تشكلهاى زنان كردستان عراق، گسترده و پرتلاش
۱۳۸۵ بهمن ۱۸, چهارشنبهزنان كردستان عراق سابقه طولانى در مبارزات سياسى دارند. مبارزه زنان در دو دوره متفاوت، شكل و محتوايى متفاوت نيز دارد. تا پيش از سال ۱۹۹۱ كه كردستان عراق مداوما هدف حملات حكومت مركزى به رهبرى حزب بعث عراق بود، مبارزه زنان نيز نه درراستاي خواستههای مشخص آنان بلكه در جهت اهداف احزاب كرد عراق و با ديكتاتورى صدام حسين بود. تنها پس از اين دوره و با دستيابى كردهاى عراق به استقلال در سال ۱۹۹۱ بود كه فعالين اين جنبش حركتشان در عرصهی مسايل زنان بطور مشخص آغاز کردند.
كار روشنگری و آگاهىرسانى به زنان در شهرها و بويژه در روستاها كاری آسان نبوده و نيست. زنان بويژه در روستاهای كردستان بدون شك از بىحقوقترينها هستند. فرهنگ مردسالار در مناطق عقب مانده كردستان به زنان اجازه هيچگونه مشاركت در امور به خانواده، اجتماع و سياست را نمیدهد. اين زنان در حضور جنس مذكر، همسر، برادر، پدر و يا حتى فرزند پسر حق ابراز عقيده هم ندارند، چه برسد به استقلال عقيده. در برخى مناطق كردنشين هنوز سنت ”زن به زن” وجود دارد كه معامله دو زن از دو خانواده مختلف در ازاء يكديگر است. اگر يكى از اين زنان به دليل اختلاف با شوهرش از او جدا شود، زن ديگر نيز مجبور به ترك همسر و خانواده شوهر است. در اين فرهنگ زنان برسفره مردان نمینشينند، از آنها در حضور همسرشان سوال نمیشود. شوهر به جاي زن پاسخ میدهد، اظهار نظر میكند، تصميم میگيرد.
صبرى بهمنى خبرنگار و يكی از فعالين جنبش زنان كردستان عراق میگويد مسایل فرهنگی جامعهی کردستان معضل بزرگى هستند. او از جمله به قتلهای ناموسی اشاره میكند که ابعاد آن در كردستان عراق بسیار وسیعتر از ايران است.
وى معقتد است اگر بخواهیم شرايط كردستان عراق را با ایران مقایسه بکنیم میبينيم كه یکسری از مشکلات سياسى اینجا حل شده، اما از لحاظ فرهنگی مشکلات زنان کردستان عراق به مراتب بيشتر است.
به گفته او موقعيت زنان در كردستان عراق بسته به اينكه در روستا زندگى میكنند يا در شهر و هم چنين بسته به اينكه ساكن كدام شهر هستند، متفاوت است.
”در سلیمانیه به عنوان مثال به دلیل حاكم بودن فرهنگ شهرنشینی و آگاهى نسبتا بالاى مردم وضعیت زنان بسیار بهتر از شهری مثل کرکوک است كه بيشتر تحت تاثير فرهنگ ساكنان عرب آن قرار دارد. مسایل و مشکلات فرهنگی كردستان عراق بهرحال براثر نفوذ فرهنگ عرب متفاوت و متعدد است. هم چنين در برخى شهرهاى بزرگ كردستان، به عنوان نمونه اربيل كه پايخت آن هم هست، زنان چه از نظر پوشش و چه ميزان تحصیلات محدودترند زيرا در اربیل بافت فکری مردم سنتیتر و عشیرهایتر است، و زنان اين شهر در مقايسه با سليمانيه از آزادىهاى كمترى برخوردارند. حدود ۵۰ درصد زنان سليمانيه در ادارات دولتی کار میکنند، حق انتخاب رشته تحصيلى مورد علاقهشان را دارند و از بحث در باره خيلى مسايل كه سابق براين از حرف زدن دربارهاش هراس داشتند، نمیترسند. از جمله در مورد روابط جنسى.”
اهميت اين پيشرفت زمانى روشن میشود كه بدانيم در ابتداى شكل گيرى NGOهای زنان در كردستان عراق فعاليت در آنها واقعا جرات میخواست. ”جرات اين كه کسی بگويد براى آنها كار میكند. مردم مثل مکانی به آن نگاه میکردند که زنان خوبی آنجا نمیروند” خانم بهمنى ضمن گفتن اين جمله میپرسد كه آيا منظورش را از زنان "غيرخوب" میفهميم؟
ولى او اين راهم اضافه میكند كه اكنون بسياری خانوادهها به اینکه زنان و دخترانشان در تشكلهاى غيردولتى زنان فعال هستند، افتخار میکنند و اين درجه از پيشروى برای زنان کردستان عراق موفقیت بزرگیست. صبرى بهمنى میگويد: ”درعين حال خواستههای زنان كردستان عراق نيز فرق کرده. مثلا سعى آنها در اين است كه درصدی از پارلمان از زنان تشکیل بشود و زنان در عرصههای مختلف سیاسی و تصمیمگیری در امور دخیل باشند.”
