1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

تجديد روابط صميمانه بين اروپا و آمريكا

۱۳۸۳ اسفند ۴, سه‌شنبه

هدف اصلى رئيس جمهور آمريكا از ديدار فعلى او از اروپا بهبود روابط فيمابين است كه پس از جنگ عراق تا حدودى به سردى گرائيده بود. مطلب زير تفسيرى است در اينباره نوشته مفسر صداى آلمان گراهام لوكاس.

https://p.dw.com/p/A5Oq
عکس: AP

ترديدى نيست كه جورج دبليو بوش طبايع مردم آلمان و ساير كشورهاى اروپائى را شديدآ به غليان ميآورد و احساسات آنها را تحريك ميكند. انتقاد از رئيس جمهور آمريكا در دوره دوم زمامدارى وى كارى است آسان، زيرا چهره اى كه از او در اذهان مردم بوجود آمده همان چهره گاوچرانهاى فيلمهاى آمريكائى است كه اول شليك ميكنند و بعد ميپرسند قضيه چه بود؟ اگر از اين جنبه به شخصيت بوش نگاه كنيم بايد مطمئن باشيم كه جنگ با ايران يا كره شمالى امرى است قطعى كه دير يا زود انجام خواهد گرفت، زيرا اغلب شنيده ميشود كه آمريكا مصمم است در جهان يك قطبى امروز از منافع و مصالح خود در هر جا كه لازم باشد دفاع كند، حتى با توسل به قواى نظامى، و هدف نهائى آمريكا سلطه بر منابع نفت و حفظ تعادل نظامى در جهان است.
اينگونه نظرات در حال حاضر در اروپا شيوع وسيع دارد و حتى روزنامه هاى پر وزين اروپا هم در همين جهت ابراز نظر ميكنند.
ولى در اين رابطه اين نكته فراموش ميشود كه اقدام نارواى بوش بعقيده چپ گرايان اروپائى، يعنى جنگ با عراق، نتيجه مستقيم سوءقصدهاى يازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ ميلادى بود، زيرا دولت آمريكا كماكان براين عقيده است كه مبارزه با تروريسم اسلامى فقط در صورتى به موفقيت ميرسد كه مسئله خاورميانه حل شود. حمله به صدام حسين هم كه قهرمان فلسطينى ها محسوب ميشد بهمين خاطر صورت گرفت، هر چند اغلب ادعا ميشود كه علت آن جنگ ارتباط صدام با شبكه القاعده بود. حال درست بهمين علت كه فرضيات اينقدر با يكديگر تفاوت دارند، ادامه گفتگو بين آمريكا با اروپا حائز اهميت زياد است. اين تشخيص دولت آمريكا هم كه به كمك اروپائيان براى سروسامان دادن به اوضاع عراق نياز دارد به نزديك شدن مجدد اين دو به يكديگركمك ميكند.
اروپائيها هم به اين نتيجه رسيده اند كه فشار نظامى به ايران براى چشم پوشى از توليد سلاح هسته اى به تلاشهاى سياسى اتحاديه اروپا در همين راه كمك ميكند. در هر جا كه منافع و مصالح اروپا و آمريكا با يكديگر تلاقى ميكند اروپائيان بايد از فرصت استفاده و سياست خود را با سياست آمريكا هماهنگ كنند. در رابطه با سوريه بنظر ميرسد كه اين كار با موفقيت صورت ميگيرد، چه هر دو طرف دمشق را تحت فشار قرار داده اند كه نيروهاى نظامى خود را از لبنان خارج كند. همكارى اين دو قطب مهم جهان در سياست آنها در قبال منطقه خاورميانه هم براى پيشرفت روند صلح از اهميت تعيين كننده برخوردار است.
اما در زمينه مسائلى از قبيل آىنده پيمان ناتو يا دادگاه جزائى بين المللى و يا گرم شدن هواى كره زمين كه در آنها حصول توافق بين طرفين چندان محتمل نيست بايد بطور جدى و مشروح گفتگو شود و اروپا كه در حال پيوند و وحدت ملتهاى خويش است،اين كار را به خود مديون است.