساساتی، که هر چند تجربه‌ی وزارت دارد، اما ثابت نکرده که می‌تواند برای مشکلهای واقعی راه حل‌های مشخصی بیابد.

از دیدگاه اروپایی و آلمانی چه انتظاری از نیکولا سارکوزی می‌رود؟ مطمئناً این انتظار را نباید داشت که او برای مشکلات سیاسی اروپا هم راه‌ حلهای مشخصی پیش گذارد. اتحادیه‌ی اروپا، در جریان مبارزه‌ی انتخاباتی، چه در جناح سارکوزی چه در جناح رویال، موضوع مهمی نبوده است. سارکوزی آنجا که از اتحادیه‌ی اروپا سخن گفته، به خاطر پشتیبانی‌ای است که اتحادیه بایستی از فرانسه به عمل آورد تا این کشور مشکلاتش را حل کند. بنابر این اتحادیه قرار است برای فرانسه مشکل‌گشا باشد نه برعکس.

برای آلمان سارکوزی طرف صحبت ساده‌ای نیست، زیرا او قدرت‌مدار و خودرأی است و مایل است مدام با کارت پیروزی‌آور ملی بازی کند. او در جریان مبارزه‌ی انتخاباتی با لحن و کلامی در مورد آلمان سخن می‌گفت، که پذیرفتنی نیست. او چندین بار جنایات جنگ جهانی دوم را به رخ آلمانی‌ها کشید و تأکید کرد که فرانسه نباید به خود این اتهام را وارد کند که دست به نسل‌کشی زده و خواسته است قومی را "ریشه‌کن" کند.

سارکوزی، هم با این لحن به آلمانی‌ها تاخت، هم شعارهای میهن‌پرستانه و خودستایانه سر داد. او در یک اجتماع انتخاباتی در مارسی گفت: «همه‌ی فرانسویان در جریان جنگ، طرفدار مارشال پتن [رئیس حکومت دست‌نشانده‌ی ویشی] نبوده‌اند و فرانسه‌ی آزاد و جنبش مقاومت چه بسیار قهرمان از دل خود بیرون داده است.» او این حرفها را در جایی زد که یکی از مراکز مقاومت بوده است، در پلاتو دِ گلیر (Plateau des Gliéres) در اوت‌ساووآ (Haute-Savoie)؛ و قول داد که در صورت پیروزی هر ساله آنجا را زیارت کند.

به این شیوه‌ی عجیب واپس‌گرایانه کسی رو آورده، که مدعی است می‌خواهد فرانسه را رو به پیش راهبر باشد. پس بایستی امیدوار باشیم که بسیاری از حرفهای او از سر فرصت‌طلبی انتخاباتی بوده و رئیس جمهور جدید، حداکثر تا ژوئن سال آینده، که فرانسه ریاست دوره‌ای اتحادیه‌ی اروپا را بر عهده می‌گیرد، بر نقش اروپایی خود واقف شود. سارکوزی در یکی از نخستین سخنرانی‌های خود پس از پیروزی انتخاباتی‌اش اعلام کرد که او همواره به اهمیت اروپا و ضرورت انسجام آن اعتقاد داشته است. منتظر خواهیم ایستاد تا حرفش را در عمل اثبات کند.