بدليل حمايت دولت از برخى تشكلهای زنان، كار در آنها نوعی شغل محسوب میشود و برای زنان منبع درآمدی است. اين نيز يكى از دلايلى است كه باعث میشود خانواده ها با كار زنان و دخترانشان در اين سازمانها كمتر مخالفت كنند. صبرى بهمنى:
”با اين حال میبینیم که بسیاری از زنان فعال در اين سازمانها هنوز نتوانستهاند الزاماتى را که بخشى از فعالیتشان است به برادر، پدر، شوهر، و ساير افراد خانواده بقبولانند. مثلا آنها هنوز در مورد ساعات رفت و آمدشان مشكل دارند و برایشان تعیین میشود كه کی بروند و کی بیایند. اگر زنى بخواهد برای انجام کارش از سلیمانیه به یکی از روستاهای اطراف برود با اعتراض خانواده روبرو میشود. اما شیرزنانی را هم میبینیم که در این مناطق کار میکنند و با اين مشکلات در ميافتند.”
”دفتر امور زنان” يكى از تشكلهاى غيردولتى است كه مورد حمايت دولت و اتحاديه ميهنى كردستان عراق است. اين تشكل شعباتش را در بسیاری از شهرها و روستاهای کردستان مستقر کرده است. به غير از تشكلهايى كه بطور عمده با برخوردارى از حمايت دولت كار میكنند، NGOهاى ديگرى هم هستند كه مستقلند و منابع مالى و امكاناتشان البته بسیار محدود است.
خانم بهمنى كه در يكى از اين تشكلها كار میكند نسبت به اين سياست دولت انتقاد دارد و میگويد: ”در شرایطی که عراق و بخشهایی از کردستان عراق در ناآرامی و ناامنی بسر میبرند، اگر از NGOهای زنان حمایت نشود ادامه کارى آنها بسیار مشکل است.”
او در اين باره به مثال خانههاى امن زنان اشاره میكند:
”براى زنانى كه مورد تعرض و خشونت قرار میگيرند خانههای امنی وجود دارد که زنان و دختران فرارى را در آنجا استقرار میدهند. گردانندگان اين خانهها بايد برای حل مشکلات زنان پناهنده به مراجع قضایی مراجعه کنند که بتوانند با خانواده یا طرف مناقشه مذاکره کنند و با آنها به بحث بنشینند. لازمه اين كار يك حداقل امنیت است تا آنها بتوانند به كارهاى اين زنان برسند.”
در خاتمه از صبرى بهمنى در مورد ارتباط تشكلهاى زنان كردستان عراق با ايران میپرسيم. او با تاسف میگويد كه زنان کردستان عراق نمیتوانند کمک زیادى به آنها بکنند. و موانع بسيارى بر سر راهشان هست.
”زنها و دخترانی که از ایران میآیند در خيابانها سرگردان میشوند زيرا تشكلهاى زنان كردستان عراق فقط یک شب میتوانند زنان ایرانی را نگهداری کنند. او میگويد حتا مواردی هم داشتهایم که فرضا دخترانی از ایران به اینجا مراجعه کرده و NGOهای اینجا نتوانستهاند از آنها حمایت کنند، و آنها را برای مدتی نگهداری کنند تا بتوانند مشکلشان را حل کنند، اين زنان هم برگشتهاند و بوسیله خانوادهاشان کشته شدهاند یا بلایی سرشان آمده.”
خانم بهمنى اين را نيز اضافه میكند كه تشكلهاى زنان كردستان عراق تصمیم داشتند یک NGO که فقط برای كمك به زنان ايران کار کند تاسيس كنند. ولی بدليل تعامل حکومت ایران و حکومت عراق اجازهی آن داده نشده.
با اين حال فعالان جنبش زنان كردستان عراق از تلاش بازنايستاده اند. صبرى بهمنى:
”ما سعی میکنیم نظر NGOها و فعالان در عرصههای مختلف مسايل زنان در کردستان را به این سازمانها جلب کنیم که بتوانیم برای زنان ايرانى که به اینجا مراجعه میکنند و احتیاج به حمایت دارند كارى انجام دهيم. مثلا شايد بتوانیم یکهفته یا دوهفته و یا یکماه از اینها نگهداری کنیم و حمایتشان کنیم تا مشکلاتشان حل بشود و به خانهشان برگردند.”