ترجمهی آثار برتولت برشت به زبان فارسی
۱۳۸۴ مهر ۲۷, چهارشنبهتا کنون بیش از چهل کتاب از آثار برتولت برشت به فارسی ترجمه و منتشر شده است. این آثار نزدیک به یک دهم کل کتابهایی است که از ادبیات آلمانیزبان به فارسی انتشار یافته است. بسیاری از اثار برشت دوبار یا بیشتر به فارسی برگرداننده و چاپ شدهاند، با این همه انتشارات خوارزمی از نزدیک به سی سال پیش ترجمه و انتشار مجموعهی کامل آثار برشت را آغاز و اخیرا هفتمین جلد آن را روانهی بازار کرده است. جلد هفتم این مجموعه سه نمایشنامه از نوشتههای دوران جوانی برتولت برشت، (در جنگل شهر، صدای طبل در شب، بعل) را در بردارد. این کتاب که تاریخ انتشارش ۱۳۸۰ ذکر شده در مهرماه امسال، ۱۳۸۴، پخش شد و محمود حسینیزاد مترجم آن است. ویراستاری این مجموعه را فرامرز بهزاد بر عهده دارد.
حسینیزاد در گفتگویی برای دویچهوله دربارهی سابقهی همکاری خود در ترجمهی آثار برشت و چگونگی کار میگوید:
«من از اول بودم. من البته از فکر اصلی اطلاع ندارم. ولی اواخر ۵۶، ۵۷ بود که انتشارات خوارزمی این کار را شروع کرد. به نظرم، و اگر بدون تعصب بگویم، شاید بهترین کار ترجمهای باشد که تا به حال در ایران انجام شده. یعنی همان زمان واقعا تمام امکانات در اختیار مترجمان بود. دکتر فرامز بهزاد که الان در شهر بامبرگ آلمان اقامت دارد به عنوان ویراستار انتخاب شد و او مرا، که در دانشگاه همکارش بودم و یکی دیگر از دوستان، فرید مجتهدی، که الان خارج از کشور است را به عنوان مترجم انتخاب کرد که با او همکاری میکردیم. یعنی کار یک ترجمهی سیستماتیک و علمی بود. همان موقع یک کتابخانهی مفصل در اختیار ما بود و چیزهایی را که ترجمه میکردیم با ترجمهی انگلیسی حتما برابری میشد. چون به هر حال شاید یک گنگیهایی بود که ما متوجه نمیشدیم. برای همین ترجمه را با برگردان انگلیسی هم مقابله میکردیم. خود آقای حیدری از انتشارات خوارزمی که به زبان انگلیسی وارد است کمک میکرد. یکی از کارگردانهای تاتر آن زمان بود، آقای نجمآبادی، که به زبان تاتری این مجموعه کمک میکرد. ایشان جزو همکارهای ما بود. البته آلمانی بلد نبود اما ترجمهها را از نظر زبان تاتری میخواند. تصمیمی هم که آن موقع گرفتیم، که البته بهزاد تصمیم میگرفت و ما اجرا میکردیم، این بود که در ترجمهی آثار وفادار باشیم. شاید بشود گفت ترجمهی خشک یا کلمه به کلمه کردیم و باقی کار به خود کارگردان واگذار شد که این را بر روی صحنه تغییر بدهد. بسیار دقیق ترجمه میکردیم. مثلا در این مورد که شعرها را با وزن ترجمه بکنیم یا نه مدتها جلسه گذاشتیم تا این که آخر تصمیم گرفتیم نکنیم. یعنی تا آخر سطر به سطر ترجمه کنیم و بعد بگذاریم به اختیار کارگردان.»
برشت از نویسندگانی است که بسیار مورد توجه ایرانیان بوده و آثار زیادی از او به فارسی ترجمه شده. با توجه به کمیت این ترجمهها برشت را باید نویسندهای خوش شانس تلقی کنیم؟ و اصولا کیفیت این همه کتابی را که در دو دههی گذشته از آلمانی به فارسی ترجمه شده چگونه ارزیابی میکنید؟
«این مسئله که شما میفرمایید اگر در ایران در نظر بگیریم بدشانسی برشت بود. چون در ایران، قبل از انقلاب روی جنبهی سیاسی برشت بسیار تاکید کردند و برشت از دید سیاسی ترجمه میشد. نمایشنامههای معروف او مانند «زن نیک سچوان» و شعرهایش چندین ترجمه شد. بعد از انقلاب هم که مدتها دور برشت سکوت بود تا چند سال پیش که جاهد جهانشاهی اولین بیوگرافی برشت را منتشر کرد باز برشت مقداری مطرح شد. و حال امیدوارم در این سال که سال برشت است بتوانیم آن چهرهی واقعی و هنری برشت را اینجا نشان بدهیم.
ولی ترجمههای آلمانی، حالا اگر ادبیات آلمانی زبان را به طور اعم در نظر بگیریم که ادبیات سوئیس، اتریش و اینها هم شامل آن میشوند، فضای خوبی در ایران ندارند. یعنی ترجمههایی که شده متاسفانه همه سردستی بوده. یعنی همین برشت را اگر در نظر بگیریم، جنبهی سیاسیاش را دیدهاند یا چون هاینریش بل جایزهی نوبل را گرفته بود بلافاصله کتابهاش درآمد. به نظر من ما هنوز ترجمهی خوبی از هاینریش بل نداریم. گونتر گراس همینطور، تا نوبل گرفت چند تا از کتابهاش ترجمه شد. یعنی مترجمان همیشه دنبال مد بینالمللی بودهاند. به نظر من ادبیات آلمان هنوز آن طور که باید در زبان فارسی معرفی نشده.»
از محمود حسینیزاد، که داستان کوتاه نیز مینویسد و کتاب «سیاهی چسبناک شب» او اخیرا توسط انتشارات کاروان نشر یافته، در کنار ترجمهی آثاری از دیگر نویسندگان آلمانیزبان، مجموعهی «تکپردهایها»ی برشت، سال ۱۳۵۸ توسط انتشارات خوارزمی، منتشر شده است.
بهزاد کشمیریپور، گزارشگر صدای آلمان در تهران